در
بازدید : 395693      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Collapse سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

چكیده:

در این مقاله، نویسنده محترم در آستانه فرا رسیدن رحلت جانگداز حضرت امام خمینی رضی الله عنه ، در نگاهی كوتاه شخصیت ایشان را در ابعاد مختلف بویژه بعد فقهی، سیاسی و عرفانی مورد بررسی قرار داده است.

به اعتقاد نویسنده حضرت امام رضی الله عنه از جهت جامعیت و كمال، پس از انبیای الهی و ائمه معصومین، بی شك از شخصیتهای نادر بلكه بی نظیر بوده اند كه مانند اجداد طاهرین خود، اوصاف و كمالات به ظاهر متضاد را در خود یكجا داشتند و نیز در رشته های گوناگون از جمله فقه و فلسفه، عرفان و سیاست، از بهترین های زمان خود بودند.

جامعیت، به معنای برخورداری شخصیت از كمالات و صفاتی است كه در شرایط معمولی فراهم آمدن آنها در یك شخصیت واحد، دشوار و نادر است و از این رو، متضاد و غیر قابل اجتماع به نظر می رسند.

تضاد صفات كمالی به دوگونه است: تضاد كیفی و تضاد كمی.

مقصود از تضاد كیفی، تضاد ناشی از نوع صفات است. مثلا عبادت با شجاعت و یا سخاوت با حسابگری و حكمت در مصرف، به نظر غیر قابل جمع می رسد؛ دلیل آن كیفیت هر یك از این دو خصلت است؛ زیرا عبادت، آرامش را می طلبد و سخاوت، بخشندگی بدون قید را؛ در حالیكه شجاعت، جنبش و حركت را و حكمت و حسابگری، قید و بند در مصرف را ایجاب می كند كه به نظر نخستین اجتماع این دو حالت مختلف در ظرف واحد ناممكن جلوه می كند.

مقصود از تضاد كمی، تضادی است كه از كثرت و فراوانی مقدار، با توجه به محدودیت گنجایش موصوف كه ظرف نفس آدمی است ناشی می گردد. آدمی هرچه باشد ظرفیست كه به زمان و مكان محدود است و محدودیتهای دیگری از نواحی و جهات گوناگون، بطور معمول آدمی را احاطه می كند. این محدودیتها خواه ناخواه گنجایش ظرفیت نفس بشر را محدود می كند: به همین جهت از امكان محدودی در رابطه با دستیابی به صفات كمالی و تواناییهای ارزشی مثبت، برخوردار است.

از سوی دیگر تضاد كیفی صفات كمالی نیز مراتبی دارد. تضاد در میان صفات كمالی گاهی در حدی از شدت است كه اجتماع دو صفت را كاملا غیر ممكن می كند و گاهی نیز تضاد در حدی از شدت است كه اجتماع دو صفت را علی رغم امكان آن، به حد بالایی از ندرت و كاستی می رساند؛ تا آنجا كه امكان اجتماع آن دو صفت، منحصر به افراد معدودی می شود كه گاهی از انگشتان یك دست نیز كمترند. گاهی تضاد میان دو صفت كمالی در این حد از شدت نیست؛ بطوری كه افراد بیشتری امكان دستیابی به دو صفت را می یابند.و از دیگر سوی، تضاد كیفی، گاهی نوعی است و گاهی صنفی.

تضاد نوعی آن است كه هر یك از دو صفت در تمام حقیقت ذات خود، از یكدیگر جدا و بیگانه باشند؛ نظیر آن كه یكی از دو وصف، مربوط به عالم ذهن و معنا باشد و وصف دیگر مربوط به عالم جسم و اعضا. مثلا دانشمندی و تحقیق، وصفی است ذهنی و روحانی، كه معمولاً با فعالیت گسترده اجتماعی و سیاسی، قابل جمع نیست. هر یك از این دو صفت با دیگری تمایز بنیادین دارد. دانشمندی، بیشتر وصف فكر و روان است در حالیكه فعالیت گسترده اجتماعی و سیاسی، بیشتر وصف تن و حالت اندام جسم است. اگرچه هر حالت و وصفی، ریشه در جان و روح آدمی دارد؛ ولی به هر حال هر یك از این دو وصف، از وصف دیگر جدا و متمایز است و صرف استعداد و نیرو در یكی از آنها، با صرف نیرو و استعداد در دیگری قابل جمع نیست.

تضاد صنفی، تضادی است كه طرفین آن، از امكان نسبی اجتماع برخوردارند. اختلاف آن دو با یكدیگر، اختلاف جوهری نبوده؛ بلكه تفاوت آن دو در اوصاف و اعراض است. نظیر اختلاف دو دسته از معارف در دو رشته نزدیك به هم، نظیر: تاریخ و ادبیات كه جایگاه حصول هر دو، نفس آدمیست و به دلیل آن كه هر دو از رشته علوم نقلی هستند، تباعد زیادی با هم ندارند. تفاوت این دو حالت معرفتی، تفاوتی عرضی است نه جوهری.

یكی از برجسته ترین خصائص شخصیتهای معنوی، بالاخص انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام ، اجتماع صفات متضاد در آنها و به تعبیری دیگر وحدت كثرتها یا جمعی شدن فردی است.

این كه كثرتها بتوانند در عین كثرت واحد باشند و در نتیجه تضاد و تقابل صفات از میان برداشته شود، خصوصیت مردان خداست كه در اثر فنای در اراده و خواست خدای متعال، شخصیت آنان وصل به نامتناهی محض شود. این عدم تناهی كه در اثر فنای در اراده حق حاصل می شود، این امكان را فراهم می كند تا صفات متضاد در یك جا جمع شوند و شخصیتی واحد، مجمع صفات متضاد شود.

شخصیت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سپس امیرالمومنین علیه السلام بارزترین نمونه این دسته از شخصیتهاست. كثرتها در شخصیت آنها وحدت یافته و صفات بظاهر متضاد، در وجود آنها یك جا جمع شده است. از یك سو علم بی انتها و از سوی دیگر فروتنی بی حد و خفض جناح؛ از یك طرف شجاعت بی نظیر و از طرف دیگر رقت قلب بی مانند و خاكساری؛ از یك سو فرمانده پیروز جنگ بودن و از سوی دیگر بیشترین عبادتها و رقیق ترین مناجاتها را با خدای متعال انجام دادن؛ از یك طرف گریه های سوزناك نیمه شب و از یك طرف صلابت در جنگ و فرماندهی؛ از یك طرف قدرت رهبری و مدیریت و از طرف دیگر زهد و قناعت پیشه كردن؛ از یك سو در اندیشه فقیران بودن، تا حدی كه خود را همسان فقیرترین رعایای خویش قراردادن و از سوی دیگر در اندیشه آباد كردن بلاد خدا بودن و تلاش بی مانند در جهت تولید كشاورزی یا فعالیتهای دیگر اقتصادی داشتن، آنچنان كه از امیرالمومنین علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام در تاریخ به ثبت رسیده است. نمونه های جامعیت شخصیت رسول اكرم و امامان معصوم علیهم السلام بیش از آنست كه بتوان آنها را برشمرد.

همین جامعیت شخصیت است كه در معیار عقل و میزان شرع به این بزرگ مردان صلاحیت و شایستگی رهبری انسانها را بخشیده است؛ زیرا حقیقت رهبری، تجلی كثرت جامعه در وحدت رهبر است. شخصیتی می تواند رهبر شایسته ای باشد كه مظهر خوبیها و تواناییهای جامعه ای باشد كه می خواهد آن را رهبری كند. رهبر لایق، جلوه گاه كمالات پراكنده افراد جامعه است. افراد هر جامعه ای جلوه كثرت آن جامعه هستند و رهبر، جلوه وحدت آن. رهبر، مركز اجتماع كثرتهاست و رهبر شایسته جلوه گاه خوبیها و كمالات و فضایل افراد جامعه است كه در وجود یك شخصیت، كه تجسم عالی آن فضیلتهاست ظهور و بروز پیدا می كند.

در عصر ما امام خمینی، مصداق بارز چنین شخصیتی بود و به همین دلیل، می توان ایشان را وارث بحق انبیا و امامان معصوم علیهم السلام برشمرد. در بعد علمی، مصداق بارز عالمی بودند كه در همه رشته های علوم اسلامی سرآمد است. در بسیاری از رشته های علوم اسلامی كه علاوه بر تضاد كمی، از نظر كیفی نیز متضاد بودند در مرتبه ای از احاطه و تسلط قرار داشت كه در عصر ما بی نظیر یا كم نظیر بود.

ایشان در عین آن كه از برجسته ترین فقهای عصر ما بودند تا آنجا كه بسیاری از فقها او را برترین فقیه عصر می دانستند؛ در فلسفه نیز كه معمولا، با فقاهت در حد بالا به ندرت قابل جمع است، احاطه و تسلطی بی نظیر داشت بلكه تا پیش از به راه افتادن حلقه درس فلسفی علامه طباطبایی در قم یعنی: دهه های اول و دوم قرن حاضر هجری شمسی، عالیترین حوزه های درس فلسفی در قم، حوزه درس امام خمینی بوده است. حوزه درس فلسفه علامه طباطبایی عمدتا پس از دهه سوم، در حوزه علمیه قم شكوفا شد و از آن زمان به بعد امام خمینی بیشتر به حوزه درس فقهی پرداخت و به تدریج حوزه درس فقهی امام خمینی، به برجسته ترین حوزه درس فقهی حوزه علمیه قم تبدیل شد. تا آنجا كه در دهه سوم و چهارم هجری شمسی یعنی سالهای بین 1320 تا 1340، حوزه درس فقهی امام خمینی از نظر تحقیق و عمق علمی، در زمره اولین حوزه های درسی، بلكه برترین حوزه درس فقهی حوزه علمیه قم به شمار می رفته است.

از فلسفه و فقه كه بگذریم، در عرفان، بدون شك امام خمینی شخصیت اول حوزه علمیه قم در قرن حاضر، بلكه شخصیت اول كلیه مجامع علمی و عرفانی جهان اسلام به شمار می روند. امام خمینی در زمینه عرفان نظری و عرفان عملی، بی تردید از نادرترین شخصیتهای تاریخ اسلام است. تسلط ایشان در عرفان نظری، از نوشته های ایشان كه از بالاترین مضامین عرفانی برخوردار هست آشكار است. شرح بر فصوص الحكم ابن عربی كه یكی از مهمترین شروح بر فصوص ابن عربی است، گواه روشنی بر بلند پایگی امام خمینی، در زمینه عرفان نظریست. شرح دعای سحر و چهل حدیث حضرت امام علاوه بر آن كه احاطه ایشان را بر عرفان نظری نشان می دهد، حكایت از اوج مرتبه عرفان عملی حضرت امام نیز دارد.

سه خصوصیت بسیار ویژه در شخصیت عرفانی حضرت امام جلوه گر است كه در تاریخ عرفان اسلامی بسیار نادر، بلكه پس از امامان معصوم علیهم السلام تقریبا یا تحقیقا بی نظیر است:

1 . عرفان نظری حضرت امام، آمیخته با عرفان عملیست. بدین معنی كه در بین عرفا، این اتفاق نادر است كه عارفی در صحنه زندگی، این توفیق را یافته باشد كه مفاهیم عرفانی بالای خود را با همان اوج در همه زمینه ها عینیت ببخشد. اگر دم از قیام لله و فنای فی الله می زند، در عرصه زندگی فردی و اجتماعی خود نیز قیام للّه و فنای فی الله را نشان دهد. و یا اگر جهان و مافیها را جلوه ذات رب می داند، در مرحله عمل نیز خود و حركات و سكنات خود را در محضر رب بداند و آنی از ذكر خدای متعال غافل نشود. قیامش برای خدا، سكوتش برای خدا، هجرتش برای خدا و به سوی خدا باشد. توكل و اعتمادش بر خدا باشد و در سیاست، همانند عبادت، تنها برای خدا عمل كند. در خانه، همچون مسجد جز برای خدا كاری نكند. در راه خدا آماده جانبازی باشد و از زندان و شكنجه نهراسد. و اگر تا پای اعدام برود، دست از راه و هدفش برندارد. در هنگام جنگ، در هر شرایطی اعتماد به خدا داشته باشد. جنگش برای خدا و صلحش نیز برای خدا باشد. در مسجد همان گونه باشد كه بر اریكه قدرت، و در منبر وعظ به همان اندازه الهی باشد كه در حماسه های توده برانگیز سیاسی.

2 . احاطه امام بر مبانی عرفان نظری و عملی و توفیقی كه برای ایشان در عملی ساختن مفاهیم عرفانی حاصل شد ریشه در آشنایی ایشان با مبانی شریعت داشت. اساس و مبنای عرفان امام چه در بعد نظری و چه در بعد عملی، شریعت خدا بود كه در قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام بیان شده است. وی فقیهی اصولی و در حد اعلایی از توانایی فقهی و اصولی قرار داشت. عالم به حدیث و بر متون احادیث تسلط كامل داشت. علوم نقلی را به خوبی فراگرفته و در همه آنها از احاطه و تسلط كافی بهره مند بود و بر تاریخ و سیره نبی اكرم و امامان معصوم علیهم السلام وقوف تام داشت؛ از این رو عرفان حضرت امام را می توان عمیق ترین و اصیل ترین نمونه عرفان اسلامی دانست. به همین دلیل بسیار ضروری به نظر می رسد كه اهل نظر و آشنایان با معارف الهی و عرفان اسلامی تحقیقات گسترده ای در زمینه عرفان امام خمینی انجام دهند؛ زیرا بدینوسیله می توان به تصویر نسبتا جامعی از عرفان اصیل اسلامی دست یافت. بی شك عرفان حضرت امام كه در نوشته ها، گفتارها، شیوه زندگی و عملكرد سیاسی و اجتماعی ایشان منعكس است، می تواند جامع ترین تصویر عرفان اسلامی در زمان حاضر را ارائه كند.

3 . قدرت بی نظیر حضرت امام رضی الله عنه در جمع بین علم و سیاست از یك سو و عرفان و سیاست از سوی دیگر، از درخشانترین جلوه های جامعیت شخصیت حضرت امام است؛ كه نه تنها از عظمت شخصیت ایشان؛ بلكه علاوه بر آن، از جامعیت اسلام و كمال شریعت محمدی صلی الله علیه و آله كه در شخصیت آن امام بزرگ تجلی یافته بود حكایت دارد. این كه یك انسان بتواند در زمینه پیچیده ترین مسائل عمیق علمی، به بالاترین سطح دست یابد و در رشته های گوناگون علمی، نظریات برجسته و مورد توجه عالمان و اندیشمندان آن فن را ارائه دهد و در عین حال، رهبر سیاسی و اجتماعی فعال و دگرگون سازی باشد، كه بتواند بزرگترین انقلاب سیاسی و اجتماعی عصر خود را رهبری كند، و در همه مسائل سیاسی و اجتماعی در هر گامی، مردم را رهبری كند و آنان را طی یك دوره طولانی انقلاب، به مرحله پیروزی برساند و پس از آن نیز در سختترین شرایط اجتماعی و سیاسی بتواند با موفقیت قابل تحسینی اداره امور كشور را از مسیر سخت توطئه ها و محاصره های سیاسی، نظامی و اقتصادی، و از گردنه سخت جنگ 8 ساله عبور دهد و در تمام این زمینه بتواند با توفیق كم نظیری همراه باشد. این حقیقت، بی شك یكی از شگفت انگیزترین حقایق تاریخ به شمار می آید و از اصالت و استواری دین و مكتبی حكایت می كند كه چنین شخصیتی با تمام وجودش انعكاسی از تعالیم، آرمانها و ارزشهای آن بود.

در بعد عملی نیز جامعیت شگفت انگیز حضرت امام، شخصیت او را به الگوی بی نظیر كمال و وارستگی تبدیل كرده بود. از یك سو در زمینه زهد و دنیاگریزی پیشتاز بود. زهد ایشان چیزی نیست كه بر كسی پنهان باشد. او در اوج ریاست و قدرت، همچون فقیری تهیدست زندگی می كرد. خوراك و پوشاك و مسكن او از افراد عادی مردم ساده تر بود و اصرار بسیار زیادی بر ساده زیستی و زهد و قناعت می ورزید؛ كه در این زمینه مطالب بسیار از ایشان مشاهده و نقل شده است.

در عین زهد و دنیاگریزی همیشه از احوال جامعه خویش و سایر جوامع با خبر و بر مشكلات اجتماعی و سیاسی مردم خویش و سایر ملتها بخوبی واقف و آگاه بود. همواره در اندیشه مستضعفان و محرومان بود و از مشكلاتی كه برای مظلومین و محرومان، در سراسر جهان توسط مستكبران و ستمكاران به وجود می آمد، احساس رنج و درد می كرد. تصمیم گیریهای سیاسی بموقع، سخنرانیهای موثر و شورآفرین و اعلامیه های حساب شده و پر نفوذ ایشان، همگی نشانه ای از تشخیص دقیق شرایط سیاسی و اجتماعی و آشنایی دقیق ایشان با روحیه ها و نیازها و مشكلات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه بود.

در عین خویشتنداری و شكیبایی كم نظیری كه در جریان حوادث سخت و فشارهای هولناك سیاسی و امنیتی كه بر ایشان وارد می شد از خود نشان می داد، در مواقع مقتضی و شرایط مناسب، در نقش یك رهبر خروشنده حماسی و خشمگین، نیرومندترین و كارسازترین ضربات را بر پیكر دشمن فرود می آورد، و در همه صحنه های رویارویی با دشمنان گوناگون، این خمینی بود كه با یاری خداوند و عزم آهنین و اراده پولادینش فاتح صحنه نبرد بود.

در حالیكه در برابر قدرت پولادینش، قدرتی نظیر ارتش نظامی تا دندان مسلح شاه، همانند كوه برفی در زیر آفتاب داغ تابستانی ذوب می شد، در همان حال، خود را در برابر مردم و در برابر قدرت لایزال حق متعال، حقیر و ناچیز می دانست.

جلوه های شگفت آور كمالات انسانی و ابعاد گوناگون شخصیت امام خمینی بسیار بیش از آن است كه بتوان در این گفتار كوتاه، حتی فهرستی از آن ارائه كرد. آنچه در این نوشتار مورد نظر ماست تنها اشاره ای به جامعیت گسترده و ضرورت بازشناسی عمیق، شخصیتی تاریخ ساز است كه بی شك در مسیر رویدادها و تحولات اجتماعی و سیاسی اكنون و آینده جامعه بشر، یكی از موثرترین و پر نقش ترین شخصیتهاست.

شناختن ابعاد این شخصیت بزرگ و آشنایی با افكار، اندیشه ها و آرمانهای او، آن هم با شیوه های علمی و تحقیقی، یكی از مهمترین وظایفی است كه خرد بر دوش پژوهشگران و اندیشمندان عصر ما می نهد و آنان را برای انجام هرچه دقیقتر و عمیقتر آن فرا می خواند.

 

منبع مقاله: مجله رواق اندیشه، شماره 42، اراكی، محسن؛ 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است