اهل قونیّه (تركیه) و شاگرد و مرید و پسر زن محیى الدین عربى. با خواجه نصیرالدین طوسى و مولوى رومى معاصر است. بین او و خواجه نصیر مكاتبات رد و بدل شده و مورد احترام خواجه بوده است. میان او و مولوى در قونیّه كمال صفا و صمیمیت وجود داشته است. قونوى امامت جماعت مى كرده و مولوى به نماز او حاضر مى شده است و ظاهراً- همچنان كه نقل شده- مولوى شاگرد او بوده و عرفان محیى الدینى را كه در گفته هاى مولوى منعكس است از او آموخته است. گویند روزى وارد محفل قونوى شد. قونوى از مسند خود حركت كرد و آن را به مولوى داد كه بر آن بنشیند. مولوى ننشست و گفت: جواب خدا را چه بدهم كه بر جاى تو تكیه زنم؟ قونوى مسند را به دور انداخت و گفت:
مسندى كه تو را نشاید ما را نیز نشاید.
قونوى بهترین شارح افكار و اندیشه هاى محیى الدین است. شاید اگر نبود، محیى الدین قابل درك نبود. مولوى وسیله ی قونوى با مكتب محیى الدین آشنا شد.
اینكه گفته مى شود مولوى شاگرد قونوى بوده است ظاهراً مربوط به اخذ افكار و اندیشه هاى محیى الدین است. اندیشه هاى محیى الدین درمثنوى و دردیوان شمس منعكس است. كتابهاى قونوى از كتب درسى حوزه هاى فلسفه و عرفان اسلامى درشش قرن اخیر است.
كتابهاى معروف قونوى عبارت است از: مفتاح الغیب، نصوص، فكوك. قونوى در سال 672 (سال فوت مولوى و خواجه نصیرالدین طوسى) و یا سال 673 درگذشته است.
منبع :