در
کتابخانه
بازدید : 1639297تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand تفسیر سوره هُمَزَةتفسیر سوره هُمَزَة
Expand تفسیر سوره فیل تفسیر سوره فیل
Expand تفسیر سوره كوثرتفسیر سوره كوثر
Expand تفسیر سوره كافرون تفسیر سوره كافرون
Expand تفسیر سوره نصرتفسیر سوره نصر
Expand تفسیر سوره مسدتفسیر سوره مسد
Collapse تفسیر سوره توحیدتفسیر سوره توحید
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال آن حدیث را بخوانیم: اهل بصره به حسین بن علی علیه السلام نامه نوشتند و از آن حضرت درباره كلمه «اَلصَّمَدُ» سؤال كردند. از متن حدیث معلوم می شود كه اینها گاهی تفسیرهایی از پیش خود می كردند بدون اینكه به امام وقت رجوع و از او سؤال كنند. امام در جواب نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد فلاتخوضوا فی القرآن و لاتجادلوا فیه و لاتتكلموا فیه بغیر علم. در قرآن وقتی چیزی را نمی دانید خوض نكنید، مجادله نكنید و سخن نگویید. ندانسته در مسائلی كه مربوط به قرآن است حرف نزنید؛ یعنی خوض در قرآن و تكلم در قرآن و تدبر در قرآن سرمایه علمی می خواهد. صِرف زبان دانستن كافی نیست كه كسی بگوید من می توانم معانی قرآن را تفسیر كنم.
بعد فرمود: فَقَدْ سَمِعْتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ: مَنْ قالَ فِی الْقُرْآنِ بِغَیْرِ عِلْمٍ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ من النار هر كسی كه در قرآن از روی غیر علم سخن بگوید (یعنی چیزی را كه نمی داند همین جور جاهلانه بخواهد درباره مسائل قرآن حرف بزند) جای خودش را در آتش جهنم آماده ببیند (یا:

جای او در آتش جهنم آماده است) .
بعد حضرت فرمود: و انه سبحانه قد فسر الصمد خدا «اَلصَّمَدُ» را تفسیر كرده؛ همان «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ. `وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» تفسیر «اَلصَّمَدُ» است؛ چطور؟ فرمود «لَمْ یَلِدْ» یعنی: لم یخرج منه شی ء كثیف از او شی ء كثیف [1]بیرون نمی آید (یعنی مقصود تنها فرزند نیست) كالولد و سائر الاشیاء الكثیفة التی تخرج من المخلوقین مثل فرزند و سایر اشیاء كثیف. و لا شی ء لطیف. نه تنها شی ء كثیف از او خارج نمی شود، شی ء لطیف هم از او بیرون نمی آید. كالنفس مثل نَفَس.
و لاتنشعب منه البدوات عوارض از او منشعب نمی شود كالسنة و النوم مثل خواب، چُرت؛ اینها هم چیزهایی است كه از انسان صادر می شود و زایش می كند. و الخطرة یكدفعه چیزی در دل ما خطور می كند؛ قبلا نبود یكدفعه خطور كرد. این زایش است. و الهم یكدفعه غصه ای در ما پیدا می شود كه قبلا نبود. این یك نوع زایش است، منتها در روح ماست. و الحزن و البهجةاندوه در ما پیدا می شود، خوشحالی پیدا می شود. و الضحك و البكاء خنده نبود، پیدا می شود. خود همین خنده یك زایش است. وقتی ما می خندیم در واقع می زاییم، منتها نوع دیگری از زاییدن است. گریه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 838
خودش نوعی زاییدن است. و الخوف ترسیدن؛ انسان قبلا نمی ترسید، یكدفعه خوف بر او مستولی می شود. باز یك چیزی از باطنش می زاید. و الرجاء امید. و الرغبة میل. و السأمة كسالت و ملالت. و الجوع و الشبع گرسنگی، تشنگی و سیری.
«لَمْ یَلِدْ» یعنی هیچ یك از این اشیاء، اعم از كثیف و لطیف و چیزهایی كه بَدَوات می گویند یعنی ظهوراتی كه از انسان می شود، از خدا زایش نمی كند و صادر نمی شود. پس معنی «لَمْ یَلِدْ» تنها این نیست كه خدا فرزند پیدا نمی كند، بلكه یعنی غصه هم در او پیدا نمی شود، چون غصه خودش نوعی زایش است. گرسنه هم نمی شود؛ خود گرسنگی نوعی زایش است. تشنه هم نمی شود؛ نوعی زایش است. خواب و چُرت برایش پیدا نمی شود؛ خود اینها نوعی زایش است. خنده و گریه برایش پیدا نمی شود؛ نوعی زایش است. نفس نمی كشد؛ نفس نوعی زایش است. فضولاتی از قبیل آب دهان و آب بینی ندارد؛ همه اینها نوعی زایش است. ذات او از قبیل ماده نیست كه بالاخره یك چیزی از آن زایش می كند.
تعالی ان یخرج منه شی ء و ان یتولد منه شی ء كثیف او لطیف. برتر است از این كه از وجود او شی ء كثیف یا لطیفی بیرون آید.
و همچنین: و لم یولد و لم یتولد من شی ء و زاده نشده و به صورت یك شی ء كثیف یا لطیف از شیئی بیرون نیامده است. و لم یخرج من شی ء كما یخرج الاشیاء الكثیفة من عناصرها كالشی ء من الشی ء و الدابة من الدابة و النبات من الارض و الماء من الینابیع و الـ- ثمار من الاشجار از چیزی خارج نشده است مانند اینكه چیزی از چیزی پیدا می شود. ذرات اتم همین طور است. اینها كه عمر ازلی و ابدی ندارند. می گویند یك اتم در ابتدا مثلا انرژی بوده، بعد به این صورت متكاثف شده است. باز آن انرژی اول مثلا از یك اتمی به این شكل تشعشع پیدا كرده. هرچه كه در این عالم است این از دل آن درآمده، آن از دل این درآمده.
بعد فرمود: و لا كما تخرج الاشیاء اللطیفة من مراكزها و نه مانند اشیاء لطیف كه از مراكزشان خارج می شوند. كالبصر من العین مثل دیدن از چشم (خود این نوعی زایش است) ، شنیدن از گوش، بوییدن از بینی، چشیدن از دهان، سخن از زبان، معرفت از دل و روح، آتش از سنگ. لا، بل هو الله الصمد الذی لا من شی ء و لا فی شی ء و لا علی شی ء. او الله است و او صمد است و از چیزی نیست، در چیزی و بر چیزی قرار نگرفته است.
این بود معنیِ «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» و معنی «اَلصَّمَدُ» ؛ نتیجه چیست؟ مبدع الاشیاء و خالقها او ابداع كننده و آفریننده اشیاء است، نه زاینده اشیاء. و منشئ الاشیاء بقدرته انشاءكننده اشیاء است از كتم عدم به قدرتش؛ به قدرتش همه آنها را انشاء كرده. و از میان اشیائی كه انشاء كرده بعضی از آنها آنچنان كه خود او خواسته است متلاشی می شوند، فانی می شوند، از بین می روند و بعضی كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 839
خودش خواسته است باقی بمانند باقی می مانند؛ مثل انسان كه بدنی دارد و روحی، بدنش را خواسته است كه متلاشی و فانی بشود و از بین برود و روحش را خواسته است كه باقی بماند:

یتلاشی ما خلق للفناء بمشیته و یبقی ما خلق للبقاء بعلمه. فذلكم الله الصمد الذی لم یلد و لم یولد عالم الغیب و الشهادة الكبیر الـ- متاعال و لم یكن له كفوا احد [2].
از این روایت معلوم شد كه معنی «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» منحصرا این نیست كه خدا فرزند ندارد و فرزندِ چیزی نیست؛ در واقع می خواهد برای ما روشن كند كه او از سنخ مخلوقات نیست. و ما مخلوقات عالم طبیعت را می شناسیم؛ هر موجود طبیعی، هم می زاید و هم زاده شده است و اگر ما بعضی موجودات را هم در نظر بگیریم لااقل یا می زاید یا زاده شده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 843

[1] - . «كثیف» در مقابل «لطیف» است. شی ء كثیف یعنی شی ء حجم داری كه به چشم بیاید؛ مثل آب بینی كه از بینی بیرون می آید، آب دهان كه از دهان بیرون می آید، فضولاتی كه از اسافل اعضا بیرون می آید و همچنین فرزند كه از رحم بیرون می آید.
[2] - . بحارالانوار ج /3ص 223.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است