در
کتابخانه
بازدید : 1640512تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
Expand تفسیر سوره علق تفسیر سوره علق
Expand تفسیر سوره قدرتفسیر سوره قدر
Expand تفسیر سوره بیّنه تفسیر سوره بیّنه
Expand تفسیر سوره زلزال تفسیر سوره زلزال
Expand تفسیر سوره عادیات تفسیر سوره عادیات
Expand تفسیر سوره قارعةتفسیر سوره قارعة
Expand تفسیر سوره تكاثرتفسیر سوره تكاثر
Expand تفسیر سوره عصرتفسیر سوره عصر
Expand تفسیر سوره هُمَزَةتفسیر سوره هُمَزَة
Expand تفسیر سوره فیل تفسیر سوره فیل
Expand تفسیر سوره كوثرتفسیر سوره كوثر
Expand تفسیر سوره كافرون تفسیر سوره كافرون
Expand تفسیر سوره نصرتفسیر سوره نصر
Collapse تفسیر سوره مسدتفسیر سوره مسد
Expand تفسیر سوره توحیدتفسیر سوره توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این سوره آن مرد (عبدالعُزّی) را به نام «ابولهب» می خواند. ابولهب است از این نظر كه یك مرد سرخ روست و گونه های مشتعلی دارد و به حسب ظاهر ابولهب است. همچنین ابولهب است به اعتبار باطن كه آتش كینه اش دائما در حال التهاب و اشتعال است. او فقط با پیغمبر مبارزه نمی كرد، اصلا با مسلك پیغمبر مبارزه می كرد و دائما مراقب بود كه هرجا پیغمبر می رود برود دنبال او و گفته های پیغمبر را خنثی كند. در ایام حرام كه به حكم قوانین و سنت جاهلیت همه آزاد بودند و پیغمبر هم آزاد بود كه برود حرفش را بگوید، مثل سایه پشت سر پیغمبر می رفت و می گفت دروغ می گوید، این ساحر است، این از خود ماست، ما خودمان بهتر می دانیم، برادر زاده من است. به یكی می گفت ساحر است، به دیگری می گفت خُل است و. . . . «ابولهب» بود و آن آتشهای كینه در باطن او مشتعل بود؛ پدر لهب و اشتعال بود.
عرض كردیم كلمه «اَبو» در زبان عرب [وقتی به اسمی اضافه می شود] یعنی كسی كه صاحب یك چیزی است فراوان. ابوالمال یعنی كسی كه مال فراوان دارد، ابوالعلم یعنی كسی كه علم فراوان دارد. او ابولهب بود، یك پارچه التهاب و اشتعال بود اما التهاب و اشتعال از آتش كینه و حسادت.
در عین حال همین آدم ابولهب بود به معنی صاحب التهابهای فراوان در جهنم، آتشهای ملتهب جهنم (ناراً ذاتَ لَهَبٍ ) .
قرآن یك كلمه را انتخاب كرده كه در آنِ واحد از سه جنبه بر آن مردِ «عبدالعُزّی نام» صادق است. كلمه «حمّالة الحطب» را برای زن او انتخاب كرده كه باز از سه جنبه درباره این زن صادق است. بلاغت و رسایی معنایش همین است كه كلمات، كوتاه و مختصر باشد ولی عمیق و پر معنا و خاطره انگیز؛ یعنی در آنِ واحد معانی متعدد را در ذهنها احیا كند كه همه آن معانی هم درباره این كلمات صادق است.
وَ اِمْرَأَتُهُ حَمّالَةَ اَلْحَطَبِ. `فِی جِیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ. این هیزم كش؛ در حالی كه ریسمانی تافته از رشته ها به گردنش افتاده است. «مَسَد» طناب و ریسمان است. آنچه را كه می بافند- كه چند رشته را با یكدیگر می بافند- در زبان فارسی «ریسمان» می گویند. اصلا در «ریسمان» ماده «رشته» هست، یعنی چیزی كه رشته اند به یكدیگر. قدیم معمول بود، ما [ایرانیها] ریسمان را از موی بز و مانند آن می بافتیم. حالا طناب را از پنبه و مانند آن درست می كنند. اعراب از لیف خرما درست می كردند. لیف خرما رشته های خیلی نازكی است كه وقتی این رشته ها را می بافتند طنابهایی درست مثل همان چه كه ما از مو می بافیم ساخته می شد. اصل «مسد» انحصار به لیف خرما ندارد، یعنی ریسمانِ به هم بافته شده، ولی مصداق «مسد» در آن وقت و ریسمانهایی كه در مكه موجود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 826
بود از این نوع بود یعنی آنها را از لیف خرما ساخته بودند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است