در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه صادق، شماره 6، خندان، علی اصغر ؛


 

محور چهارم پژوهشی: نقد سنت

بوده و هستند کسانی که سنت یا تجدد را فوق نقد یا دون نقد می دانند، یعنی مثلاً در باب سنت با تعریفی که از آن می کنند و آن را مطلق و مقدس می پندارند، دست نقد را از آن کوتاه می دانند و حاضر نیستند ذره ای از فضای سنتی و ارزش ها و بینش های آن دور شوند و در برابر، کسانی با تعریف و موضعگیری خاص خود سنت به آن، اساساً سنت را شایسته نقد نمی دانند و به طرد و نفی کلی آن فتوا می دهند. اما با تمایز قائل شدن میان سنت بالقوه و سنت بالفعل و تفکیک حساب اسلام از حساب مسلمین که این دومی ممکن است آمیخته به انواع نواقص و کاستی ها و عیوب باشد از یک سو، و با متفاوت دانستن دستاوردهایی از تجدد که نوعی انحراف است و باید با آن مبارزه کرد و پدیده هایی که اقتضای زمانه است و باید از آن پیروی نمود، از سوی دیگر، باب نقد سنت و تجدد گشوده می شود. یعنی با تعاریفی که ما از سنت و تجدد کردیم و شناخت آنها را دو محور مهم پژوهشی دانستیم، پس از بروز تعارض میان ابعاد مختلف آن دو، مسأله نقد به معنای بررسی و اظهارنظر در باب جنبه های درست و نادرست هر یک از آنها موضوعیت و ضرورت می یابد.

یکی دیگر از ابعاد ضرورت نقد سنت، مسأله تقلید کورکورانه از گذشتگان است که استاد مطهری به پیروی از آیات و روایات، این مسأله را یادآور می شود که اگر چه اقوام پیامبران از نظر سنن مختلف بوده اند و هر پیامبری تعالیم متناسب با وضع زندگانی آن مردم عرضه می کرده و با مشکلات و اشکالات خاص روبرو می شده، اما قرآن کریم یک اشکال عمومی که در همه اقوام بوده و همه پیامبران با آن روبرو بوده اند را مطرح می کند و آن تقلید از گذشتگان و به اصطلاح سنت گرایی مذموم است[65] و در واقع این تذکر و مذمت قرآن درسی است به ما که می خواهد مبنای پیروی ما تعقل و تفکر باشد، نه صرف قدیمی بودن اندیشه یا کاری[66]. مسأله سنتگرایی به معنای تقلید از عقاید و آداب گذشتگان در حوزه اندیشه های دینی اهمیت مضاعف می یابد.

رویکرد انتقادی به سنت در میان روشنفکران و متفکران ما سابقه طولانی دارد و برخی از آنها مقدم بر مرحله رویارویی با دنیای جدید غربی است. جهت آشنایی اجمالی با موضوعات و مباحثی که تا کنون مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و در ذیل هر یک از تحقیقات و تألیفاتی انجام شده، در اینجا به عناوین اصلی آن اشاره می نماییم؛ لازم به ذکر است که استاد مطهری ذیل همه این عناوین مطالبی به صورت مقاله، کتاب یا سخنرانی مطرح کرده که ما نیز خلاصه دیدگاه های ایشان را منعکس خواهیم کرد. شایسته است در تحقیقات مستقلی، آرا و نظریات اندیشمندان مختلف درباره هر یک از این موضوعات، استخراج و تنظیم شود.

الف علل انحطاط مسلیمن؛ یعنی این مسأله که چطور شد مسلمانان پس از آن همه پیشروی و ترقی در علوم و معارف و صنایع و نظامات به قهقرا برگشتند. مسؤول این انحطاط و سیر

.............................. ص 80 .................................

قهقرایی چیست و کیست؟ آیا خود اسلام را باید مسؤول انحطاط مسلمین شناخت، آن چنان که بسیاری از غربیان ادّعا می کنند؟ یا اسلام از این مسؤولیت مبراست و مسلمانان مسؤول این انحطاط هستند؟ و یا علت این انحطاط ملل و اقوام غیرمسلمانند که با دشمنی و توطئه های خود موجب سقوط و انحطاط مسلمین شده اند؟[67]

 

استاد مطهری با بیان این نکته که مسأله علل انحطاط مسلمین متجاوز از بیست سال است که نظر خود ایشان را جلب کرده[68]، می گوید: پاسخ به پرسش علل این انحطاط «کار ساده ای نیست و یک رشته مباحث نسبتاً طولانی باید پیش کشیده شود و در هر یک از آنها با اسلوب علمی تحقیق کافی به عمل آید»[69]، از نظر استاد مطهری موضوعات شایسته پژوهش در رابطه با این مسأله به قرار زیر است:

مقدمات: 1 نموداری از عظمت و انحطاط مسلمین؛ 2 بحث فلسفی درباره طبیعت زمان و عوامل اعتلا و انحطاط تمدن ها و بحث اسلام و مقتضیات زمان؛ اسلام: 3 قضا و قدر؛ 4 اعتقاد به معاد؛ 5 شفاعت؛ 6 تقیه؛ 7 انتظار فرج؛ 8 سیستم اخلاقی اسلام (زهد، قناعت، توکل...)؛ 9 حکومت از نظر اسلام؛ 10 اقتصاد اسلامی؛ 11 قوانین جزایی اسلام؛ 12 حقوق زن در اسلام؛ 13 قوانین بین المللی اسلام؛ مسلمین: 14 نقاط انحراف؛ 15 جعل و تحریف و وضع حدیث؛ 16 اختلافات شیعه و سنی؛ 17 اشعریت و اعتزال؛ 18 فلسفه و تصوف؛ 19 جمود و اجتهاد؛ 20 زمامداران جهان اسلام؛ 21 روحانیت؛ عوامل بیگانه: 22 فعالیت های تخریبی اقلیت ها در جهان اسلام؛ 23 شعوبیگری در جهان اسلام؛ 24 جنگ های صلیبی؛ 25 سقوط اندلس 26 حمله مغول؛ 27 استعمار[70].

ب احیای تفکر دینی: این اصطلاح جدیدی است و اولین بار این تعبیر را اقبال لاهوری به کار برد و کتابی با این عنوان که مجموعه کنفرانس های اوست نیز منتشر کرد. استاد مطهری این تعبیر و این ایده را از اقبال اخذ می کند و طی چند سخنرانی به بسط آن و ایراد نقطه نظرهای خود می پردازد. موضوع احیای تفکر دینی مبتنی بر این فرض است که باید میان اصل تعالیم دینی و طرز تلقی دینداران از آن تعالیم تفکیک قائل شد و نکته مهم تر اینکه خود دین و به ویژه مکتب اسلام در ذات خود زنده است و یک جوهر حیاتی دارد، اما طرز تلقی و برداشت پیروان و دینداران از تعالیم دینی نادرست و اصطلاحاً مرده است و لذا نیازمند احیا است.[71]

ج اطلاحگری و مصلحان: تعبیرات اصلاح و مصلح سابقه زیادی در تمدن اسلامی دارد، به طوری که حتی در خود قرآن کریم و کلمات معصومین علیهم السلام نیز مشاهده می شود. جریان اصلاح و عملکرد مصلح علاوه بر جنبه نظری که در دو بحث علل انحطاط مسلمین و احیای تفکر دینی نیز مطرح بود، دارای جنبه عملی نیز هست. به این معنی که شخص مصلح اولاً دارای نظریه و تشخیص خاصی درباره مشکلات جامعه دینی است و ثانیاً برای رفع آن مشکلات اقدام به یک حرکت اجتماعی نیز می کند. استاد مطهری با بیان اینکه «اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است و هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است» و با اشاره ای به جنبش های اصلاحی در تاریخ اسلام، به بررسی تفصیلی عملکرد برخی از مصلحان و چهره های اصلی اصلاح گری در جهان سوم از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم به بعد می پردازد و الگویی برای مطالعات و تحقیقات گسترده تر در این زمینه ارایه می کند[72].

د آسیب شناسی دینی و دینداری: به طور کلی آفات و آسیب های دینی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول اموری است که با اصل دین در تضاد و تعارض است، یعنی اموری که به دین ضربه می زند و مانع دینداری می شود و بلکه عاملی است برای بی دینی. بررسی مجموعه این علل و عوامل تحت عنوان «آسیب شناسی دینی» قابل طرح است. اما دسته دوم از آفات و آسیب ها در واقع خطاها، نقصان ها و انحراف هایی است که در دینداری افراد متدین وجود دارد، مانند بدفهمی ها، خرافات، افراط و تفریط ها و... بحث درباره این دسته از آفات دین، تحت عنوان «آسیب شناسی دینداری» مطرح می شود.

تعبیر و اصطلاح آسیب شناسی دینی یا دینداری کاملاً نوظهور است و چند سالی بیشتر از عمر آن نمی گذرد، ولی به خاطر تقدم منطقی، بحث و بررسی درباره آن بر موضوعات دیگری که برشمردیم مقدم است. استاد مطهری سخنرانی، مقاله یا کتاب مستقلی را به عنوان آسیب شناسی دینی یا دینداری اختصاص نداده، اما اولاً بارها از لفظ آفات یا آسیب های دینی استفاده نموده[73] و ثانیاً با توجه به دغدغه های ایشان نسبت به مسائل دینی، می توان عمده فعالیت های علمی ایشان را همین موضوع آسیب شناسی دینی و دینداری دانست. بحث آسیب شناسی دینی در آثار استاد به صورت پراکنده وجود دارد و می توان موضوعات علل گرایش به مادیگری و شبهات زیادی که در رابطه با مسائل خداشناسی، دین شناسی، انسان شناسی و... مطرح می نمایند، همچنین اشاره ایشان به تلاش های دشمنان اسلام در طول تاریخ و به ویژه استعمار در دوران کنونی را مصادیقی از مباحث آسیب شناسی دینی به حساب آورد. اما موضوع آسیب شناسی دینداری دقیقاً همان موضوع نقد سنت است که در اینجا به عنوان محور چهارم پژوهشی مطرح کردیم. با الگوگیری از افکار و آثار استاد مطهری می توان شاخه های این بحث را چنین ترسیم نمود:

............................ ص 81 .............................

الف) آسیب شناسی دینداری در مقام فهم تعالیم دین، شامل مباحثی مانند انواع بدفهمی ها و طرز تلقی های نادرست از اعتقادات، اخلاقیات و احکام دینی، نفی تعقل و جمود و قشریگری، روشنفکرمآبی و عقلگرایی افراطی، ترجمه و تفسیر نادرست از آیات و روایات و...

 

ب) آسیب شناسی دینداری در مقام عمل به تعالیم دین، شامل مباحثی همچون فساد اخلاق، عدم اهتمام به عمل دینی، عدم اهتمام به شعایر دینی، عدم رعایت اهم و مهم، افراط در یک ارزش، تحریف و...

ج) آسیب شناسی دینداری گروههای خاص، مانند آسیب ها و آفات جامعه دینی، علما و دانشمندان، مبلغین و مسأله تبلیغ دین، حاکمان و مسأله حکومت و نهضت دینی، شاعران و هنرمندان و...

 

محور پنجم پژوهشی: نقد تجدد

در رویارویی با جهان جدید نیز مانند مواجهه با سنت، دو گرایش افراطی و تفریطی وجود دارد، بدین ترتیب که برخی آن را فوق نقد و گروهی آن را دون نقد می دانند، به این معنی که برخی با مطلق دانستن عالم جدید و دستاوردهایش تردیدی در پذیرش آن روا نمی دارند[74] و در مقابل گروهی با مردود شمردن صدر و ذیل و ریشه و میوه دنیای جدید به طرد کلی آن فتوا می دهند[75]. موضعی که این گروه نسبت به تجدد و هر فرهنگ غیرخودی می گیرد، چیزی نیست جز دیدگاه «دارالإسلام» نسبت به «دارالکفر» و طبیعی است که در چنین رابطه ای، دارالکفر اساساً شایستگی شناخت و توجه ندارد و لذا پیشاپیش با همین عنوان، ماهیت آن تعیین و رد می شود و نوبت به بررسی و نقد آن نمی رسد.[76]

از این دو گرایش افراطی و تفریطی که بگذریم، دیدگاه ها و نظریات دیگر مربوط به تجدد، طیفی را تشکیل می دهند که به نحوی دارای جنبه های انتقادی نسبت به تجدد هستند. مثلاً نفی جهان بینی و نیز دستورالعمل های حقوقی، سیاسی و اخلاقی و دیدگاه های غرب در مورد هستی انسان، جامعه، تاریخ و در عین حال پذیرش صنعت و تکنولوژی غرب و یا تفکیک بیشتر در این زمینه و دیدگاه های بینابین.[77]

دیدگاه های انتقادی نسبت به غرب را از نظر موضع ناقدان می توان به چند دسته تقسیم کرد: یک دسته از دیدگاه ها مربوط به گروهی است که از منظر سنت و با ملاک های سنت اما بدون شناخت دقیق و عمیق به نقد تجدد می پردازند. این گروه معمولاً کسانی هستند که علاوه بر دنیای جدید، درک جامع و عمیقی از ابعاد تفکر و تمدن سنتی دینی خود نیز ندارند. استاد مطهری می فرماید: « اگر تنها ما بنشینیم و از تمدن و فرهنگ اروپایی انتقاد کنیم و از فرهنگ اسلامی هم تمجید کنیم و بعد هم بنشینیم و خیال بکنیم که فرهنگ اسلامی و روح اسلام همان است که ما امروز داریم، پس مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند، کاری از پیش نمی رود»[78] دسته دیگر از منتقدان تجدد کسانی هستند که به سنت گرایان (traditionalists) موسوم شده اند و شخصیت های بزرگی همچون رنه گنون، فریتهوف شوان، تیتوس بورکهارت، هیوستون اسمیت، مارتین لینگز و سید حسین نصر از چهره های شاخص آن هستند. این دسته به ویژه نسبت به فلسفه جدید غرب که معتقدند نقش مهمی در شکل دادن به تجدد ایفا نموده، موضع گرفته اند و آن را انحرافی از میراث ابدی بشریت می دانند و خود قائل به حکمت خالده هستند.[79]

دسته دیگر از منتقدان و جریان انتقادی تجدد، بر خلاف موارد فوق نه از منظر و با ملاک های سنتی بلکه از منظر و با ملاک های برآمده از خود دنیای جدید به نقد آن می پردازند. این جریان اصطلاحاً فراتجدد یا پست مدرنیسم نامیده می شود و می توان بنیانگذار آن را نیچه دانست که در اواخر قرن نوزدهم میلادی نسبت به پیامدهای هولناک تفکر و تمدن جدید هشدار داد. پس از نیچه باید به مارتین هایدگر، دیگر فیلسوف ژرف اندیش آلمانی اشاره کرد که بشدت به نقد و مخالفت با مبانی تفکر تجدد و مظاهر تمدن آن از جمله مسأله تکنولوژی می پردازد. در مرحله بعد متفکران و نویسندگان دیگری قرار می گیرند مانند تئودور آدورنو، یورگن هابرماس، ژاک دریدا و... پست مدرنیسم به عنوان سمبلی از بحران جهان متجدد، حکایت گر نقص ها و کاستی های تفکر و تمدن جدید است و سعی دارد نشان دهد که دوران الگوی درخشان و فریبنده جهان که در غرب ساخته می شد، سپری شده و باید به آن نه از منظر اِعجاب بلکه به دید تردید و انکار نگریست. تذکر این نکته ضروری است که گرچه آگاهی از جریان فکری و انتقادی پست مدرنیسم برای ما مهم است و لااقل ما را در شناخت بهتر و دقیق تر تجدد یاری خواهد کرد، اما باید به خاطر داشته باشیم که هیچ نسبت ضروری میان پست مدرنیسم و تفکر سنتی و بویژه اندیشه دینی وجود ندارد و لذا نباید گمان کرد که پست مدرنیسم به معنای نفی مدرنیسم و بازگشت به سنت و تفکر اسطوره ای یا دینی برای جبران خلأ معنویت است[80]. علاوه بر تفکیک نقدهای وارد بر تجدد از منظر و با ملاک های سنتی و یا از منظر و با ملاک های خود تجدد، تفکیک دیگری درباره این نقدها حایز اهمیت است و آن تفکیک نقدهای ریشه ای و کلان از نقدهای میوه ای و موردی است. آنچه تاکنون ذکر شد دیدگاه های انتقادی کلان در باب تجدد و تفکر و تمدن آن بود، اما جریان انتقادی دیگری نیز وجود دارد که به تک تک میوه ها و دستاورهای دنیای جدید نظر دارد و مثلاً در عرصه اندیشه های سیاسی، موضوع دموکراسی را مورد بررسی قرار می دهد و آن را به بوته نقد می کشد. البته در این جریان نیز می توان دیدگاه انتقادی از موضع و منظر سنتی و یا از موضع و منظر و ملاک های خود تجدد را از یکدیگر تفکیک نمود. اگر چه از دیدگاه سنتی، حجم زیادی از تحقیقات به نقدهای این چنین اختصاص پیدا نکرده، اما به خاطر رواج تفکر انتقادی در غرب متون زیادی در این رابطه وجود دارد و لذا یک منبع مطالعاتی در نقد تجدد، نقدهای خود

................................ ص 82 ................................

غربیان بر موضوعات گوناگون و دستاوردهای مختلف تجدد مانند لیبرالیسم، کاپیتالیسم، تکنولوژی و... می باشد.

لازم به ذکر است که این محور پژوهشی یعنی نقد تجدد به صورت جدی و همه جانبه در آثار استاد مطهری به چشم می خورد که با توجه و دقت در آنها چند نکته اساسی را می توان به عنوان الگو و سرمشق در پژوهش های این چنین آموخت. همان طور که ذکر شد استاد مطهری تغییرات زمانه را بر دو قسم می داند: انحرافاتی که باید با آن مبارزه کرد و مقتضیات زمانه که باید از آنها پیروی نمود[81]. ایشان همین نکته را در نقد تجدد مورد توجه قرار داده و با اجتناب از پراکندگی، تحقیقات و فعالیت علمی و انتقادی خود را بر موضوعاتی متمرکز می کند که به عنوان پرسش یا مشکل اساسی در برابر اسلام و جامعه اسلامی خودنمایی می کند[82]. نکته دیگر توجه جدی استاد به ریشه های فکری و اعتقادی انحرافات است که از سویی این امر را به صورت نقد جدی بر تفکر فلسفی حاکم بر جهان غرب دنبال می کند[83] و از سوی دیگر به مهمترین شبهات مطرح شده در موضوعات مختلف اعتقادی[84]، اخلاقی[85]، فقهی[86]، تاریخی[87] و... می پردازد.

 

محور ششم پژوهشی: جمع سنت و تجدد یا ارایه راه حل

پس از شناخت سنت و شناخت تجدد و درک تعارض آنها و نقد و تعیین نقاط قوت و ضعف آنها، نوبت ارایه راه حلی برای رفع تعارض میان سنت و تجدد می رسد. این مرحله در واقع بازگشت به خاستگاه این پژوهش و پاسخگویی به این پرسش اساسی است که «چگونه می توان در دنیای جدید دیندار بود؟» پس از مرور مراحل پنجگانه قبل، اکنون به خوبی فهمیده می شود که اولاً این پرسش چه مقدار عمیق و دارای ابعاد و اضلاع زیادی است و ثانیاً روشن می شود که پاسخگویی همه جانبه و کامل به آن، نیازمند چه فعالیت عظیم پژوهشی است.

علاوه بر اینکه برای پاسخ به پرسش فوق نیازمند تجزیه آن به پرسش های کوچک و تلاش برای پاسخگویی به هر یک و در نهایت جمع بندی و ارایه راه حل کلی هستیم، در عین حال در بحث جمع سنت و تجدد، یا ارایه راه حل باید به یک نکته اساسی توجه کرد و آن اینکه به نظر می رسد ملاک اساسی در موفقیت یک راه حل این است که دو صفت اصلی زیر را با هم داشته باشد: یکی حفظ خلوص تعالیم دینی و دیگری توانایی و موفقیت راه حل پیشنهادی در مقام عمل.

اشکال اساسی راه حل های روشنفکران مسلمان که استاد مطهری وظیفه جمع سنت و تجدد و به تعبیر ایشان اسلام و مقتضیات زمان را بر عهده آنها می داند[88] این است که از یکی از دو صفت فوق غفلت می کنند. به این ترتیب که یا با انگیزه حفظ خلوص تعالیم اسلامی و یا به خاطر عوام زدگی و بی خبری از مسائل روز، راه حل هایی ارایه می دهند که در مقام عمل موفق و توانا نیست و نمی تواند مشکلات موجود را حل کند و یا با قصد موفقیت در مقام عمل، پیشنهادهایی عرضه می کنند که از خلوص و اصالت تعالیم اسلامی دور می شوند و به تعبیر استاد مطهری، سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند:

«پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هر کاری خالی از دشواری نیست. گویی همیشه راه اعتدال، یک خط باریک است که اندک بی توجهی موجب خروج از آن است. اینکه در آثار دینی وارد شده: «صراط» از «مو» باریک تر است، اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کاری سخت و دشوار است.

بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو می شود و مشکلات نو، راه حل نو می خواهد. «الحوادث الواقعه» چیزی جز پدیده های نوظهور نیست که حل آنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است. سرّ ضرورت وجود مجتهد در هر دوره و ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است. و الا در یک سلسله مسائل استاندارد شده، میان تقلید از زنده و مرده فرقی نیست. اگر مجتهدی به مسائل و مشکلات روز توجه نکند، او را باید در صف مردگان به شمار آورد. افراط و تفریط در همین جا پیدا می شود.

برخی آن چنان عوام زده هستند که تنها معیارشان سلیقه عوام است و عوام هم گذشته گرا است و به حال کاری ندارد. برخی دیگر که به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند، متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند؛ سلیقه روز را معیار قرار می دهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جای آنکه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند، سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند. مثلاً [می گویند] مهر نباید باشد چون زمان نمی پسندد؛ تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است؛ پوشیدگی همین طور، اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگر یادگار عهدی دیگر. اسلام دین عقل و اجتهاد است، اجتهاد چنین و چنان حکم می کند...»[89]

استاد مطهری در مواضع دیگر آثار خود، این دو گرایش افراطی و تفریطی را جمود و جهالت می نامند[90]. یکی از ویژگی های مهم شخصیت و تفکر استاد مطهری در رابطه با بحث سنت و تجدد که با توجه به نکته فوق بهتر درک می شود، مبارزه با همین دو گرایش یا دو گروه از علما و دانشمندان اسلامی است: یعنی گروه جامدها و متحجرین از یک سو و گروه جاهل ها و التقاطیون از سوی دیگر. استاد این دو گرایش را نه منحصر به دوران کنونی، بلکه دارای ریشه در تاریخ تمدن اسلامی می داند و سابقه جامدها و متحجرین را به خوارج، اشاعره، اهل حدیث و اخباریون برمی گرداند[91] و از سوی دیگر

.............................. ص 83 ............................

التقاط و روشنفکرمآبی جاهل ها را در طول تاریخ بر مواردی همچون حذف «حیّ علی خیر العمل» از اذان توسط خلیفه دوم[92] و انکار جن توسط معتزله[93] و به ویژه در دوران معاصر بر افکار شخصیت هایی مانند سیداحمدخان هندی[94]، فرید وجدی[95]، دکتر شریعتی[96]، گروه فرقان[97] و... تطبیق می نماید. به گمان ما، این دو ملاک استاد مطهری (جمود و تحجر یا جهالت و التقاط و روشنفکرمآبی) بهترین معیار برای نقد و ارزیابی هر راه حل پیشنهادی در جمع سنت و تجدد است.

محور هفتم پژوهشی: پژوهش درباره یکی از مصادیق تعارض سنت و تجدد

آنچه تاکنون در محورهای ششگانه فوق ذکر شد، مربوط به مطالعات کلی و کلان سنت و تجدد و تقابل آنها بود، که مثلاً به شناخت سنت یا تجدد و نقد آنها و یا بررسی تعارض های آنها می پرداخت و برای جمع آنها، راه حل جستجو می کرد. اما به نظر می رسد در کنار این سلسله پژوهش ها، نیازمند تحقیق درباره برخی مصادیق خاص از تقابل و تعارض سنت و تجدد هستیم. در این محور پژوهشی پس از مشخص کردن اینکه عقیده یا پدیده ای در تفکر و تمدن متجدد یا تفکر و تمدن سنتی دینی ناسازگار است، به بررسی تاریخچه و خاستگاه پیدایش آن عقیده یا پدیده و تبیین ابعاد خود آن امر و نیز توضیح نتایج و لوازم و توابع آن در هر یک از دو حوزه سنت و تجدد پرداخته می شود و البته پس از نقد و نشان دادن نقاط ضعف و قوت هر یک سعی در ارایه راه حلی برای جمع این دو و رفع تعارض خواهد شد.

در اینجا با الهام از افکار و آثار استاد مطهری جهت فهم بهتر این محور پژوهشی، به نمونه و الگویی از این روش پژوهشی در یک موضوع خاص اشاره می کنیم. استاد مطهری خود اشاره می کند که سه چهار سالی را صرف تحقیق پیرامون مسائل مربوط به حقوق زن در اسلام نمودم[98] و این امر نشانه تأمل و برنامه ریزی دقیق ایشان نسبت به این موضوع است. در اینجا ما یکی از مباحث مربوط به حقوق زن که جنجالی ترین آنها نیز هست، یعنی مسأله حجاب را انتخاب نموده و فعالیت پژوهشی استاد مطهری را در این موضوع مطابق با مراحل یا گام های ششگانه تطبیق می نماییم:

 

گام اول (طرح بحث و نشان دادن تعارض سنت و تجدد در موضوع مورد نظر)

عده ای معتقدند که به نظر اسلام زنان باید خانه نشین و محبوس باشند و در صورت حضور در اجتماع باید چهره و دو دست خود را نیز بپوشانند. از سوی دیگر دنیای جدید و افراد متجدد طرفدار بی حجابی و بلکه مروج برهنگی زن و اختلاط او با مردان در جامعه هستند و البته روشن است که تعارض سنت و تجدد در این مسأله بسیار عمیق و جدی است و این دو دیدگاه و دو شیوه رفتار هرگز قابل جمع نیستند.

 

گام دوم (شناخت سنت و دیدگاه سنتی درباره موضوع مورد نظر)

مطالعه سنت بالقوه یعنی خود تعالیم اسلام درباره پوشش و حجاب زن آموزنده است. از این جهت که آیات و روایات چه نکاتی درباره حجاب مطرح کرده اند و ابعاد مختلف حجاب از نظر اسلام چیست، مانند: رابطه پوشش و حجاب زن با رواج فساد و فحشا، مسأله نگاه به نامحرم، زینت زن، استیذان در ورود به اتاق خلوت دیگران، همسران پیامبر، حدود پوشش و... و مهم تر از همه فلسفه و هدف اصلی اسلام از حکم حجاب (بالا بردن ارزش زن، ایجاد آرامش روانی افراد در برخوردهای اجتماعی، استحکام پیوند خانواده، استواری اجتماع و جلوگیری از فساد اخلاق در جامعه)[99].

 

گام سوم (شناخت تجدد و دیدگاه آن درباره موضوع مورد نظر)

تبیین دیدگاه مخالفان حجاب به ویژه سعی آنها در اینکه علت و ریشه حجاب را اموری جاهلانه و ظالمانه (مانند رهبانیت و ریاضت، عدم امنیت زنان، استثمار زن، خودخواهی مرد، عادت زنانگی و...) معرفی می کنند و همچنین بیان اشکالات آنها به منطق اسلامی درباره حجاب (مانند غیرعاقلانه بودن وضع حکم حجاب و ضرورت لغو آن، مانع آزادی بودن، عامل رکود فعالیت ها بودن، موجب افزایش التهاب ها و ایجاد حساسیت نسبت به زن شدن و...)[100].

 

گام چهارم (نقد سنت)

تفکیک سنت بالقوه و بالفعل در اینجا بسیار راهگشاست، چنان که استاد مطهری نشان می دهد حکم فقهی مبنی بر پوشاندن چهره و دو دست، بیش از چند دهه عمر ندارد و با استدلال و استناد به آیات و روایات ثابت می کند عقیده مذکور که منجر به محبوسیت زن می شود، مردود است.[101]

 

گام پنجم (نقد تجدد)

استاد مطهری در این مرحله اولاً ثابت می کند بر خلاف نظر مخالفان، حجاب مختص به اسلام نیست و در اقوام و ملل دیگر نیز وجود داشته، ثانیاً عقیده آنها را درباره علل پیدایش حجاب نقد می کند و ثالثاً با تبیین اهداف اسلام در وضع حکم حجاب، به اشکالات آنها پاسخ می گوید و رابعاً علاوه بر اثبات خطا بودن دیدگاه ها و تحلیل های آنها، به مشکلات عملی و اجتماعی فراوان بی حجابی و برهنگی زن در جوامع غربی اشاره می کند.[102]

 

گام ششم (ارایه راه حل)

راه حل مسأله حجاب همان پیشنهاد اسلام است مبنی بر حفظ حریم و حضور باوقار زن در جامعه با پوشش مناسب و بدون وجوب پوشاندن چهره و دو دست که اشکالات وارد بر دو نظریه افراطی و تفریطی، به این راه حل اسلام وارد نیست.[103]

توجه به این نکته جالب است که کتاب مسأله حجاب استاد مطهری پرفروش ترین کتاب ایشان است به طوری که تاکنون بیش از 50 بار تجدید چاپ شده است. شاید این مسأله مؤیدی باشد بر مطلوبیت تحقیق در مورد مصادیق خاص تعارض سنت و تجدد و نیاز جامعه اسلامی به دانستن پاسخ و راه حل اسلام در هر یک از این تعارض ها.

نکته دیگر در اهمیت محور پژوهشی هفتم این است که

....................... ص 84 ..............................

اگر چه محورهای ششگانه قبل ارکان اجتناب ناپذیر پژوهش در باب سنت و تجدد هستند و می توان مدعی شد که هر سخنی در باب سنت و تجدد در قالب یکی از محورهای مذکور قابل اندارج است، اما چه بسا ورود و نظریه پردازی در آنها از عهده و توان یک پژوهشگر مبتدی خارج باشد، زیرا سخن گفتن و اظهارنظر در باب هر یک از آنها نیازمند نوعی احاطه و سیطره بر مجموعه عظیمی از معارف و علوم است.

اما با توجه به رشته های آموزشی و گرایش های تخصصی دانشگاهی که دانش پژوهان در یک موضوع خاص به مطالعه و تحصیل می پردازند و ابعاد مختلف آن را مورد شناخت قرار می دهند، امکان و مجال و توانایی انجام تحقیقاتی که در محور پژوهشی هفتم معرفی نمودیم، برای عموم پژوهشگران وجود خواهد داشت. به این ترتیب که موضوع مورد علاقه و تخصص خود را از حیث تقابل و تعارض آن در دو دیدگاه سنتی و متجدد مورد بررسی قرار داده و لااقل به جمع آوری دیدگاه ها پرداخته و البته در حد توان خود به تحلیل و نقد آنها و در نهایت به نظریه پردازی در باب کیفیت جمع آنها یعنی ارایه راه حل نیز بپردازد.

 

محور هشتم پژوهشی: بررسی دیدگاه اندیشمندان مختلف درباره سنت و تجدد

چنان که اشاره شد مسأله سنت و تجدد، بزرگ ترین دغدغه اندیشمندان جوامع سنتی اعم از روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی بوده و هست، به طوری که اکثر آرا و اندیشه های این متفکران و در برخی موارد همه اندیشه هایشان در ذیل موضوعات مرتبط با بحث سنت و تجدد قابل طبقه بندی است.

از آنجایی که به هر حال این متفکران، مهم ترین سرمایه های علمی جوامع سنتی می باشند، در جستجو و تلاش برای یافتن پاسخ و راه حلی برای غلبه بر مشکلات حاصل از تعارض سنت و تجدد، نباید از این سرمایه ها غفلت نماییم و با نادیده گرفتن و ناچیز شمردن آرای آنها بخواهیم برای تک تک مسائل و موضوعات به تحقیق شخصی بپردازیم.

با قبول ضرورت مراجعه به افکار و آثار اندیشمندان و روشنفکران سنتی دینی، نکته بعدی شیوه استفاده از آثار آنها و قالب پژوهشی مناسب در این رابطه است. به نظر می رسد مراحل اول تا ششم پژوهشی که در این مکتوب پیشنهاد شد، نظم معقولی را دنبال می کند و می تواند قالب خوبی برای انعکاس آراء یک اندیشمند درباره سنت و تجدد باشد، به این ترتیب که باید دیدگاه اندیشمند مورد نظر و تعریف او از سنت و سپس تعریف و دیدگاه او در باب تجدد و تعارض های اینها با یکدیگر و نقدهایی که او به هر یک وارد می بیند، مورد بررسی قرار گیرد و سرانجام به نظریه پردازی او در باب جمع سنت و تجدد و راه حل های او پرداخته شود. البته در معرفی خود شخصیت مورد نظر نیز شایسته است درباره عوامل مؤثر بر موضعگیری او در مسأله سنت و تجدد اشاره شود (مانند محیط و دوره زندگانی او، نوع تحصیلات (بویژه آشنایی یا عدم آشنایی با فلسفه و رشته های مختلف آن، رشته تخصصی، استادان و...)[104].

قالب مذکور علاوه بر گزارش آراء و افکار یک اندیشمند، قالب مناسبی برای نقد آرای متفکران مختلف در رابطه با مسأله سنت و تجدد نیز هست. دیدگاه های تاریخی، ریشه یابی عقاید و حوادث، کل واحد یا اجزاء پراکنده دانستن سنت یا تجدد، توجه به نوع تعارض های سنت و تجدد و مهمتر از همه راه حل های یک اندیشمند و پاسخ های او به مشکلات و تعارض های سنت و تجدد، دستمایه های بسیار خوبی برای نقد و بررسی دیدگاه های او را فراهم می نماید.

با توجه به نکته فوق می توان دایره پژوهش را گسترده تر گرفت و علاوه بر شخصیت ها و اندیشمندان به بررسی و نقد آرای نهادها، احزاب بزرگ، جریانات سیاسی و حتی نشریات پرداخت. به این معنی که مثلاً مجموع آراء، اظهارنظرها، موضع گیری ها و... از سوی یک حزب سیاسی یا یک نشریه (البته در حدود مطالبی که منعکس کننده نقطه نظرات مدیرمسؤول آن است) می تواند در قالب محورهای ششگانه پیشنهادی دسته بندی شود و به این ترتیب علاوه بر گزارش دیدگاه های حزب یا نشریه مورد نظر و معرفی جامع از آرای آن، دستمایه بسیار خوبی برای نقد و ارزشیابی آنها نیز فراهم خواهد شد.

این شیوه پژوهشی نیز در آثار استاد مطهری یافت می شود. ایشان چهره های برجسته ای از روشنفکران و داعیه داران اصلاح در جهان اسلام (مانند سیدجمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده، شیخ عبدالرحمان کواکبی و اقبال لاهوری) را برگزیده و آرای آنها را تقریباً در قالب همین محورهای ششگانه مورد بررسی قرار می دهد و البته به نقد و تبیین مزایا و نواقص هر یک نیز می پردازد[105] و علاوه بر شخصیت های مذکور به گزارشی از نهضت اسلامی ایران می پردازد[106]. دیدگاه انتقادی ایشان درباره مشروطیت را نیز می توان در همین مقوله دانست.[107]

 

خاتمه

آنچه را که این مقاله در پی تبیین آن است، می توان در چند جمله خلاصه کرد:

الف مهم ترین هدف پژوهشی و دغدغه علمی باید پاسخ به این پرسش باشد که «چگونه می توان در دنیای جدید دیندار بود؟»

ب مهم ترین بستر پژوهشی برای پاسخگویی به پرسش فوق موضوعی است که با عنوان «سنت و تجدد» شناخته می شود.

ج منطقی ترین نظم پژوهشی در مراحل ششگانه: شناخت سنت و تجدد، بررسی تعارض های آنها، نقد آنها و راه حل برای جمع آنها متصور است.

.......................... ص 85 ...........................

نکات فوق را می توان به تعبیر فلسفی، به ترتیب علت غایی، علت مادی و علت صوری پژوهش مورد نظر دانست. درباره علت فاعلی باید گفت عمده مطالب این نوشتار از استاد مطهری است. کما اینکه آرای اندیشمندان دیگر نیز می تواند در قالب پژوهشیِ فوق ریخته شود. تنها نکته باقیمانده این است که تعارض های سنت و تجدد را به ترتیب اهمیت آنها مورد مطالعه و پژوهش قرار دهیم. سخن خود را با کلامی از استاد مطهری به پایان می بریم:

«انتشارات مذهبی ما از نظر نظم، وضع نامطلوبی دارد. بگذریم از آثار و نوشته هایی که از پایه مضر و مایه بی آبرویی است، آثار و نوشته های مفید و سودمند ما نیز با برآورد قبلی نیست. یعنی بر اساس محاسبه احتیاجات و درجه بندی ضرورت ها صورت نگرفته است، هر کسی به سلیقه خود آنچه را مفید می داند، می نویسد و منتشر می کند. بسی مسائل ضروری و لازم که یک کتاب هم درباره آنها نوشته نشده است و بسی موضوعات که بیش از حد لازم کتاب هایی درباره آنها نوشته شده است و هی پشت سر هم نوشته می شود.

از این نظر مانند کشوری هستیم که اقتصادش پایه اجتماعی ندارد. هر کس به سلیقه خود هر چه می خواهد تولید می کند و یا از خارج وارد می نماید، بدون آنکه یک نیروی حسابگر، آنها را رهبری کند و میزان تولید کالا یا وارد کردن کالا را بر طبق احتیاجات ضروری کشور، تحت کنترل درآورد. به عبارت دیگر، همه چیز به دست «تصادف» سپرده شده است. بدیهی است که در چنین وضعی برخی کالاها بیش از حد لزوم و تقاضا، عرضه می شود و بی مصرف می ماند و برخی کالاها به هیچ وجه در بازار یافت نمی شود.

اینکه راه علاج چیست، ساده است. هسته اولی این کار اصلاحی را همکاری و همفکری گروهی از اهل تألیف و تصنیف و مطالعه می تواند به وجود آورد.

ولی متأسفانه غالباً ما آن چنان شیفته و عاشق سلیقه خود هستیم که هر کدام فکر می کنیم تنها راه صحیح همان است که خود ما یافته ایم. من گاهی به برخی از اهل تألیف این پیشنهاد را عرضه کرده ام، اما آنها به جای استقبال، رنجیده شده اند و این را نوعی تخطئه سلیقه خود تلقی کرده اند.

این بنده هرگز مدعی نیست که موضوعاتی که خودش انتخاب کرده و درباره آنها قلمفرسایی کرده است، لازم ترین موضوعات بوده است. تنها چیزی که ادعا دارد این است که به حسب تشخیص خودش از این اصل تجاوز نکرده که تا حدی که برایش مقدور است در مسائل اسلامی «عقده گشایی» کند و حتی الامکان حقایق اسلامی را آن چنان که هست، ارایه دهد، فرضاً نمی تواند جلوی انحرافات عملی را بگیرد، باری حتی الامکان با انحرافات فکری مبارزه نماید و مخصوصاً مسائلی را که دستاویز مخالفان اسلام است روشن کند و در این جهت، الأهم فالأهم را لااقل به تشخیص خود رعایت کرده است.»[108]

 

مقالات مرتبط:

الگوی پژوهشی در موضوع اسلام و دنیای متجدد با الهام از اندیشه های استاد مطهری بخش اول

 

کتابنامه

قرآن کریم

نهج البلاغه

آرام، فرزین، رویکرد اجتماعی مدرنیته، گفتگو (ماهنامه)، ش10 (زمستان 1374)، صص 158-156

آشوری، داریوش، ما و مدرنیت، تهران، صراط، چاپ دوم، 1377

ارغنون (فصلنامه) ش12-11 (پاییز و زمستان 1375) ویژه مسائل مدرنیسم و مبانی پست مدرنیسم

استیس، ولتر ترنس، دین و نگرش نوین، ترجمه احمدرضا جلیلی، تهران، حکمت، 1377

بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران، فرزان، 1377

بهنام، جمشید، ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران، فرزان، 1375

ثقفی، مراد، «چندگانگی مدرنیته»، گفتگو (ماهنامه)، ش10 (زمستان 1374)، ص16-7

خمینی، روح الله الموسوی، صحیفه نور، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369

همو، ولایت فقیه، تهران، امیرکبیر، 1357

جعفریان، رسول، مروری بر زمینه های فکری التقاط جدید در ایران، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1369

داوری اردکانی، رضا، فلسفه در بحران، تهران، امیرکبیر، 1373

دژاکام، علی، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مرتضی مطهری، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه

زیباکلام، صادق، سنت و مدرنیته، تهران، انتشارات روزنه، 1377

سروش، عبدالکریم، تفرج صنع، تهران، سروش، 1370

همو، فربه تر از ایدئولوژی، تهران، صراط، 1373

سوزنچی، حسین، مروری بر رویکرد استاد مطهری به مسأله سنت و تجدد در حوزه اندیشه دینی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق علیه السلام

شفیعی سروستانی، اسماعیل، سخنرانی در نشریه صبح

شورای نظارت بر نشر آثار استاد مطهری، استاد مطهری و روشنفکران، تهران، صدرا، 1377

ضمیران، محمد؛ عبادی، شیرین، سنت و تجدد در حقوق ایران، تهران، گنج دانش، 1375

فراستخواه، مقصود، سرآغاز نواندیشی معاصر دینی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1374

قاسمی براد، بهزاد؛ یونسی، مصطفی، «مدرنیسم، تعریف جهان از منظری دیگر»، روزنامه ایران، ش566-565 (17 و 18/دی 75)

کاجی، حسین، کیستی ما از نگاه روشنفکران ایرانی، تهران، روزنه، 1378

کلینی، ثقه الاسلام ابوجعفر محمدبن یعقوب، الأصول من الکافی، ج1، تهران، مکتبه الصدوق، 1381ه

گنجی، اکبر، سنت، مدرنیته، پست مدرن، تهران، صراط، 1375

مجلسی، محمدتقی، بحارالأنوار، ج52، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ه

مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج1، تهران، صدرا، 1372

همو، اسلام و نیازهای جهان امروز، تهران، حزب جمهوری اسلامی (نشریه شماره 48)، 1361

همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، تهران، صدرا، 1372

همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، تهران، صدرا، 1372

همو، انسان و سرنوشت، تهران، صدرا، 1374

همو، بیست گفتار، تهران، صدرا، 1372

همو، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، 1371

همو، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، 1372

همو، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1372

همو، توحید، تهران، صدرا، 1374

همو، حق و باطل، تهران، صدرا، 1372

همو، حماسه حسینی، ج3، تهران، صدرا، 1372

همو، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، صدرا، 1372

همو، ده گفتار، تهران، 1372

همو، عدل الهی، تهران، صدرا، 1372

همو، علل گرایش به مادیگری، تهران، صدرا، 1372

همو، گفتارهای معنوی، تهران، صدرا، 1372

همو، مسأله حجاب، تهران، صدرا، 1372

همو، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج1، انسان و ایمان، تهران، صدرا، 1371

همو، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، 1372

موقن، یدالله، سنت، تجدد، ماهنامه نگاه نو، ش27 (بهمن 1374)

نصر، سیدحسین، «تأملاتی درباره اسلام و اندیشه مدرن»، ترجمه منصور انصاری، پژوهشامه متین، ش2 (زمستان 1378)

همو، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، 1373

نصیری، مهدی، سخنرانی در مجله صبح

نقد و نظر (فصلنامه)، ش16-15 (تابستان و پاییز 1377) ویژه سنت گرایان

 

پی نوشت ها:

[65] و کذلک ما أرسلنا من قبلک فی قریه من نذیر إلا قال مترفوها إنا وجدنا آباءنا علی أمه و إنا علی آثارهم مقتدون (زخرف/23)

[66] مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صص 48-46؛ همو، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج1، انسان و ایمان، ص70

[67] مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، صص13-10

[68] همان، ص9

[69] همان، ص13

[70] همان، صص 20-13

[71] مرتضی مطهری، حق و باطل، صص175-67؛ ده گفتار، صص151-130

[72] مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، صص60-13

[73] از جمله ر.ک: مرتضی مطهری، حق و باطل، صص 94-94، 98

[74] این گرایش هم اکنون در میان روشنفکران طرفدار اندکی دارد، اما در آغاز رویارویی جوامع سنتی و از جمله کشور ما با تجدد، شاهد چنین گرایش بودیم که کسانی مانند تقی زاده و ملکم خان چهره های برجسته آن بودند، برای تفصیل بیشتر ر.ک. مقصود فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر دینی و غیردینی، صص 127-60

[75] این گرایش هم اکنون نیز قائلان و طرفدارانی دارد که از جمله آنها می توان به آقایان اسماعیل شفیعی سروستانی و مهدی نصیری اشاره کرد. برای اطلاعات بیشتر ر.ک. سلسله مباحث غربشناسی برگزار شده در نشریه صبح.

[76] داریوش آشوری، ما و مدرنیت، ص257-254

[77] برای تفصیل بیشتر در باب موضع گیریهای مختلف در مواجهه با غرب ر.ک. رسول جعفریان، مروری بر زمینه های فکری التقاط جدید در ایران، صص 27-21

[78] مرتضی مطهری، حق و باطل، ص79

[79] برای آشنایی با آراء سنت گرایان ر.ک. فصلنامه نقد و نظر، شماره 16-15 (تابستان 1377)

[80] برای آشنایی با جریان پست مدرنیسم، ر.ک. فصلنامه ارغنون، شماره 12-11 (پاییز و زمستان 1375)؛ عبدالکریم سروش، پارادوکس مدرنیسم، کیهان هوایی، ش975 (12/1/1371) همچنین در فربه تر از ایدئولوژی، صص و نیز داریوش آشوری، ما و مدرنیت، ص283

[81] از جمله در نظام حقوق زن، صص137-101 و اسلام و مقتضیات زمان، ج1، صص52-33

[82] مرتضی مطهری، عدل الهی، ص14

[83] مجموعه دیدگاههای استاد مطهری در این زمینه در کتابی تحت عنوان «تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مرتضی مطهری» گرد آمده که در دو جلد توسط آقای علی دژاکام تدوین شده است.

[84] مانند مسأله قضا و قدر در کتاب انسان و سرنوشت یا مسأله عدل الهی در کتابی به همین نام.

[85] مانند مسأله زهد در کتاب حق و باطل، صص175-137

[86] مانند مسائل مربوط به حجاب و حقوق زن در کتاب مسأله حجاب و نظام حقوق زن در اسلام

[87] مانند مسأله کتاب سوزی در ایران و مصر در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، صص369-308

[88] اسلام و مقضیات زمان، ج1، ص11

[89] مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص91-90

[90] از جمله در اسلام و مقتضیات زمان، ج1، صص123-67 و 165-139

[91] از جمله در تعلیم و تربیت در اسلام، صص317-289

[92] اسلام و مقتضیات زمان،ج1، صص 73-69

[93] همان، ص114

[94] نهضتهای اسلامی، ص19 و 30

[95] اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، صص35-25

[96] استاد مطهری و روشنفکران، صص70-35

[97] علل گرایش به مادیگری، مقدمه: ماتریالیسم در ایران، ص43-7

[98] مرتضی مطهری، عدل الهی، ص15

[99] مسأله حجاب، صص183-125

[100] همان، صص 68-31 و 124-99

[101] همان، صص203-181 و 220-204

[102] همان، صص30-21 و 68-31 و 95-69

[103] همان، صص241-240

[104] به عنوان نمونه ای از پژوهش های این چنین ر.ک. حسین سوزنچی، «بررسی رویکرد استاد مطهری به مسأله سنت و تجدد در حوزه اندیشه دینی»، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه امام صادق علیه السلام.

[105] مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، صص60-13

[106] همان، صص86-54

[107] اسلام و مقتضیات زمان، ج1، صص166-155

[108] مرتضی مطهری، عدل الهی، صص15-14

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است