اما «لهو» به معنای بازدارندگی است. البته ما دو جور بازدارندگی داریم: یك بازدارندگی عملی،
مثل اینكه انسان از راهی می رود، فردی بیاید جلوی او را بگیرد و انسان را باز دارد. این را «لهو»
نمی گویند. «لهو» بازدارندگی فكری و روحی است؛ یعنی موجبات سرگرم كنندگی كه انسان را از
مقصدش باز بدارد. مثل اینكه انسان می خواهد به جایی برود، مقصدی دارد، بعد چشمش به
منظره ای بیفتد، سرش گرم تماشای آن بشود یا سرش گرم گوش دادن به سخنی بشود، یك وقت به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 738
خود بیاید ببیند كه از مقصد بازمانده، كسی هم جلویش را نگرفته ولی از درونش بازداشته شده
است.
اگر یك امر مشغول كننده ای كه خصلت و اثرش فقط سرگرم كنندگی است انسان را از مقصد و
راهش باز دارد، این را «لهو» می گویند؛ امری كه اثرش فقط و فقط سرگرم كنندگی و مشغول كنندگی
ذهن است و بس، و اصلا خصلتی و خاصیتی غیر از این ندارد. این تعریف را درست توجه كنید،
آن وقت می فهمید كه چرا اسلام با لهو مطلقا مبارزه می كند. اموری كه خاصیت آن فقط و فقط
سرگرم كردن است؛ اگر مردم حسنی برای آن فرض می كنند این است كه مدتی آنها را سرگرم
می كند و از مسائل جدی باز می دارد. بسیاری از چیزها در میان مردم پیدا شده فقط برای همین
امر. حال یا از ناحیه افرادی بر افراد دیگری تحمیل می شود و یا خودشان بدبختانه انتخاب
می كنند. معمولا انتخاب مسكِرات برای همین است. خیلی افراد به این دلیل به سوی مسكرات
می روند كه مسكرات، ولو یك مدت موقت، اینها را از فكرهای جدی باز بدارد؛ و مخدِّرات به طور
كلی از این قبیل است.