در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
در کتاب "المراقبات" مرحوم آیة الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی آمده است که: امام حسین ـ علیه السلام ـ جانش را فدا کرد تا به این وسیله پیروانش رااز گناهان،آتش، و از تشنگی روز قیامت رهائی بخشد، ولی در کتاب حماسه حسینی استاد شهید مطهری ج3 ص 90 آمده است که: بعضی دوستان نادان گفته اند که: امام حسین ـ علیه السلام ـ کشته شد که گناهان امت بخشیده شود و جنبه آسمانی و خیالی به قضیه داده اند آن را گفتند که نصارا درباره حضرت مسیح گفته بودند. اگر در این دو مطلب، نظر کنیم با هم منافات دارد؟
پاسخ:

 

قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ انگیزه های مختلفی داشته که اگر بتوان آن ها را در جامعه رواج داد تمام مشکلات جامعه اسلامی از بین می رود و اسلام زنده می ماند چنان که به فرموده امام خمینی «ره» «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».

اما اهداف این قیام مهم دچار تحریفاتی شده است که وظیفه مهم علماء دین و دانشمندان، تبیین درست انگیزه قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ است.

دو عالم جلیل القدر شیعه شهید مرتضی مطهری و مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی هر کدام با نگاه متفاوتی در صدد بیان این انگیزه ها برآمده اند، شهید مطهری تلاش دارد که ریشه انحرافات را بخشکاند و آقا میرزا جواد قصد دارد راه صحیح برای دست یابی به اهداف امام حسین ـ علیه السلام ـ را بیان کند.

کلام شهید مطهری ناظر به عقیده مسیحان است که عقیده دارند: انسان وقتی به دنیا می آید نمی تواند از آلودگی ها پاک باشد چون طبیعت انسان، گنه کار است به همین خاطر لازم است دو عمل انجام شود: الف) وقتی طفلی به دنیا آمد او را غسل تعمید بدهند.

ب) وقتی طفل، بزرگ شد اگر به دین مسیحیت درآمد آن شخص به خاطر این که حضرت عیسی قربانی امت گناه کار شده است، هر گناهی بکند آمرزیده می شود.

در انجیل موجود، آمده است که عیسی هنگام شام آخر نان و شراب بین شاگردان خود تقسیم کرد و گفت پیاله را بگیرید و بنوشید این است خون من در عهد جدید که در راه شما و به جهت آمرزش گناهان ریخته می شود.

به عقیده مسیحیان زندگی تازه ای که از فدا شدن حضرت عیسی پدید آمد به گونه ای است که اثر عینی و اجتماعی گناه نمی تواند در آن مانعی ایجاد کند. و نوع بشر از طریق نماینده خویش (یعنی عیسای مصلوب) با خدای عز و جل از در مصالحه در آمده است. و اسم این قانون را قانون «خدا» نامیده اند[1]

و اگر ما چنین عقیده ای نسبت به امام حسین ـ علیه السلام ـ داشته باشیم کاملا خطا کرده ایم و مراد شهید مطهری، رفع این شبهه است به این بیان که فلسفه شهادت امام حسین (ع) این نیست که مردم گناه کنندوبگویند آلودگی مابه گناه،به سبب شهادت امام حسین (ع) تطهیر می شود.

ولی مرحوم آیة الله میرزا جواد ملکی تبریزی در صدد بیان ایثار امام حسین ـ علیه السلام ـ بوده است، یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ می دانست که اگر می خواهد دین جدش (که زحمت بسیار برای این دین کشیده شده است) حفظ و احیاء شود چاره ای جز فدا کردن جانش و به اسارت رفتن خانواده او نیست، ایشان می فرمایند: امام حسین ـ علیه السلام ـ خویش را فدای امت ساخت و به یتیم شدن دلبندان و عزیزان خود و اسارت دختران و زنان خود و شهادت خویشان و یاران خود رضا داد تا ما را در دنیا از ضلالت و گمراهی و در آخرت از عذاب الهی برهاند و... این همه مصیبت و بلا را پذیرفت تا شریعت زنده بماند و امت به ضلالت نیفتند.[2]

همه این مصیبت ها به خاطر این بود که بنی امیه، دین اسلام را تحریف کردند و مردم را در گمراهی فرو بردند و امام (ع) برای نجات و هدایت امت جدش قیام کرد و معلوم است که نجات امت از عذاب در آخرت نتیجه ی مستقیم اعمال آنان و نتیجه ی با واسطه ی قیام و هدایت امام حسین (ع) است.

در نتیجه با توجه و دقت در کلمات این دو بزرگوار و مقاماتی که این دو بزرگوار در صدد بیان آن هستند دیگر جائی برای تنافی باقی نمی ماند؛ زیرا وقتی مرحوم آقا جوادملکی می گوید امام حسین (ع) شهیدشد تا پیروان او از آتش نجات یابد. معنایش آن است که قیام حضرت برای هدایت و نجات امت بود تا مردم گمراه نشوند و هدایت یابند نه این که هدایت نشده نجات یابند.

و این که شهید مطهری می گوید امام (ع) برای آمرزش امت ،شهید نشد بلکه بر اساس کلام خود حضرت برای اصلاح امت جدش شهید شد. نیز معنایش این است که برای هدایت امت شهیدشد و همین هدایت آنان موجب نجات ازعذاب الهی است.

به بیان دیگرن کلام مرحوم آقا ملکی تبریزی ناظر به این است که قیام امام (ع) برای هدایت و درنتیجه نجات امت از عذاب الهی بوده است. و کلام شهید ناظربه این جهت است که قیام امام (ع) برای نجات (بدون هدایت و اصلاح) نبوده است. با اندک تأمل می توان دریافت که بین این دو کلام منافاتی وجودندارد.

 


[1] -  توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، نشر سمت، چاپ اول، ص 151 و150.

[2] -  ملکی تبریزی، جواد، ترجمه سید محمد راستگو، سلوک عارفان، نشر الهادی، چاپ دوم، ص 34.

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است