یكى از مزایاى آیت الله بروجردی ( ره ) توجه و علاقه فراوانى بود كه به مسئله وحدت اسلامى و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامیه داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنا بود، مىدانست كه سیاست حكام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است، و هم توجه داشت كه در عصر حاضر نیز سیاستهاى استعمارى از این تفرقه حداكثر استفاده را مىكنند و بلكه آن را دامن مىزنند، و هم توجه داشت كه بُعد و دورى شیعه از سایر فرق سبب شده كه آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتى دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقهمند بود كه حسن تفاهمى بین شیعه و سنّى برقرار شود كه از طرفى وحدت اسلامى كه منظور بزرگ این دین مقدس است تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آنطور كه هست به جامعه تسنن كه اكثریت مسلمانان را تشكیل مىدهند معرفى شود.
از حسن تصادف چندسال قبل از زعامت و ریاست معظم له كه هنوز ایشان در بروجرد بودند «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به همت جمعى از روشنفكران سنّى و شیعه تأسیس شد. معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممكن با این فكر و با این مؤسسه كمك و همكارى كرد. براى اولین بار بعد از چندین صد سال بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنّى شیخ عبد المجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت مفتى حاضر مصر و رئیس جامع ازهر روابط دوستانهاى برقرار شد و نامهها مبادله گردید.
قطعاً طرز تفكر معظم له و حسن تفاهمى كه بین ایشان و شیخ شلتوت بود مؤثر بود در اینكه آن فتواى تاریخى معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهب شیعه بدهد.
معظم له را نباید گفت نسبت به این مسئله علاقهمند بود، بلكه باید گفت عاشق و دلباخته این موضوع بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مىزد.
عجیب این است كه از دو منبع موثق شنیدم كه در حادثه قلبى اخیر كه منجر به فوت ایشان شد، بعد از حمله قلبى اول كه عارض شد و مدتى بیهوش بودهاند و بعد به هوش آمدند، قبل از آنكه توجهى به حال خود بكنند و در این موضوع حرفى بزنند موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مىكنند و مىگویند من آرزوها در این زمینه داشتم[1].