در
بازدید : 79994      تاریخ درج : 1390/1/16
 

در وجود گرانبهای شهید محراب آیة الله صدوقی زیباییهای گرد آمده بود كه ذكر آن مسئله آموز است .

1. صداقت و پاكی : درون و برونش یكی بود آنچه می خواند و می دانست عمل می كرد، قرآن كتابی بود كه هیچگاه از او جدا نمی شد. شبها بدون استثنا برای نماز شب بر می خاست ، ادب و متانت او كم نظیر بود و روزهای عید مردم و مسئولان به دیدارش می شتافتند و او بدون استثنا برای همه بر می خواست و این كار را نه از روی اكراه و بی میلی كه با نشاط و اشتیاق انجام می داد.

2. مطیع امام : مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: ((او تسلیم و مطیع امام بود، فكرش عقیده اش و عملش در جهت و در خط فكر و عقیده و عمل امام بود و هیچگونه راءی و فكری را بر رای و فكر امام ترجیح نمی داد. به همین دلیل بود كه از اول انقلاب تا آخر مواضع ایشان یك مواضع صد در صد صحیح و درست بود...))

3. روح رهبری : قاطعیت ، بررسی زوایای هر كار در ابتدای تصمیم گیری ، اراده و ایستادگی در مرحله عمل و شجاعت كه از اركان مهم رهبری است در شهید صدوقی جمع بود.

4. همگام با جوانان : او به جوانان بها می داد، جذب می كرد و سپس به تربیت آنها می پرداخت ، هنر او با اینكه یك عالم با تقوا و مسن و پرتجربه بود تحمل احساسات پرشور و گاه بی تجربه جوانان و این تلفیق بسیار مشكل برای ایشان كار ساده ای بود. در حدود 45 سالگی به یزد رفت اما چنان با جوانان دبیرستانی و دانشجویان صمیمی بود كه ((مسجد حظیره )) محل اقامت نماز ایشان داری یك نماز جماعت متشكل از جوانان شد. و این چیزی بود كه بسیاری از مساجد و امام جماعتها نداشتند.

5. شجاعت و دریادلی : او چون خود ساخته بود از مرگ نمی هراسید و چون از مرگ نمی هراسید وظیفه اش را انجام می داد و هیچ چیز او را از هدفش جدا نمی كرد. مقام معظم رهبری فرمودند:

((بنده از تبعید برمی گشتم از طریق یزد آمدم رفتم مسجد ایشان (آیة الله صدوقی ) دیدم مثل اینكه اینجا جزء محیط اختناق كشور ایران نیست توی مسجد اعلامیه هایی زده بودند خیلی آزاد همه می آمدند می خواندند... و یا طریقه ساختن كوكتل مولوتف یا نارنجك دستی كه اینها زده بودند پشت شیشه مسجد نیروی انتظامی جراءت نمی كرد برود اینها را بكند. در منبرها به طور صریح بر علیه مقامات سخن می گفتند. این روحیه شجاعانه آیة الله صدوقی مردم یزد را هم شجاع كرده بود.))

6. آگاهی سیاسی : همیشه گامی جلوتر از حوادث بود. آنچه را دیگران در آینه نمی دیدند او در خشت خام می دید و هر جریانی كه می خواست سدی در مقابل نظام و انقلاب باشد در نطفه خفه می كرد.

7. خستگی ناپذیری : ((آدمی نبود كه بگوید حالا بالاخره كار خودمان را كردیم برویم گوشه ای بنشینیم چشمش را عمل كرده بودند اما با آن حال به جبهه رفت و در آن هوای داغ در میان رزمندگان اسلام بود و براستی حضور مستمر او در جبهه خود حكایتی غیر قابل توصیف است .

8. مردم داری و مستضعف نوازی : اهل حواله دادن و سرگردان كردن مردم نبود و آنها را در بند تشكیلات و تشریفات گرفتار نمی كرد. مردم در نظرش ‍ صاحبان اصلی انقلاب بودند و طبقه مردم ارزشمندترین آنها. او می گفت : ناراحتی من این است كه توی خانه در بست هستم و نمی توانم با مردم تماس بگیرم ، این برای من زندگی نیست كه از مردم جدا و بریده باشم .[1]

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] - مهتاب كویر: محمود خسروی و محمد جواد نور محمدی

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است