در
بازدید : 128873      تاریخ درج : 1390/2/8
Skip Navigation Links.
Expand خانوادهخانواده
دوران تحصیل تا مرجعیت
اساتید
شاگردان
آثار و تالیفات
رحلت
كمالات اخلاقی
Expand دیدگاه هادیدگاه ها
Expand در كلام دیگراندر كلام دیگران
Collapse در كلام مطهردر كلام مطهر
Expand مباحث علمیمباحث علمی
 

این مطلب درست است به این معنا كه تا محیط یك شخص دانسته نشود معنا و مفهوم جمله او فهمیده نمى‏شود. این اتفاقاً در همه جا هست. مرحوم آقاى بروجردى یكى از امتیازاتى كه بر همه داشت و كسى در این قضیه رقیب او نبود، این بود كه بر مسائل فقهى حتى از جنبه تاریخى احاطه داشت، یعنى آن زمانها را مى‏شناخت، رجال و راویها را شخصاً مى‏شناخت كه او اهل چه شهرى بوده، در آن شهرى كه او بوده چه فقهایى بوده‏اند و چه مسائلى در آن جوّ مطرح بوده. مى‏آمد مثلًا مى‏گفت كه «فلان راوى آمده از امام چیزى را سؤال كرده و امام جوابى داده.» خوب، معمولًا دیگران انگار این را مجزا حساب مى‏كنند، كتاب وسائل را باز مى‏كنند، فلان راوى فلان سؤال را ازامام كرده، امام جواب داده، ظاهر عبارت این است و قضیه تمام شد. ولى ایشان مى‏گفت این راوى اهل فلان جا بوده و در آنجا فتواى فلان فقیه- مثلًا ابوحنیفه- رایج بوده و این مسئله به این شكل مطرح بوده، پس آنچه در ذهن این راوى بوده كه آمده سؤال كرده این مسئله بوده است. آنوقت ذهن راوى را مشخص مى‏كرد كه در ذهن او چه بوده. با توجه به اینكه او از محیط خودش آمده و آنچه در ذهنش مطرح بوده این بوده، پس او وقتى از امام سؤال كرده این را سؤال كرده، امام هم كه جواب داده با توجه به مسئله‏اى كه در ذهن او بوده جواب داده است. مى‏دیدیم روایت معناى دیگرى پیدا كرد، اصلًا معناى روایت فرق كرد، غیر از آن چیزى شد كه تا حالا مى‏گفتیم.

همین‏طور هم هست؛ یعنى اینكه یك نفر فقیه فقط بیاید مثلًا یك كفایه‏اى بخواند و رسائلى و مكاسبى، چهار صباحى درس خارج بخواند و بعد وسائل را باز كند بگوید من فتوا مى‏دهم، جور در نمى‏آید؛ یعنى تا انسان آن جوّ و محیط و تاریخ زمان و عصر ائمه را نشناسد و اینكه چه اندیشه‏ها و افكارى حاكم بوده و ائمه وقتى كه مسئله‏اى را بیان مى‏كردند چه را مى‏خواستند رد كنند و چه را مى‏خواستند اثبات كنند، [نمى‏تواند مقصود روایت را درك كند.] برخى امور روى قرائن مقامى است. مثلًا ما الآن چون به جوّ و محیط خودمان آگاه هستیم یك كسى یك اشاره‏اى به مطلبى بكند مى‏فهمیم كه چه مى‏خواهد بگوید، بعد با توجه به آن، حرف مى‏زنیم. پنجاه سال دیگر حرفهاى ما اصلًا معنى ندارد، مى‏گویند چه مى‏خواسته بگوید؟ چون آنچه او مختصر گفته با قرائن زمان بوده، ما هم با همان قرائن زمان جواب مى‏دادیم. پنجاه سال دیگر قرائن از بین مى‏رود و فقط الفاظ باقى مى‏ماند، در نتیجه معنایش عوض مى‏شود و اساساً یك چیز دیگر مى‏شود.

 

منبع: مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏15  ص : 467

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است