در
بازدید : 79996      تاریخ درج : 1390/1/16
 

 

روح شهید صدوقی یك روح ناآرام و پرخروش بود، سستی و آسوده طلبی در شخصیت او محلی نداشت او برای تلاش ، خدمت و مبارزه آفریده شده بود مبارزه او از زمان رضاخان آغاز شد. دسیسه های رضاشاه ضربه های سهمگینی بر تشكیلات مذهبی و حوزه های علمیه زد و از این رهگذر سختی های فراوانی را بر روحانیان و اقشار مذهبی هموار كرد در این جو یاس و ناامیدی شهید صدوقی چهره پرنشاط و مقاوم حوزه بود كه در جلسات ؛ روح امیدواری و مقاومت را در روحانیان حوزه می دمید و این خصوصیتی بود كه بسیاری از عالمان آن زمان توجه داشتند و در شرح زندگی آن بزرگ مرد بیان شده است .

در سال 1320 رضاخان در راه خروج از ایران در اطراف قم ماشینش خراب می شود و بدون اجازه وارد باغ ایشان می شود و آیة الله صدوقی با بی توجهی و اعتراض او را از باغ بیرون می كند این شجاعت و جسارت ایشان به محمد رضا پهلوی می رسد و در زمان سلطنت روزی در عبور از یزد قصد انتقام گرفتن از ایشان را داشت اما خدا نخواست و او از نفوذ آن روحانی تلاشگر یزد هراسید و از این كار صرف نظر كرد.

پس از آن هر روزی از زندگیش به گونه ای با مبارزه گره خورده بود و این پیوند تا پایان عمرش ادامه یافت و شهادت نقطه جدائی این مبارزه با ورود حضرت امام به مبارزه به صورت جدی و منسجم ادامه یافت و وارد مرحله جدیدی شد و او در همه این مراحل با امام خمینی ارتباطی تنگاتنگ و سعی در اجرای نظر ایشان داشت .

در حمایت از گروه فداییان اسلام از هیچ كاری فروگذار نبود به طوری كه سید عبدالحسین واحدی برای پنهان شدن به خانه او پناه می برد و ایشان او را دو روز پشت آینه دیواری اتاق پنهان می كند و او را از دست ماءموران رژیم نجات می دهد.

با رسیدن سال 1330 و فوت رهبر مذهبی یزد عالم پرهیزگار و عابد پاك طینتی آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی با درخواست مردم و توصیه حضرت امام و بزرگان ایشان به یزد هجرت می كند و در آنجا نیز مبارزات را ادامه می دهد و چنان وسیع و فراگیر عمل می كند كه تمامی استان یزد و بخشی از مناطق دیگر ایران به صحنه مبارزان علیه رژیم كشیده می شوند. از آن پس در اكثر مقاطع مهم علما و روحانیان یزد به همراه شهید صدوقی اعلامیه می دادند و یا شهید صدوقی خود به تنهایی به افشاگری می پرداخت .

در پانزدهم خرداد در مبارزه با مظاهر فساد و تمدن غرب ، كشف حجاب ، تبدیل تاریخ شمسی با تاریخ شاهنشاهی كه مورد اعتراض بسیاری از روحانیون بود و همچنین جشنهای هنر و در خیلی از وقایع سیاسی و اجتماعی آن روز این پیر روشن ضمیر یزد؛ صدوقی بزرگ بود كه به میدان می آمد فریاد می زد. اعلامیه می داد و شجاعانه حرف خود را می زد. در اوج حركت های انقلاب خروشی فزونتر یافته بود و از هیچ تلاشی فروگذار نبود. در آن زمان در حدود 70 سال عمر داشت اما برای همدردی با تبعیدیان به آنان سرمی زد و یا فرزندش حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی صدوقی را به عنوان نماینده می فرستاد تا از مبارزان دربند دلجویی كند. مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنه ای كه در آن ایام در ایرانشهر تبعید بودند از این روحیه ایشان چنین یاد می كند: ((این كار (سرزدن به تبعیدیان ) از روحانی ارزشمند، محترم و معمری مثل ایشان خیلی نادر و كم نظیر بود. علمای شهرستانها خیلی به این كار نمی پرداختند كه راه بیفتند و به دید و باز دید تبعیدیها بروند اما ایشان این كار را كردند و از تعقیباتی كه ممكن است داشته باشد هرگز هراسی نكردند.))

پس از پیروزی انقلاب نیز تلاش خستگی ناپذیر ایشان ادامه یافت تا اینكه در پی درخواست مردم با حكم حضرت امام به امامت جمعه یزد منصوب شدند. حكم حضرت امام چنین است :

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای صدوقی دامت افاضاته

پس از اهداء سلام و تحیت در این موقع حساس كه لازم است مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام گوشزد ملت شود مقتضی است جنابعالی در یزد اقامه نماز جمعه نموده و مردم را به وظائف شرعی و ملی آنان آشنا فرمایید از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم

والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوی الخمینی[1]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] -  مهتاب كویر: محمود خسروی و محمد جواد نور محمدی

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است