· علل گریز از مذهب با توجه به نظر استاد مطهری
گریز از مذهب میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد از جمله: 1 - احساس كاذب بى فایده بودن دین وعقاید دینى در زندگى انسان برخى میپندارند دین كاربردى در زندگى بشر امروزى ندارد: «در گذشته، زندگى مواجه با هزاران مصائب و مشكلات از یك طرف و هزاران مسائل ومجهولات از طرف دیگر بود، بشر خود را عاجزو محتاج و متواضع میدید. رفع مشكلات وبیچارگى ها و حل مجهولات و ابهامها را ازخدایان و موجودات فوق طبیعى و روحانیون میخواست. در زمین نیز اداره و نظام امور،كم و بیش با دستگاههای دینى بود. بنابراین به این مطالب، احتیاج و انس خاص داشت.
· دیدگاه شهید مطهری درباره نحوه وضع كلمه «معاد»
شهید مطهری در كتاب «معاد» كه مجموعه سخنرانیهای ایشان در این باب است ادعا میكنند كه كلمه «معاد» یك اصطلاح شرعی نیست بلكه اصطلاح متشرعه است. در توضیح دقیقتر این معنا باید گفت: منظور از «اصطلاح شرعی» كه در مقابل «اصطلاح متشرعه» استفاده میشود دو عنوان از عناوین علم «اصول فقه» است، این عناوین پیرامون این محور بحث میكنند كه: آیا اصطلاحاتی كه در مجاورت دینی استفاده میشوند (حتی اسامی عبادات مانند صومف صلاة و.
· حكمت آموزی استاد مطهری و وارد كردن آن به بطن تحولات اجتماعی
هر شخص، اگر چه فردى عادى باشد، یك شخص نیست، بلكه یك فرایند است و فهم شخصیت او نیازمند مطالعه این فرایند است. فرایندى كه از خانواده آغاز میشود و سپس به فرضیه و متن جغرافیایى خانواده و به پهنه اجتماع اولیهای كه شخص در آن تعلیم و تربیت پذیرفته و نیز به مهاجرتها و مسافرتهای او میرسد؛ چرا كه مهاجرتها شكل دهنده شخصیت فرهنگى فرد هستند. در آخرین مرحله نیز فرآیندهایى مورد مطالعه قرار میگیرد كه شخص، به وجودآورنده آن است. براى بررسى این موارد، باید از خاطرات خود نگاشته و دیگر نگاشته و جغرافیاى تاریخى و اسناد مكتوب و منقوش استفاده كرد.
· طبقه بندی حكمای اسلامی بر اساس سیر تاریخی توسط استاد مطهری
سلسله استاد – شاگردی در تاریخ فلسفه اسلامی طبقات فلاسفه، به ترتیبی كه ما بدست آوردهایم، یك سلسله منظم و مرتب و بدون وقفه است و نشانه یك فرهنگ مستمر است. همچنانكه نظیر آنرا در فقه و حدیث و عرفان و ادبیات و حتی ریاضیات میتوانیم ارائه دهیم. از نظر استاد و شاگردی، فقط در دو نقطه است كه به نقطه مجهول میرسیم یكی در ملااسماعیل خواجویی كه زمانش مقارن با فتنه افغان است، نه خودش و نه دیگران (در حدودی كه ما بدست آوردهایم) از اساتید او یاد نكرده اند. و دیگر در فخرالدین سماكی استاد میرداماد است كه اساتید او را نمیشناسیم.
· استاد مطهری و نقش دین در زندگی انسانها
دین چه ثمراتی برای زندگی انسان دارد؟
در اینكه نیروی عقل و تفكر و اندیشه برای تدبیرهای جزئی و محدود زندگی ضروری و مفید است بحثی نیست انسان در زندگی همواره مواجه با مسائلی است از قبیل: انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر، انتخاب شغل، مسافرت، معاشرت، تفریح، فعالیتهای نیكوكارانه، مبارزه با كژیها و ناراستیها و بدون شك در همه اینها نیازمند به تفكر و اندیشه و تدبیر است و هر چه بیشتر و بهتر بیندیشد موفقیت بیشتری كسب میكند، و احیانا نیازمند به استمداد از تفكر و تجربه دیگران میشود (اصل مشورت) در همه این موارد جزئی، انسان طرح تهیه میكند و آن
· نسبت دین و دنیا از نظر استاد مطهری
در اسلام دین و دنیا با هم در ارتباط میباشند و اكثر مفسرین به این موضوع اشاره نمودهاند و با توجه به حقیقت دین و محتواى شریعت الهیه مىتوان ادعا كرد كه هرگز هماى سعادت در دنیا بر كسى بال نگشوده و سایه نمىافكند و مدال حریت و آزادى بر سینه انسانى آویخته نمىشود و تاج عزت در دنیا و عقبى بر سر احدى گذاشته نمىشود مگر اینكه آن شخص در قلمرو دین حركت نموده و مطیع تعالیم آن باشد.
· رابطه اخلاق و پرستش از دیدگاه استاد مطهری
خداوند در قرآن میفرماید:« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون »جن و انسان را جز برای عبادت خلق نكردم( سوره ذاریات ، آیه . 56)یكی از نظریات در مورد اعمال اخلاقی بشر ، نظریه " پرستش " است میگویند آن سلسله از اعمال بشر كه با افعال طبیعی متفاوت است و در همه افراد بشر وجود دارد و همه افراد بشر آن كارها را تقدیس و ستایش میكنند و شرافتمندانه و انسانی و ما فوق كارهای طبیعی میخوانند ، از مقوله پرستش هستند .
· رابطه دین و اخلاق از نظر استاد مطهری
تعریف اخلاق
اخلاق عبارت است از یك سلسله خصلتها و سجایا و ملكاتاكتسابی كه بشر آنها را بهعنوان اصول اخلاقی میپذیرد یا بهعبارت دیگر قالبی روحی برای انسان كه روح انسان در آن كادرو طبق آن طرح و نقشه ساخته میشود. در واقع اخلاقچگونگی روح انسان است. استاد مطهری میگوید: اخلاقمرتبط با ساختمان روحی انسان است و بر این اساس با آداب ورسوم مرسوم در جوامع تفاوت دارد; چرا كه آداب و رسوم یك سلسله قراردادهای صرف میباشند كه ربطی به ملكات وخلقیات و قالبهای روحی درونی ندارد.
· رابطه علم ودین از نظر استاد مطهری
انسانیت در انسان اصالت و استقلال دارد، صرفا انعكاسی اززندگی حیوانی او نیست. علم و ایمان دو ركن ازاركان اساسی انسانیت انسان است.اما این دو ركن و این دو وجهه انسانیت، خود با یكدیگر چه رابطهای دارند یا میتوانند داشته باشند. متاسفانه در جهان مسیحیت به واسطه برخی قسمتهای تحریفی عهد عتیق (تورات)اندیشهای در اذهان رسوخ یافته است كه هم برای علم گران تمام شده و هم برای ایمان.آن اندیشه، اندیشه تضادعلم و ایمان است.ریشه اصلی این اندیشه همان است كه در عهد عتیق «سفر پیدایش » آمده است.
· استاد مطهری و نقد اندیشههای جامعه شناختی
استاد مطهری از معدود متفكّران اجتماعی در عصر حاضر است كه با نگرش عمیق و موشكافانه، به بررسی و نقد مبانی فلسفی و اجتماعی اندیشه وران جامعه شناسی در غرب پرداخت، و برای شناخت زمان و دردها و نیازهای جامعه، عرصه نگاه خود را فراتر از حوزههای تخصّصی خود برد، و خویش را در دریای موّاج و آموزنده و بیدار اجتماع افكند. استاد مطهری در برخورد با مشكلات نو اجتماعی با مدد گرفتن از اصل اجتهاد مستمر، پاسخهای شایسته فراهم ساخت.
· دیدگاه شهید مطهری در مورد تمدن غرب
در كشور ما تمدّن و فرهنگ غرب از آغاز ظهور و بروز و دامن گسترى از مقولههای بحث انگیز بوده و بخش مهمى از نوشتهها و گفت وگوها را ویژه خود ساخته است. در روزگار مشروطیت و پس از آن سخن از تمدّن و فرهنگ غرب اوج گرفت. صحنه گردانان حركت صنعتى غرب سرزمین خود را بهشت موعود و جامعههای آن دیار را مدینه فاضله میخواندند. گروه گروه از سیاستمداران بازرگانان جهانگردان و… به آن سوى رخت كشیدند و به خاطر دانش و بینش اندك و تبلیغات گسترده دستگاههای تبلیغاتى غرب هر چه میدیدند در دید آنان زیبا جلوه میكرد و فرهنگ خودى براى آنان زیبایى وجلوه نداشت.
· راهها و ابزار نفوذ استعمار در جهان اسلام از دیدگاه استاد مطهری
استاد مطهرى درجاى جاى آثار خود نسل معاصر را نسبت به هدفهای جهان خوارانه و راههای نفوذ استعمار درممالك اسلامى هشدار داده است و اكنون نیز این راهها بى كم وكاست از سوى استعمارگران دنبال میشود. از جمله: 1. تفرقه افكنى: رو در رو قرار دادن مسلمانان با یكدیگر از حربههای كارامد دشمنان اسلام بوده است. كه در هر زمان با شیوهای جدید آن را به كار گرفتهاند. آنان با بهره گیرى از ناآگاهى و با استفاده از ناسانیهاى مذهبى گروهها و فرقههای اسلامى را به هم بد بین كرده و ایشان را از یارى همدیگر باز میدارند.
· پیامدهای منفی تمدن غرب در اثر عدم توجه به دین از نظر استاد مطهری
توجه یك سویه جامعه صنعتى غرب به پیشرفتهای مادى و شتاب فراوان درتولید و مصرف و بیرون راندن دین و ارزشهای اخلاقى از عرصه جامعه آثار زیانبارى را در پى داشت كه اگر ادعا كنیم: هیچ نقطهای از جهان كم وبیش از گزند آن در امان نمانده است به گزاف نرفتهایم. از جمله:
· بیگانگى انسانها با یكدیگر:
بحران مهرورزیها و مهربانیها واحساسهاى پاك و پیوندهاى خانوادگى دستاورد شوم تمدّنِ اروپاست. آدمى احساسهای گوناگون دارد و استعدادها و روح و روان انسانها در پرتو پیوند جمعى و خانواده به هم پیوسته شكوفا میشود.
· رابطه دین و اقتصاد از دیدگاه استاد مطهری
استاد مطهرى در به اره ى پیوند اسلام با اقتصاد مینویسد:« اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد: مستقیم و غیر مستقیم؛ پیوند مستقیم دین اسلام با اقتصاد از آن جهت است كه مستقیماً یك سلسله مقررات اقتصادى در به اره مالكیت، مبادلات، مالیات، حجرها، ارث، هبات، صدقات، وقف، مجازاتهای مالى در زمینهی ثروت و غیره دارد. پیوند غیر مستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است .در این جهت برخى مذاهب دیگر نیز كم و بیش چنین میباشند. اسلام مردم را توصیه میكند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار و منع دزدى، خیانت، رشوه؛ همه اینها در زمینه ثروت است ».
· رابطه دین و فرهنگ از دیدگاه استاد مطهری
جامعیت و همه جانبه بودن قوانین اسلامی آنچنان است كه اگر كسی آن را بشناسد معترف خواهد شد كه از حد و مرز فكر بشر خارج است. معارف اسلامی برای همه امور قانون و آداب آورده است و در همه ابعاد زندگی انسان نظر داده است و اطمینان داریم كه اسلام در بر دارنده پاسخ به نیازهای مردم است. استاد مطهری در به اره تفسیرهای نا صواب از دین چنین میگوید: دین مقدس اسلام، یك دین ناشناخته است.حقایق این دین،تدریجاً در نظر مردم واژگون شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، تعلیمات غلطی است كه به نام دین داده میشود.
· قلمرو تساهل و تسامح در نظر شهید مطهری
اسلام اصل تساهل و تسامح را به معناى درست و دقیق آن، میپذیرد و با بیانهای گوناگون، پیروان خود را به تسامح نظرى، علمى و حتى اخلاقى سفارش میكند. سیره عملى پیغمبر اكرم (ص) و امامان معصوم (ع) و سفارشهای بسیار آنان، كه در روایات بازتاب یافته، به مدارا و مهرورزى با دیگران، شاهد این سخن است .پیامبر اكرم (ص) میفرماید:«ان الله تعالى رفیق یحب الرفق و یعطى علیه ما لا یعطى على العنف»( نهج الفصاحه، گردآورى ابوالقاسم پاینده 142/، ح شماره 2735). خداوند متعال، نرم و مهربان است و نرمى و مهربانى را دوست دارد و به آن چیزهایى میدهد كه به درشتى و نامهربانى نمیدهد.
· رابطه دین و سیاست از منظر استاد مطهری
از دیرباز، دین وسیاست دو مقوله مهم در زندگی بشر بودهاند و به دلیل اهمیت آنها در شكلدهی حیات بشر، همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشتهاند. در خصوص رابطه دین و سیاست، كلاً دو نظریه اساسی و اصلی: تفكیك و تداخل، وجود دارد. دیدگاه تفكیك، هرگونه ارتباط را بین دین و سیاست نفی میكند، و دخالت هر یك از آنها را در امر دیگری، موجب اضمحلال هر دوی آنها میپندارد. از این دیدگاه، الگویی حكومتی استنتاج میشود كه در آن، اصولاً دین در تعیین راهبردهای اصلی و فرعی حكومت نقشی ندارد.
· رابطه دین و عرفان از دیدگاه استاد مطهری
به اعتقاد استاد، عرفان با تصوّف فرق دارد و اوّلی را مقولهای فرهنگی و دومی را اجتماعی میداند و به شدّت برنظریه اصالت، استقلال و غنای عرفان اسلامی و زایش و رشد و بالندگی عرفان اسلامی از دامن فرهنگ و آموزههای قرآنی ـ روایی تأكید دارد و نظریه بیگانه بودن عرفان با آموزههای اسلامی یا التقاطی و تلفیقی بودن عرفان اسلامی با عرفانهای هندویی، مسیحی و. را نقد كرده، نمیپذیرد؛ اگر چه تأثیر و تأثّر فرهنگهای اخلاقی ـ عرفانی را با عرفان اسلامی قبول دارد.استاد به عرفان اصیل اسلامی اعتقاد خاصّ داشت و آن را دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه میدانست.
· وحی و تجربه دینی از نظر استاد مطهری
سرشت وحى در باب سرشت وحى، دو دیدگاه زمینى و آسمانى وجود دارد: دیدگاه زمینى كه محصول دوره جدید (مدرنیته) است، درصدد بیعى، زمینى، این جهانى و غیر ماورایى كردن همه پدیدهها و از جمله وحى است و با نگاهى طبیعت باورانه، به تحلیل و تبیین پدیدهها میپردازد. اما بر اساس دیدگاه آسمانى، همه چیز آسمانى، آن جهانى و فوق طبیعى است و باید پدیدهها را با نگرش مافوق طبیعى مورد تحلیل و بررسى قرار داد. تبیین پدیدهها در پرتو قوانین فوق طبیعى صورت میپذیرد و كوششى در جهت رویه طبیعى حوادث انجام نمیشود.
· رابطه دین و هنر از نظر استاد مطهری
زیبایی چیست؟از دیدگاه شهید مطهری زیبایی را نمیتوان تعریف كرد. به تعبیر ایشان زیبایی «مما یدرك و لا یوصف» است؛ درك میشود اما توصیف نمیشود. او با نقد نظر افلاطون كه زیبایی را قابل تعریف میداند میگوید: «افلاطون برای زیبایی تعریفی كرده است كه اولاً معلوم نیست تعریف درستی باشد و ثانیاً، بر فرض درست بودن، تعریف كاملی نیست. او گفته است زیبایی عبارت است از هماهنگی اجزاء با كل. اگر كل و مجموعهای دارای اجزاء متناسب باشد زیباست».
· رابطه هنر و اخلاق از دیدگاه استاد مطهری
رابطه هنر واخلاق از زمان افلاطون مورد توجه فلاسفه قرار گرفت و زیباشناسی اروپا از رنسانس به این سو، متوجه مناسبت زیبایی با اخلاق و حقیقت شده است ودر میان فلاسفه متاخر، كانت از برجستهترین نظریه پردازان در زمینه مسائل زیبایی هنری است. سه اثری كه زیبایی شناسی او را در بردارد، عبارتند از نقد عقل نظری، نقد عقل عملی، ونقد نیروی داوری، در واقع فلسفه كانت حاصل نقد سنتهای نظری، اخلاقی و هنری حاكم به رزمان او است. زیباشناسی كانت مسئله رابطه علم، اخلاق وهنر را دنبال میكند. از نظر كانت این انسان است كه حكم به زیبایی میكند.
· رابطه دین و آزادی از نظر استاد مطهری
در خصوص آزادی و ماهیت آن و ارتباطش با دینداری دو پارادوكس وجود دارد. اول اینكه آزادی یعنی عدم محدودیت، اما هر گروهی برای آزادی محدودیتی قائل شده است. اگر آزادی اصل است و معیار همه چیز میباشد، چرا در جایی باید محدود شود و اگر محدودیت اصل است چه جای سخن از آزادی؟ به هر حال، اندیشه رایج این است كه آزادی را فقط آزادی دیگران محدود میكند و با مراجعهای به اندیشههای شهید مطهری میتوان نشان داد كه این نظریه، منطقا نامعقول است و تنها چیزی كه صلاحیت محدود كردن آزادی را دارد، هدفِ آزادی است. پارادوكس دوم در نسبت آزادی با دینداری است.
· رابطه دین و فلسفه از نظر استاد مطهری
عرفای اسلامی علم و فلسفه را دو مقوله جدا و كاملا متفاوت از یكدیگر دانسته و معتقدند كه ایندو هرگز در یكدیگر مداخله ننموده اند. این عرفا همچنین اعتقاد دارند كه فلسفه در ذات اشیا كندوكاو نموده و وجود اشیا را مورد بررسی قرار میدهد و از این رو دامنهای گستردهتر و وسیعتر از علم داشته و به مسائل كلی میپردازد. عدهای از عرفا هم عقیده دارند كه علم و فلسفه كاملا با یكدیگر مربوط بوده و هر قدر این ارتباط گسترش یابد، امكان پیشرفت علوم بیشتر خواهد شد.
· رابطه دین با مدیریت و رهبری از نظر استاد مطهری
از جمله مباحثى كه استاد شهید مطهرى در آثار خود به خوبى به آن پرداخته، مسأله رهبرىِ اسلامى است كه به شكلى ریشهای و بر اساس معارف پایهای دین، به تنقیح آن همت گماشته است. ایشان رهبرى را مرادف امامت معرفى میكند؛ همانگونه كه نبوّت وراهنمایى را به یك معنا میداند.
· آسیبهای دین و دینداری از نظر استاد مطهری
آسیب شناسی دینی «آسیب شناسی دینی» اصطلاح جا افتادهای نیست. در میان اهل فضل و نویسندگان و دانشگاهیان، یك عنوان جدید است. به همین جهت ممكن است ذیل این عنوان مطالب مختلفی مطرح شود؛ این اصطلاح گفته شود و هر كس از آن چیزی اراده كند؛ اتفاق كلمهای بر سر این اصطلاح حاصل نشده است؛ تا معنای واحد و ـ در واقع ـ پذیرفته شدهای، در نزد همگان داشته باشد.این اصطلاح از علم پزشكی وام گرفته شده است. آسیب شناسی در علم پزشكی، ترجمه اصطلاح «پاتولوژی» به معنای «دانش شناختِ بافتهای آسیب دیده» در بیماریهاست، كه معمولاً پاتولوژی یا هیستولوژی یا بافت شناسی را تداعی میكند.
· عوامل عقب ماندگی مسلمین از دیدگاه استاد مطهری
استاد مطهرى، احیاگر اندیشهی دینى و مصلح اجتماعى نیز در این مورد سخنان فراوان گفته است. وى در این به اره میگوید: هر مكتب اجتماعى معمولاً دربارهی علل انحراف و انحطاط و هم چنین علل تعالى و ترقى خود اظهار نظر میكند و طرز اظهار نظر یك مكتب دربارهی این مطلب زاییدهی این است كه با چه دیدى نسبت به ترقى و انحطاط یا انحراف و استقامت یك جامعه مینگرند.
· نواندیشی دینی از دیدگاه شهید مطهری
اندیشههای متفكر شهید استاد مرتضی مطهری همواره به عنوان اسلام شناسی آگاه، عالمی زمان شناس، دانشمندی دردآشنا و فیلسوفی توانا مورد علاقه فرهیختگان و جوانان فكور بوده و میباشد. استاد شخصیتی بود كه پاسخ گویی به شبهات زمانه و مقابله با انحرافات فكری و عقیدتی را وجهه همّت خویش ساخت تا بدانجا كه در قبال این مجاهدت عظیم علمی جان خویش را فدای آرمان خود ساخت. خود استاد بر این مطلب در موارد متعدد صحّه گذاردهاند.
· رابطه دین و حقوق از نظر شهید مطهری
حق یكی از مسائلی است كه زیربنای بسیاری از اعمال انسان قرارمی گیرد، حق طبیعی و فطری، حق الهی، حق تشریعی و حق قراردادی، ما به هر كدام از این مسائل اعتقاد داشته باشیم، نوع حكومت نسبت به آن تعریف میشود. فبه همین جهت باید دید كه اسلام به حق چه نگاهی دارد و تعریف را از حقوق طبیعی و الهی، تشریعی و قرار دادی چیست و نسبت حكومت را با آن چگونه بدست میدهد.
· رابطه فقه و عدالت از دیدگاه استاد شهید مطهری
نگاه فقها و انتظار آنان از فقه یكسان نیست. برخى به فقه از زاویه فردى نگریسته و تنها رسالت آن را در تشخیص وظایف شرعى افراد مكلّف در حوزه زندگى فردى دانستهاند. گروهى دیگر افزون بر رسالت فوق براى فقه، آن را منبع ومرجع تعیین قواعد و برنامه زندگى انسانها در قلمرو اجتماع وقوانین اداره حكومت منطبق با اسلام میدانند. پرواضح است كه كاركرد اجتهاد و شیوه استنباط احكام وانتظار از دین و فقه، بر اساس هر یك از این دو نوع تفكر، دچارتغییرات بنیادى خواهد شد و در جاى جاى كتابهای فقهى اثر آن نمایان خواهد شد.
· شبهات پیرامون رابطه فقه اسلامی با عدالت و نقد آنها از دیدگاه استاد مطهری
از ویژگیهای بارز استاد مطهری این بوده است كه تمامى نوشته و گفتههای ایشان در جهت پاسخگویى عمیق مستدل و همه جانبه از شبهاتى كه بر اسلام وارد شده و یا احتمال ورود آنها میرفته، بوده است. این مطلب را در جاهاى زیادى از جمله مقدمه كتاب عدل الهى تصریح كرده است، از جمله در طرح مباحث عدل نیز این روش را پى گرفته و پارهای از مطالبى را كه بوى ظلم و بى عدالتى از آنها استشمام شده مطرح كرده و پاسخ داده است. در این بخش برخى از آنها مطرح میشود.
· نقد سكولاریسم با توجه به جامعیت دین اسلام از دیدگاه استاد مطهری
جامعیت دین و سكولاریسم هرگز نمیتوان در مورد جامعیت دین تردید كرد؛ امّا برخی از روشنفكران درصدند تا در قالب بحث سكولاریسم، قلمرو شمول دین را صرفاً به مسائل فردی و آخرتی تنزّل داده، مسائل سیاسی را از قلمرو دین خارج سازند. در واقع، كسانی كه به نظریه دین حدّاقلی قائل هستند، براساس موضعی كه دربحث جهتگیری دعوت انبیا (قلمرو پیام پیامبران) میگیرند، دعوت پیامبران را در امور آخرتی منحصر، و بدین ترتیب، سكولاریسم را نتیجه گیری میكنند.
· قلمرو اجتماعی دین از دیدگاه شهید مطهری
از دیر باز، متفكران اسلامى، در آثار كلامى و فقهى خود از مقوله قلمرو دین سخن گفتهاند، ولى بى گمان طرح آن به اندازه امروز ضرورت و اهمیت نداشته است. دلیل آن را باید در رشد علوم، به ویژه علوم تجربى و نگرش كاركرد گرایانه به دین جست وجو كرد. در گذشته نگرش انسانها به دین، نگرشى حقّ جویانه و پرسشها از درستى و نادرستى آن بوده است، ولى در دنیاى امروز، نگرش به دین، نگرشى كاركردگرایانه و سودجویانه است. پرسشها نیز، با عنوان: (انتظار بشر از دین) از آثار و منافع آن است.
· قلمرو دین از نظر استاد مطهری
«قلمرو دین» یكی از مباحث مهم و نوپیدای دین پژوهی مدرن و انسان معاصر است كه امروزه بخشی از مباحث فلسفه دین و كلام جدید را به خود اختصاص داده است. پاسخهای گوناگونی به این مسأله داده شده است و هریك از دانشمندان از منظر خاص به این بحث نگریستهاند برخی از موضع دینی به این بحث پرداخته و عدهای هم تبیینی سكولاریستی از آن ارائه دادهاند. به طور كلّی، دیدگاههای مختلف در باب قلمرو دین را میتوان به دو دیدگاه عمده تقسیم كرد: 1. دیدگاه حدّاقلی؛ 2. دیدگاه حدّاكثری.
· ادیان الهی از نظر شهید مطهری
نقش تاریخی پیامبران در تكامل ادیان از دیدگاه استاد مطهری
پیامبران به طور كلى دو دستهاند: یك دسته اقلیتاند كه مستقلا به خود آنها یك سلسله قوانین و دستورات وحى شده است و ماموریت یافتهاند آن قوانین را به مردم ابلاغ و مردم را بر اساس آن قوانین و دستورات هدایت نمایند. این پیغمبران در اصطلاح قرآن به نام «اولى العزم » خوانده میشوند.
· ماهیت توبه در بیان شهید مطهری
اولین نقطهای كه اگر انسان بخواهد به سوی پروردگارش سلوك كند و به مقام قرب پروردگار نایل گردد، باید از این منزل و از این مرحله و از این نقطه شروع بكند و آن چیزی كه برای ما مورد احتیاج است، توبه است. یعنی برای افرادی كه قدمی به سوی خدا بر نداشتهاند، بحث درباره منازل عالی سالكان سودی ندارد و آنها اگر مرد عمل باشند باید ببینند اولین منزل قرب و سلوك به سوی پروردگار كدام منزل است، كدام مرحله است و باید عبودیت و عبادت خود را از كجا شروع كنند؟ اولین منزل سلوك به خداوند، منزل توبه است.
جهت دریافت متن كامل مقالات به پایگاه طهور اندیشه : www.tahoordanesh.com مراجعه شود.