در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: حوزه :: فروردین و اردیبهشت 1379، شماره 97، ذاکری، علی اکبر ؛


حد و مرزهای آزادی

از آنچه تاکنون درباره پیوند دین و آزادی و آزادی بیان عقیده ذکر شد, این نتیجه به دست آمد که اسلام خواهان آزادی است و بر آن تاکید دارد و مردم را بر می انگیزد تا این موهبت الهی را به چنگ آورند و در سایه آن سعادت مند زندگی کنند. اما بیان عقیده, حد و مرزهایی دارد.

استاد شهید, بین آزادی عقیده برخاسته از اندیشه, با عقیده تقلیدی فرق می گذارد و بیان آن عقیده ای را آزاد می داند که برخاسته از اندیشه باشد. اعلامیه حقوق بشر را از همین زاویه نقد می کند که هر عقیده ای را آزاد دانسته است.

اکنون جای این سخن است که آیا آزادی هیچ گونه حد و مرز دیگری ندارد, در هر جا و در هر سرزمین, آزادی به هر گونه آن محترم است؟ آیا آزادی تنها ارزشی است که جامعه باید آن را پاس دارد و آنچه در برابر آن قرار گیرد, بی اعتبار است؟ ارزش هر چیز را باید با آزادی سنجید, اگر مخالف آن بود مردود دانست؟ اگر دین و قانونها و آیینهای آن مخالف آزادی بود, باید آن را تغییر داده و یا رها کرد؟

برای پاسخ به این پرسشها لازم است به نظر استاد توجه شود که آیا ایشان هر گونه آزادی را روا می شمارد؟ و آیا آزادی را تنها ارزش قابل دفاع می داند و یا ارزشهای دیگری نیز هم سطح آزادی وجود دارد؟

حدومرزهای آزادی را در دو زاویه می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1. از زاویه ارزشی

2. از زاویه ابراز عقاید و دیدگاهها

زاویه ارزشی:

استاد شهید مطهری, با باور به ارزش و اهمیت و مقدس بودن و والایی آزادی, آن را تنها ارزش نمی داند, به گونه ای که اگر به خطر افتاد, باید به دفاع از آن برخاست و ارزش دیگری در برابر آن وجود ندارد.

استاد در کنار آن, روی ارزشهای دیگری نیز انگشت می گذارد که بی توجهی به آنها شایسته نیست و به همان اندازه که در راه حفظ آزادی باید حساسیت نشان داد, به آن ارزشها نیز باید اهتمام ورزید. اکنون به دو نمونه روشن در کلام ایشان اشاره می شود. الف. توحید: معیار و تراز دفاع از آزادی و احترام به آن (حق) بودن است. یعنی چون آزادی حق است و از حقوق انسانی, ارزش آن را دارد که انسان به دفاع از آن برخیزد. دفاع از آزادی, دفاع از حقوق انسانیت است.

(افراد دیگر و ملتهای دیگر نیز می توانند, بلکه باید به کمک آزادی بشتابند و به جنگ سلب آزادی و اختناق بروند.)49

استاد از این قاعده و تراز استفاده می کند و این پرسش را به میان می آورد که آیا توحید و یکتاپرستی از حقوق انسانی است, یا از حقوق فردی:

(بعضیها طوری نظر داده اند که معنی نظرشان این است: توحید, جزء حقوق عمومی انسانهاست. پس جنگیدن به خاطر توحید مشروع است. چون دفاع از حق انسانیت است. مثل جنگیدن برای آزادی ملتی دیگر است.)50

آن گاه نظر کسانی که توحید و خداپرستی را از حقوق شخصی و سلیقه ای می دانند, مانند فرنگیان و شماری از روشنفکران مردود دانسته و بر حق عمومی بودن توحید تاکید و دفاع از آن را مشروع می شمارد:

(از نظر ما, دین یعنی صراط مستقیم, یعنی راه راست بشری, بی تفاوت در مساله دین بودن, یعنی در راه راست بشریت بی تفاوت بودن. ما می گوییم توحید با سعادت بشری بستگی دارد, مربوط به سلیقه شخصی نیست, مربوط به این قوم و آن قوم نیست, پس حق با همان کسانی است که توحید را جزء حقوق بشریت می شمارند.)51

استاد بر این باور است که از توحید می توان دفاع کرد و در برابر تهاجم به این حق انسانی ایستاد. ولی توحید را نمی توان بر دیگران تحمیل کرد, چون عقیده تحمیل پذیر نیست. آزادی را به ملتی می توان داد و از ساحت زندگی آنان ستم را دور کرد; اما خداپرستی را نمی توان بر آنان تحمیل کرد.

بنابراین, به نظر استاد کسانی که بر این باورند: هر چه مخالف آزادی باشد, باید به کنار گذاشته شود, کژراهه می روند. زیرا تنها آزادی ارزش درخور احترام نیست. ارزشهای دیگری نیز وجود دارد که باید جایگاه والای خود را داشته باشد. در کنار آزادی, توحید نیز از ارزشها و حقوق انسانی است و به بهانه دفاع از آزادی, نمی توان حق عمومی دیگری را نادیده انگاشت.

از سخنان استاد در کتاب جهاد استفاده می شود: دفاع از حقوق انسانی بر دفاع از حقوق فردی و قومی مقدم است و آزادی چون از حقوق انسانی و جزء حقوق عمومی است, نباید با دیگر حقوق عمومی, مانند: توحید در تضاد باشد52 و آزادی کسانی به گونه ای باشد که حقوق دیگران را پایمال کند. بنابراین,دیگر حقوق عمومی و حق دیگر کسان مرزی است که آزادی مطلق را محدود می سازد.

در اصل 24 قانون اساسی, بحق از جمله مرزهایی که برای آزادی قرار داده شده, ناسازگاری آن با مبانی اسلام و حقوق عمومی است. (نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام و یا حقوق عمومی باشد.)

به باور استاد, مخالف اسلام چنانچه اندیشه خود را به دور از تزویر و فریب نشر دهد, آزاد است و هیچ گونه ضرری به مبانی اسلام نمی زند, بلکه سبب تواناسازی بنیه های اسلامی می گردد که به آن اشاره خواهد شد.

ب. مساوات: ارزش دیگری که استاد بر آن تاکید دارد مساوات است. به نظر استاد, اساس حکومتهای غرب را آزادی فرد تشکیل می دهد و اساس حکومتهای شرق کمونیست را مساوات; از این روی, در شرق آزادی نیست و در غرب مساوات و عده ای از گرسنگی از بین می روند و دارای زندگانی سختی هستند.

اساس غرب بر تکامل فرد و اساس شرق بر تکامل جامعه است. آیا باید یکی از این دو راه را برگزید یا این که راه سومی نیز وجود دارد؟

استاد راه سوم را اسلام می داند که هم به آزادی بها می دهد و آن را برای جامعه لازم می شمارد و هم آن را رها و بی عنان نمی گذارد و هم به رشد جامعه نظر دارد.

(یک راه طبیعی وجود دارد و آزادی آن حق طبیعی انسان یک حد معینی است که از آن بیش تر دیگر آزادی نیست و تکامل هم بستگی به همین مقدار آزادی دارد.)53

آزادی و مساوات, تا آن جا محترم است که به تکامل و رشد انسان مربوط باشد اگر انسان آن قدر آزاد باشد که به فحشإ و فساد گرفتار شود و در لجن زار آلودگیها فرو افتد, گرچه به نام آزادی باشد درخور پذیرش نیست; از این روی, استاد شهید در بحث اخلاق جنسی, آن گاه که دیدگاه غرب را نقل می کند, به نقد آن می پردازد.

استاد این آزادی را که در غرب رواج دارد, به این دلیل سست و نااستوار که آزادی جنسی, احترام به آزادی است, در ناسازگاری با آزادی دیگران و برخلاف مسیر رشد و تکامل استعدادهای انسانها می داند. به باور ایشان, اساس آزادی را نمی توان بر اراده و هوای فرد بنیان نهاد, باید این اراده و آزادی در مسیر رشد و ترقی بشریت باشد:

(اراده بشر, تا آن جا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد بشر است, هماهنگ باشد و او را در مسیر ترقی و تعالی بکشاند; اما آن جا که بشر را به سوی فنا و نیستی سوق می دهد و استعدادهای نهانی را به هدر می دهد احترامی نمی تواند داشته باشد.)54

از زاویه ابراز آزادی

ابراز آزادی به صورت آزادی اجتماعی, آزادی فردی, آزادی جنسی, تشکیل احزاب و راهپیمایی و بیان و اظهار آزادی در رسانه ها و مطبوعات, به صورت مقاله, کتاب و سخنرانی مطرح است. استاد درباره ابراز آزادی دو نکته مهم بیان کرده که نوعی حد و مرز برای آزادی به شمار می آید.

الف. آزادی باید در مسیر تکامل باشد.

ب. آزادی بیان به معنای عام آن به دور از فریب و گمراهی باشد.

آزادی در مسیر تکامل

تعریف کنندگان آزادی, در بیان خود, به حدود آزادی نیز پرداخته اند و کم تر کسی است که آزادی مطلق و بدون قید را پذیرفته باشد.

منتسکیو می نویسد:

[)آزادی] به انجام هر کاری که قانون اجازه داده)55 است, می گویند. برابر این دیدگاه, آن گونه تلاشها و تکاپوهای سیاسی آزاد است, که قانون مجاز بداند و در هر حرکت و تلاشی که برخلاف قانون باشد, آزادی نیست. این نشانه ای روشن برای حد و مرز داشتن آزادی است. آیزایا برلین درباره آزادی می گوید:

(من آزادی را عبارت از فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان دانسته ام.)56

برابر این نظر, آزادی فرد اهمیت دارد و خواسته های وی که باید برآورده شود. به طور طبیعی قانون نیز در راستای این آرزوها تدوین می شود.

استاد شهید, آزادی را به نبود بازدارنده در راه رسیدن به کمال و تکامل و رشد و تعالی تعریف می کند:

(آزادی یعنی نبودن مانع, نبودن جبر, نبودن هیچ قیدی در سر راه, پس آزادم و می توانم راه کمال خودم را طی کنم.)57

انسان باید آزاد باشد تا به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت, امنیت و آزادی. از این روی, در بیان آزادی می گوید:

[)آزادی] نبود مانع. انسانهای آزاد, انسانهایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند. انسانهایی هستند که تن به وجود مانع نمی دهند.)58

بنابراین, کسی که به عنوان آزادی در راستای گسترش فساد و رذایل اخلاقی تلاش می ورزد, مخالف آزادی است. کسی که در راه نابودی ارزشهای اجتماعی به تکاپو پردازد, گرچه آزادی را یدک بکشد, طرفدار آزادی نیست. کسی که فحشإ و زشتیها را گسترش دهد, با آزادی میانه ای ندارد, چون این تلاشها در راستای رشد و تعالی و تکامل انسان نیست.

آزادی تکامل آفرین, این ویژگیها را دارد و دارای این جهت گیریهاست:

1. آزادی انسان از اسارت طبیعت: انسانی که در زندان زمین حبس شده است, اگر تلاش ورزد و به تکاپو برخیزد, می تواند برآن چیره شود و آزاد گردد.

بشر تاکنون. گامهای بلندی در این راه برداشت و به گونه چشم گیر و شگفت انگیزی بر طبیعت چیره شده و از آن رها گردیده است:

(اگر استقلال و آزادی انسان را در برابر طبیعت در نظر بگیریم بدون شک انسان در برابر طبیعت استقلال و آزادی بیشتری پیدا کرده و از اسارت طبیعت بیشتر آزاد شده.)59

2. آزادی از حکومت خود بر خود: آزادی, رهایی از هواهای نفسانی خود انسان است. آزادی انسانیت انسان از جنبه حیوانیت خود که از آن تعبیر به (آزادی معنوی) می شود.

انسان دارای دو جنبه است: بشری و حیوانی. شهید مطهری, آزادی و دموکراسی در غرب را, به معنای آزادی در جنبه حیوانیت انسان می داند. اما در اسلام انسان, انسان به ما هو انسان آزاد و رهاست. به تعبیر روشن تر جنبه انسانیت انسان آزاد است, نه جنبه حیوانیت وی.60

3. آزاد بودن انسان از محکومیت انسانهای دیگر: باید توجه داشت که آزادی مطلق در برابر دیگران محال و غیر معقول است; زیرا آزادی یک فرد با آزادی کسانی دیگر, ناسازگاری دارد و آن را محدود می کند.61

به دور از فریب و به گمراهی افکندن

پیش از این اشاره شد که استاد, آزادی اندیشه و عقیده برخاسته از اندیشه و تفکر را روا و درخور پذیرش می داند. در بحث از آزادی بیان و قلم, به حدومرزهای آن اشاره می کند و از دوگونه کتاب و نوشته سخن به میان می آورد:

کتابهایی که با استدلال و منطق به موضوعی پرداخته و منطقی بحث کرده است. این کتابها, گاه با اسلام ناسازگاریهایی دارند و از آن جا که نویسندگان آنها, منطقی و اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند, راه برخورد با آنها ارشادی و در جهت راهنمایی است. اما گروهی ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند, آمارهای غیر واقعی بدهند و هزاران دروغ به نام آزادی مطرح کنند و حتی به کسانی بهتان بزنند و سند علیه آنها بسازند و... این جاست که مرزی روشن برای آزادی جلوه می کند و آزادی بیان محدود می گردد:

(حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما آزاد است, پس باید بگذاریم او حرفهای خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم, مرتکب سانسور شده ایم؟ حرف ما این است که دروغ را و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده آزادی دروغ در میان مردم رایج بشود.)62

بنابراین, آن جا که کتاب و مقاله منصفانه و در جهت نقد و انتقاد باشد, باید برتافت و با آنها, با روش احسن برخورد کرد.

اما آن گاه که از راه دروغ و تزویر و بهتان درصدد گسترش فکر و عقیده خود باشند, باید جلو دروغ و تهمت آنها گرفته شود و این مخالفت با آزادی نیست. استاد گاهی از این گونه کتابها با عنوان (اغفال و اضلال) کننده یاد می کند. نشر و خرید و فروش چنین کتابهایی را مردود می شمارد.63

همچنین آزادی نگارش و نشر کتابها و مقاله هایی که مردم را در جهل و خرافه پرستی نگه می دارد و جهل را می گستراند, ناروا می داند.64

به عنوان آزادی نمی توان بت فروشی, صلیب فروشی و گسترش عقأد خرافی را روا دانست و به عنوان آزادی از این گونه عقیده ها دفاع کرد; زیرا چنین اندیشه هایی, سبب جمود و رکود اجتماعی می شود و انسان را از رشد و تکامل و ترقی باز می دارد.

نتیجه

1. آزادی از نظر استاد از بزرگ ترین و عالی ترین ارزشهای انسانی است. اسلام هیچ گونه ناسازگاری با این آزادی ندارد.

2. در غرب مسیحی, دین و کلیسا در برابر آزادی قرار گرفتند, اما در اسلام مفاهیم دینی همیشه مساوی با آزادی است و اعتقاد به خدا به منزله اختناق و نفی حاکمیت ملی نیست, اعتقاد به خدا حاکم را در برابر مردم مسوول می کند.

3. پدید آوردن ناسازگاری بین مذهب و نیازهای طبیعی, از جمله آزادی, سبب واپس افتادن مذهب از گردونه زندگی و کم رنگ شدن نقش آن در اجتماع انسانی است.

افزون بر این, سبب گرایش به مادیگری می شود که در غرب, به خاطر برخورد کلیسا, با آزادی, این فاجعه رخ داد.

4. طرح آزادی در جامعه از سوی امام خمینی به عنوان مرجع تقلید و رهبر مذهبی, این پندار را که آزادی تنها یک شعار سیاسی است, دگرگون کرده و به همگان فهماند که موضوع اسلامی است و در اسلام جایگاه ویژه ای دارد. هدف از بعثت انبیإ, رهایی انسان از بندگیها و بردگیها و ستمهای خانمانسوز و برپایی عدل و داد است. پاسخ گویی به شبهه ها و بایستگی استدلالی بودن باورها و عقیده ها, نشانه روشنی از آزادی اندیشه در اسلام است.

5. از نظر اسلام دین اجبار بردار نیست و هرکس باید در محیط مناسبی که پدید می آید دین خود را برگزیند. در فتحها و سرزمین گستریهای مسلمانان, جنگاوران, هیچ کس را وادار به پذیرش اسلام نمی کردند. تعیین خراج و جزیه برای مردم منطقه فتح شده, دلیل روشنی بر این سخن است.

6. از نظر استاد, فرق است بین آزادی فکر و آزادی عقیده, فکر و اندیشه در بسیاری از جاها, همراه با منطق است; اما عقیده همیشه برخاسته از مبنای فکری نیست, بلکه تقلیدی نیز هست. آزادی اندیشه و بیان آن در اسلام پذیرفته شده است.

7. از نظر استاد, اعلامیه جهانی حقوق بشر این کاستی را دارد که هر عقیده ای را با عنوان احترام به اراده انسان آزاد دانسته و به رسمیت شناخته است, در حالی که پاره ای از عقیده ها و باورها, برخاسته از تعصبات و براساس تقلید بی دلیل از پیشینیان است و هیچ گونه ارزش منطقی ندارد.

8. حکومت علی(ع) از آزادترین و مردمی ترین حکومتها بوده است. امیرالمومنین(ع) بهترین رفتار را با مخالفان خود داشته و حتی آنان را از دریافت بیت المال محروم نکرده است.

9. آزادی از بعد ارزشی و از جهت بیان و ابراز, به گونه ای حد و مرز دارد و تنها ارزش نیست که همه چیز باید با آن سنجیده شود, بلکه آزادی یکی از بزرگ ترین ارزشهاست و در کنار آن ارزشهای دیگری, مانند: توحید و مساوات قرار دارد که از حقوق انسانی و قابل دفاع است.

10. آن نوع از آزادی معتبر است که در مسیر تکامل و تعالی انسان باشد و سبب شکوفایی استعدادهای انسان بگردد. اما آزادی جنسی و دیگر آزادیها که انسان را به فنا و نابودی می کشاند, مورد احترام نیست.

11. آزادی انسان, در سه جهت مطرح است: آزادی از طبیعت, آزادی از حکومت خود بر خود یا چیرگی هوای نفس بر انسان که آزادی معنوی نامیده می شود و آزادی از محکومیت دیگران. در هر صورت, آزادی مطلق برای انسان محال است.

12. آزادی اجتماعی و آزادی بیان آن گاه پذیرفته است که بیان کننده آن به دور از دروغ و فریب و دغل, عقیده خود را ارأه دهد و از فریب و به کژراهه کشاندن مردمان به دور باشد و در صدد گسترش عقاید خرافی و سخیف نباشد. بنابراین آزادی محدودیتهایی نیز دارد که نباید از آن چشم فرو بست.

مقالات مرتبط:

دین و آزادی از دیدگاه شهید مطهری بخش اول

پی نوشت:

49. (جهاد)42/.

50. همان مدرک46/.

51. همان مدرک54/.

52. همان مدرک44/.

53. (فلسفه اخلاق), شهید مطهری267/ 268.

54. (اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب)/ 39, صدرا.

55. (روح القوانین), منتسکیو, ترجمه علی اکبر مهتدی294/,امیرکبیر.

56. مجله (قبسات), شماره 5 73/6. 57. (انسان کامل)349/.

58. (گفتارهای معنوی)10/, 26.

59. (نقدی بر مارکسیسم), چاپ شده در (مجموعه آثار), ج781/13.

60. (پیرامون انقلاب اسلامی104/.

61. (فلسفه تاریخ), شهید مطهری, ج286/1, صدرا.

62. (پیرامون انقلاب اسلامی)77/.

63. (نظری به نظام اقتصادی اسلام), استاد مطهری210/, صدرا.

64. همان مدرک211/.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است