در
بازدید : 66643      تاریخ درج : 1389/9/9
 

 

...اصولًا هر انقلاب مكتبى، پایه‏اش بر اساس فكر است. آقاى مطهرى در سال‏هاى مبارزه، فرصتى بیشتر پیدا كردند و زحماتى كه شاید ده پانزده سال قبل كشیده بودند، در محیط مناسبى آنها را پخته و تنطیم كردند. ایشان افكار خود را یا به قلم درآوردند و یا در سخنرانیها ارائه مى‏كردند. شیوه تفكر اسلامى خالص را، با اطلاعات و تحلیل‏هاى دقیق علمى، آن هم تطبیقى، در رابطه با فلسفه غرب و شرق و در نظر گرفتن با جامعه‏شناسى وارداتى و چیزهایى از این قبیل را ایشان پایه‏ریزى كرد. مى‏توان گفت: نوشته‏ها و سخنان و وجود خود ایشان و موضع‏گیرى‏هاى صحیحشان، در شش ماه آخر پیروزى و چند ماه بعد از پیروزى انقلاب، از عظیم‏ترین سرمایه‏هاى انقلاب و خط راستین انقلاب بود و باید براى افكار آقاى مطهرى در موفقیت خط راستین انقلاب، و به اصطلاح جا افتادن خط امام، سهم بزرگى قائل شویم. و این سهم امرى پایدار است، چراكه آثار و نوشته‏ها و گفته‏هاى استاد شهید مطهرى در سالهاى بعد نیز مفید و مؤثر خواهد بود.

س- در مورد تصمیم‏گیرى‏هاى اجرایى استاد شهید مطهرى چنانچه مطالبى به خاطر دارید، بیان بفرمایید.

ج- تصمیم‏گیرى‏هاى اجرایى مرحوم شهید مطهرى بسیار است، مثلًا در انتخاب وزرا؛ آن روزها این طرز تفكر وجود داشت؛ كه «شوراى انقلاب» و «دولت» ائتلاف كنند، (ائتلافى كه آنها نام مى‏گذاشتند) بدین صورت كه از همه جناح‏هاى موجود در جامعه از قبیل چپ‏هاى خیلى افراطى كه امروزه محارب شناخته شده‏اند، تا چهره‏هاى معرفى شده از سوى آنها كه نه خط درستى داشتند و نه دیانتى و نه سابقه مبارزاتى و حتّى گاهى تكنوكرات‏هایى كه بنا بود طرد بشوند، تمایل نشان مى‏دادند كه در كابینه یا شوراى انقلاب حضور داشته باشند و اتفاقاً بعضى‏هایشان را هم در جریان آوردند.

آقاى مطهرى در مقابل همه اینها و انتخاب كسانى كه براى كارهاى اجرایى روز به روز مطرح مى‏شدند، جزو مقاومت‏كنندگان بود، و مى‏گفت این‏گونه افراد نباید باشند، در عمل و كارهاى اجرایى نیز اگر موضوعى مطرح مى‏شد و قصد تصمیم‏گیرى داشتیم، اگر كوچكترین انحرافى از خط اسلام مى‏دید، از این موارد صحبت زیاد است كه در مقابل آن ایستادگى مى‏كرد. ان‏شاءالله در فرصت‏هاى مناسب به آن اشاره خواهم كرد.

س- لطفاً نقش استاد را در ارتباط با رشد استعدادها و شكوفايى فطرت حقيقت‏جويى جوانان و روشنفكران و دانشمندان بیان بفرمایید.

ج- این مطلب را خود شما بهتر مى‏توانید ببینید. اصولًا آقاى مطهرى عنصر متفكّرى بود. حتّى سعى مى‏كرد در هنگام راه رفتن، از خانه تا مدرسه، از محل كار تا منزل نیز به وجدان خود مراجعه كند. شیوه فكرى استاد آن گونه نبود كه صرفاً كتاب بخواند و تصمیم بگیرد؛ كتابها را قبلًا خوانده بود؛ با محتواهایى كه از افكار مختلف، به دست آورده بود، فكر مى‏كرد و سخن مى‏گفت.

سخن گفتنش توأم با تفكّر بود، یعنى كلمات را طورى ادا مى‏كرد و آهنگ كلامش به گونه‏اى بود كه انسان را وادار به تفكر مى‏كرد. در نوشته و قلمش مى‏بینید كه جمله‏ها و سخنان گوناگونى آورده و با طرح ابعاد و احتمالات انسان را وادار به تفكر مى‏كند.

استاد در كتاب «انسان و سرنوشت»، مقدمه‏اى دارد (نمى‏دانم این مقدمه مال خود كتاب است یا خیر؟) كه در آنجا سرنوشت انحطاط مسلمانان در تاریخ و علل آن را مى‏نویسد.

وقتى كتاب «علل گرایش به مادیگرى» ایشان را ببینید، متوجه مى‏شوید كه استاد تا چه اندازه به ریزه‏كاریها پرداخته است. تكیه ایشان بر مسائل عملى و فكرى است. ایشان فیلسوف بود، مسأله علیّت براى او مسأله‏اى جاافتاده‏اى بود. اصلًا نمى‏خواست هیچ چیزى را بدون ذكر علّت مطرح كند. این جستجوى علّت و انگیزه، در فكر ایشان ریشه‏داربود. عاشق این بود كه به هر جا كه دست مى‏گذارد، یك علامت سؤالى بگذارد و به عقب برگردد. این طرز تفكر به شنونده و هم به خواننده مقالات اثر مى‏گذارد و ما هم در جلساتى كه داشتیم و هم در مسائلى كه مطرح مى‏شد، اثر این پیگیرى و ریشه‏یابى را در تفكّر ایشان مى‏دیدیم.

بر این اساس همه نوشته‏ها و گفته‏هاى استاد متفكرساز است. اصل فطرت انسان و مهمترین سرمایه‏اش نیز همین است؛ یعنى اتّكا به خرد و اندیشه و فكر. و این امر با آثار استاد مطهرى احیاء شده است.

س- برخورد شهید مطهرى با مسائل و بحران‏هاى موجود جامعه كه بعضاً قابل پیش‏بینى بود، در شرایطى كه مرزها كنترل نداشت و گروهكهاى ضدانقلاب نیز دست به توطئه مى‏زدند، در شوراى انقلاب چگونه بود؟

ج- در پاسخ‏هایى كه قبلًا داده‏ام شما مى‏توانید جواب این سؤال را پیدا كنید. قبلًا اشاره شد كه ایشان حساسترین فردى بود كه این خطر گروهكها را احساس مى‏كرد، و براى او اصل این بود كه خط اسلامى در اجرا به تفكّرات دیگر آلوده نشود. او این زنگ خطر را پیش از پیروزى انقلاب به صدا درآورد، و بعضاً موجب انزواى او شد. در آن روزها، برخى مراكز روشنفكرى و مراكز تند و انقلابى، ایشان را منزوى كرده بودند.

بعد از پیروزى انقلاب هم، چون نمى‏توانستند او را منزوى كنند، بیشتر از پیش هشدار مى‏داد، در چند روزى كه اداره بیت امام به عهده ایشان و من بود، (وقتى كه امام وارد شده بودند، موقتاً ما دو نفر با هم آنجا را اداره مى‏كردیم) ایشان به شدت مواظب بود كه عناصر ناسالم از گروهكها یا غیرگروهكها به آنجا نفوذ و اخلال نكنند، و همیشه بیدار و هشیار بود.

س- موضعگیرى استاد شهید مطهرى در قبال رهنمودها و هشدارهاى امام در ارتباط با مسائل كشور در شوراى انقلاب چگونه بود و ایشان با آن عدّه از لیبرال‏ها و سازشكارهایى كه اوامر امام امّت را جدّى نمى‏گرفتند، چگونه برخورد مى‏كرد؟

ج- مرحوم مطهرى مرید امام بودند و به امام ارادت داشتند؛ حساب رهبرى سیاسى و یا یك جریان سیاسى نبود؛ آدم عارفى بود؛ عرفان امام را خوب مى‏شناخت. پیش از مسایل سیاسى، در مسائل عرفانى مرید امام بود؛ شاگرد باوفاى امام بود، و به افكار امام ایمان كامل داشت. بنابراین عمق سخنان امام را مى‏دانست، آن‏گونه نبود كه صرفاً افكار و نظرات ایشان را بداند، همه چیز ایشان را مى‏دانست. هرچند دستورها و فرامین سیاسى براى او تازگى داشت، ولى افكار را مى‏شناخت؛ طبعاً اگر كسى مى‏خواست در این قبیل مسائل مقاومت كند، ایشان مقاومت مى‏كرد.

حساسیت بیشتر مرحوم مطهرى در آن زمان روى جریان چپ بود؛ یعنى آن موقع، خطر لیبرالیسم براى ما زیاد محسوس نبود؛ چون لیبرال‏ها بیشتر با انقلاب ساخته بودند و مسؤولیت گرفته بودند، و در جریان كارها بودند؛ خطر چندانى احساس نمى‏شد. خطر، گرایش به چپ بود و هیاهوى آن زمان، اغلب متعلق به چپ‏ها بود. ایشان بیشتر روى آنها حساسیت نشان مى‏دادند.

مسأله لیبرال‏ها بعد از مرحوم شهید مطهرى، كم‏كم جزو مسائل حساسیت‏برانگیز شد. البته همان موقع هم آنها حاضر نبودند به خاطر همان روحیه لیبرالى، تسلیم اسلام فقاهتى بشوند. ایشان با كسانى كه فكر مى‏كردند كه بعضى از احكام اسلام الآن قابل اجرا نیست، مبارزه مى‏كرد.

س- جناب عالى در شرایط فعلى انقلاب، به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهرى، چه توصیه‏اى براى تلاش جوانان در جهت تداوم انقلاب اسلامى دارید؟

ج- در رابطه با سومین سالگرد شهادت استاد، توصیه من به جوانان این است كه از كتابها و نوشته‏هاى ایشان غفلت نكنند. این نیست كه با یك بار خواندن كتاب، مسأله تمام شده است.

این افكار و آموخته‏ها باید همیشه همراه انسان باشد. جوانان سعى كنند كه ارتباطشان را با این‏ آثار قطع نكنند و شما هم سعى كنید از طریق مطبوعات كه دائماً در اختیار مردم قرار مى‏گیرد به هر شكل كه مى‏دانید، این آثار را زنده نگاه دارید چرا كه سرمایه عظیمى است.[1]



[1] .مجموعه آثار حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی> مصاحبه‏ها، ج‏2، ص: 47 تا  ص:51

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است