پس قرآن می گوید كه انسان در داد و ستدهای خودش زیانكار است مگر كسانی كه ایمان
[1]داشته
باشند. حال آیا تنها ایمان كافی است؟ نه، كافی نیست. این، مرحله فكر و ذهن و روح است؛ انسان
باید متناسب با آن ایمان و شایسته آن ایمان، عمل و كُنش و فعالیت داشته باشد. یعنی انسان در
سیر تكاملی خودش [نیاز به هر دو دارد. ] همان طوری كه بی ایمان، سرگشته و حیران است و
مانند قوم موسی است كه در «تیه»
[2]دائما دور خود می گشتند و در آخر سر جای اول بودند، ایمانِ
تنها نیز كافی نیست؛ هر ایمانی مظهری از عمل و فعالیت می خواهد. حال، آیا هر فعالیتی؟ نه،
فعالیت و عمل شایسته. شایسته چه چیزی؟ شایستگی امر نسبی است؛ وقتی می گوییم «كار
شایسته» سؤال این است كه شایسته چه چیزی؟ شایسته برای چه چیزی؟ [جواب این است: ]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 753
شایسته همان ایمان. تو كه به یك حقیقت برتر ایمان داری و در مقابل آن تسلیم هستی و همان
حقیقت برتر به تو ایده و آرمان داده است، باید عملی متناسب با همان آرمان و هدف و ایده داشته
باشی. البته پیغمبران همان طور كه بشر را به اصل ایمان رهبری كرده اند بشر را به نوع عملی كه او
را به سوی همان ایده و آرمان و همان هدف و مقصد هدایت می كند نیز رهبری كرده اند.
این است كه قرآن شاید در دهها جا این دو ركن را با هم ذكر می كند:
آمَنُوا وَ عَمِلُوا
اَلصّالِحاتِ. تأكید قرآن برای این است كه خیال نكنید كه نه ایمان و نه عمل، یا ایمان و نه عمل، یا
عمل و نه ایمان [لازم است، ] بلكه ایمان و عمل [هر دو لازم است. ] مكرر گفته ایم اینكه كسی
بگوید «من ایمان به خدا دارم، كافی است» یا «ایمان به پیغمبر و محبت او كافی است» یا «ایمان به
ائمه و محبت علی علیه السلام كافی است» اشتباه است. قرآن ایمان و گرایش و محبت را همیشه با عمل
توأم می كند. انسانی كه ایمانش با عمل توأم نشود مثل مرغی است كه یك بال داشته باشد؛ با یك
بال نمی توان پرواز كرد.
[1] - . یعنی اعتقاد برتر، تسلیم برتر، آرمان و ایده برتر.
[2] - . [یعنی سرگردانی. ]