در
کتابخانه
بازدید : 1639155تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از اینجا ما به یك تفاوت اساسی دیگر میان انسان و غیر انسان می رسیم و آن این است: هر چیز دیگر چون «ساخته شده» به دنیا می آید اگر زیانی متوجه او بشود، از ناحیه بیرون است كه آفتی بیاید زیانی به او وارد كند. حیوان كه به دنیا می آید، ساخته شده به دنیا می آید. اگر بخواهد زیان ببیند این گونه است كه مثلا حادثه ای پیش بیاید غذا به او نرسد و بمیرد، یا كسی ضربه ای به او وارد كند، دست یا پایش را ببُرد و یا بزند او را بكشد. عامل خسر و زیانش از ناحیه بیرون است چون «ساخته شده» به دنیا آمده، بعد عامل بیرونی می تواند سبب زیانش بشود.
ولی انسان در مرحله قبل از مرحله بیرونی [می تواند زیان ببیند. ] البته آن آفتهای بیرونی برای انسان هم هست، ولی برای انسان قبل از آنكه نوبت برسد به این كه آفتی از بیرون متوجه او بشود و سبب زیانش بشود اولین زیانش این است كه خودش را درست نساخته باشد. انسان موجودی است كه مسئول ساختن شخصیت خودش است؛ یعنی انسانِ بالقوه است، باید خودش را انسان بكند. گربه را خلقتْ گربه كرده است، سگ را خلقت سگ كرده و به صورت «سگی» به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 761
وجود آورده، موش را هم خلقت موش كرده، آن گل شمعدانی را هم خلقت گل شمعدانی كرده است. تنها موجودی كه اگر بخواهد واقعا مصداق نوع خودش یعنی انسان باشد باید با دست خودش این كار را بكند و خودش را انسان بكند، انسان است. اگر نكند چه ضرری برده! بالاترین ضررها. این یك نكته.
حال، انسان با چه انسان می شود؟ گفتیم انسان بودن انسان به این اندام نیست، اندامْ مشترك میان ما و حیوانات است. گفت:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
آدمیت صرفا به این اندام نیست. و لهذا شما می بینید آدم تا آدم از زمین تا آسمان متفاوت است. آیا ابوجهل و پیغمبر از نظر اندام شناسی با یكدیگر فرقی داشتند؟ پیغمبر دو قلب داشت و ابوجهل یك قلب؟ ! پیغمبر دوتا محفظه برای مغزش بود و ابوجهل یكی؟ ! بدیهی است كه معاویه و علی، ابوجهل و پیغمبر، فرعون و موسی از نظر این اندامها فرق نداشتند كه كسی بگوید برویم موسی و فرعون را به سالن تشریح بسپاریم بعد ببینیم سالن تشریح چه تفاوت زیادی میان موسی و فرعون بیان می كند! نه، در آنجا تفاوت زیادی نمی بینیم. ولی موسی از آن جهت كه موسی است با فرعون از آن جهت كه فرعون است [بسیار متفاوت است ] یعنی در شخصیت موسوی و شخصیت فرعونی از زمین تا آسمان [تفاوت است. ] ابوذر را با معاویه مقایسه كنید. اگر ابوذر و معاویه در یك مجلس وارد می شدند و كسی نمی شناخت، آیا وقتی به چهره ابوذر نگاه می كرد در پیشانی اش چیزی نوشته بود كه در پیشانی معاویه ننوشته بود؟ ! شاید ایندو را با یكدیگر اشتباه می كرد كه آیا ابوذر این است یا آن. اگر حرف نمی زدند و كاری انجام نمی دادند، از در كه وارد می شدند انسان نمی توانست تشخیص بدهد كه این ابوذر است و آن معاویه یا برعكس. ولی چرا در عین حال گویی ابوذر اصلا جنس دیگر و موجود دیگری است و معاویه موجود دیگری؟ چون انسان بودن به شخصیت مربوط می شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است