در آستانه نخستین سالگرد شهادت آیت الله مطهرى، مجلس بزرگداشتى [در تاریخ 8 اردیبهشت 1359] در تهران بر پا شد و از من براى سخنرانى در آن مجلس دعوت به عمل آمد.
عنوان صحبتى كه براى این مجلس اعلام شده بود، بحث اسلام و بینش طبقاتى بود كه چندان باموضوع جلسه كه گرامیداشت یاد آقاى مطهرى بود، تناسب نداشت، اما چارهاى هم نبود، نسل جوان و انقلابى ما در این روزها سخت تشنه دانستن مفاهیم اسلامى و اعتقادى بود و با توجه به هجوم افكار التقاطى و اندیشههاى غیردینى، ضرورى بود كه به این مباحث بیش از پیش پرداخته شود. به همین منظور من هم سعى كردم تفسیر و تحلیلى از مفاهیم فلسفى و سیاسى «طبقه اجتماعى» در بینش غربىها كه ریشه سرمایهدارى و استعمارى دارد و بینش شرقىها كه ریشه ماتریالیستى دارد و آن را عامل اساسى و مهم حركت انسان و تاریخ مىدانند، ارائه دهم و نظرات اسلام و قرآن را نیز در این ارتباط بیان كنم. البته از همین منظر نگاهى هم به شخصیت و جایگاه آیتالله مطهرى در جامعه امروز داشته باشم.
در این سخنرانى تأكید كردم: «اسلام وجود طبقه ممتاز را كه ناشى از امتیازات مادرزادى و غیركسبى در رابطه با مال و ثروت، نژاد، رنگ، زبان، وابستگى به این فامیل یا آن عشیره و به این خاك یا آن منطقه جغرافیایى است، كلًا قبول ندارد و آنها را مردود مىشمارد ... اما از نظر قرآن عنوانهاى عالم، مجاهد و متقى مىتواند به عنوان امتیاز در تشخیص انسانها پذیرفته شود؛ یعنى ضمن اینكه وجود طبقات ممتاز را كه ناشى از ویژگیهاى فطرى و ذاتى و در رابطه با خلقت انسانها است نفى مىكنیم، قرآن اجازه نمىدهد كه انسانهایى را كه با اختیار، تلاش و كوشش خود، امتیازاتى نظیر تقوا، جهاد در راه خدا و دانش و علم كسب كردهاند و خلاقیتى از این جهت دارند، در كنار كسانى كه از این نظر دستشان خالى است، درجامعه یك جور نگاه كنیم ... اسلام اجازه نمىدهد كه در روابط اجتماعى یك انسان باتقوا با انسان دیگرى كه فاقد این ویژگى است، مساوى باشد و یا هرگز انسانى را كه اهل جهاد، مبارزه، تلاش و فداكارى در راه خدا است با كسى كه تنبل، بیكار و بىعار و خودخواه و خودپرست است، مساوى حساب نمىكند و همچنین كسانى را كه با تلاش و كوشش بسیار، علم و دانش اندوخته و وجودشان را در خدمت جامعه قرار دادهاند، با انسانهاى بىاطلاع یكى نمىداند.
بعد هم با تفسیر و تشریح بیشتر این بحث، نتیجه گرفتم: «ما باید مرحوم استاد شهید مطهرى را با این تحلیلى كه كردیم با منطق قرآن، به عنوان یك انسان ممتاز بپذیریم؛ زیرا در زمان مبارزه ایشان با مجاهداتش، قدمهایى را كه لازم بود، به طور مؤثر برداشت و خدمات ارزندهاى به اسلام و جامعه كرد. همین كتابها، مقالهها و سخنرانیهاى ایشان براى كسانى كه اهل تشخیص هستند، مىتواند بهترین سند در این زمینه باشد.»[1]
[1] .مجموعه آثار حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی> كارنامه و خاطرات، انقلابدربحران، ص: 88 تا ص: 90