در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
بارها به این مطلب در متون اسلامی برخورد کرده ام که پیامبر عظیم الشان اسلام و ائمه اطهار، معصوم از گناه و خطا و اشتباه بوده؛ یعنی حتی فکر گناه هم نمی کردند. پس چگونه است که شهید مطهری « در کتاب ده گفتار گفته اند که اسلام به هیچ وجه عصمتی برای کسی قائل نیست؛ حتی برای شخص پیامبر اکرم می فرماید :«قل انی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم»، انعام 15. لطفا به این سؤالم پاسخ دهید، هر چند خودم قائل به عصمت آنها هستم ولی با این سخن شهید مطهری دچار شبهه شده ام.
پاسخ:

عصمت اسم مصدر از «عصم» است و عصم به معنای منع کردن و بازداشتن است. این منع گاهی به نحو سلب اختیار است و گاهی به نحو فراهم کردن وسائل و مقدماتی است که فرد بتواند به اختیار خود از کار خودداری کند.[1] ابن زجاج از بزرگان لغویون عرب اصل عصمت را ریسمان معنا کرده که سپس توسعه معنایی پیدا کرده است و در معنای توسعه یافته به هر وسیله‏ای که باعث حفظ چیزی شود، عصمت گفته می‏شود.[2] شیخ مفید از بزرگان علمای متقدم شیعه نیز عصمت را به معنای ریسمان گرفته و فرموده است عصمت مانند این است که به فردی که در حال غرق شدن است، ریسمانی داده شود تا به وسیله آن خود را نجات دهد.[3] 

 بنابراین در معنای لغوی عصمت دو امر ملحوظ است:

1. کمک از جانب غیر که برای دیگری محافظی و ریسمانی قرار دهد.

2. استفاده از ریسمان به اختیار خود.

 این معنا را روایات ما نیز تأیید می‏کنند. چنان که از امیر المؤمنین (ع) وارده شده است: «ان التقوی عصمة لک فی حیاتک»؛ تقوا نگهدارنده (ریسمان) تو در زندگانیت است.[4]

 اما معنای اصطلاحی عصمت نیرویی است که انسان را از وقوع در خطا و از ارتکاب گناه باز می‏دارد. این نیرو درونی است، نه بیرونی و باعث می‏شود که انسان خطا و اشتباه و گناه نکند. به عبارت دیگر، عصمت ملکه‏ای است نفسانی که انسان را از این که در خطاء واقع شود و مرتکب گناه گردد، باز می‏دارد.[5] بنابراین عصمت مستند به اختیار آدمی است اما توفیق الهی هم می‏خواهد؛ یعنی معصوم به عصمت الهی (ریسمان الهی) معصوم است و اختیار او علت تامه ملکه عصمت نیست.[6]

 در تعریف فوق به چند مطلب اشاره شده است:

 اول: عصمت "ملکه" است. ملکه در مقابل حال قرار دارد و عبارت است از صفت راسخ نفسانی زوال ‏ناپذیر که در آن تغییری نیست. اما "حال" صفتی نفسانی است که ثابت و همیشگی نباشد. بنابراین عصمت صفتی است که در نفس رسوخ کرده و انسان را از گناه باز می‏دارد، هر چند قدرت بر انجام گناه را از او سلب نمی‏کند.[7]

 دوم: عصمت، انسان را از خطاء و گناه باز می‏دارد. اما منظور از خطاء و اشتباه این است که انسان معصوم، در گرفتن وحی و تبلیغ رسالت و تصمیمات خود و امثال آنها اشتباه نمی‏کند. به عبارت دیگر، در دریافت حقیقت و تطبیق و بیان آن مصون از اشتباه است.

 اما منظور از عدم ارتکاب گناه هم این است که چون گناه عبارت از هتک حرمت بندگی و مخالفت با دستورات حضرت حق است و در هر حال یا به زبان و یا در عمل با مقام بندگی منافات دارد، انسان معصوم در درون خود حالتی ثابت دارد که او را از افتادن در دره مخالفت باز می‏دارد و به او اجازه گناه و اشتباه نمی‏دهد.[8]

 سوم: این نیروی درونی و ملکه نفسانی در کسانی است که قابلیت و شأنیت آن را داشته باشند. مثلا درباره ماشین حساب و رایانه نمی‏شود گفت که دارای ملکه‏ای است که به واسطه آن اشتباه نمی‏کنند یا حیوانات از گناه مصون هستند. یا حتی ملائکه از خطاء و اشتباه و گناه معصوم هستند؛ زیرا آنها شأنیت گناه و قابلیت اشتباه ندارند و از ابتدای آفرینش به گونه‏ای خلق شده‏اند که خطاء و گناه درباره آنها معنا ندارد. بنابراین اختیار و فیض الهی دو رکن عصمت می‏باشند.

 پیامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) معصوم هستند، اما این عصمت ذاتی نیست. بله، اسلام برای هیچ کس عصمت ذاتی قائل نیست؛ زیرا همه ممکن الوجودند و در وجود و سعه رفتار و کردار خود محتاج به حضرت حق هستند.

چنان که عرض شد، عصمت دو شرط اساسی دارد: فیض الهی و اختیار که بدون این دو شرط عصمت حاصل نمی شود. پس حضرات معصومین(ع) با توفیق الهی و اختیار خود معصوم هستند و حتی فکر گناه و خطا نیز در محدوده جان آنها راه ندارد اما این عصمت بدون توفیق و فیض الهی ممکن نیست؛ زیرا همه چیز بسته به فرمان حضرت حق - جل و علا- است.

برای آگاهی بیشتر ر.ک:

1.       وحی و نبوت، شهید مطهری

2.       جهان بینی توحیدی، شهید مطهری

3.       تفسیر موضوعی قرآن کریم (پیام قرآن) ، ج7، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران

 


[1]. معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 331.

[2]. لسان العرب، ج 12، ص 405.

[3]. اوائل المقالات شیخ مفید، تصحیح‏دکتر مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران، ص 66.

[4]. غررالحکم و در رالکم، عبدالواحد آمدی با شرح فارسی تصحیح میر جلال الدین محدث ارموی. انتشارات دانشگاه تهران ج: 2 ص: 509 همچنین ر. ج. حدیث شماره 3390 ج: 2 ص: 206

[5]. تفسیر المیزان ج: 2 ص:134 و 138 ذیل آیه 213 سوره بقره

 

[6]. همان ج: 2 ص: 445 ذیل آیه 286 بقره و ج: 5 ص: 162- 164 ذیل آیه 33 سوره یوسف‏

[7]. پژوهشی در عصمت معصومان حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی. ناشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول زمستان 77 ص: 29

[8]. تفسیر المیزان ج: 2 ص: 136

 

 


نرم افزار پرسجو ،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است