در
کتابخانه
بازدید : 1640135تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
Expand تفسیر سوره علق تفسیر سوره علق
Expand تفسیر سوره قدرتفسیر سوره قدر
Expand تفسیر سوره بیّنه تفسیر سوره بیّنه
Expand تفسیر سوره زلزال تفسیر سوره زلزال
Expand تفسیر سوره عادیات تفسیر سوره عادیات
Collapse تفسیر سوره قارعةتفسیر سوره قارعة
Expand تفسیر سوره تكاثرتفسیر سوره تكاثر
Expand تفسیر سوره عصرتفسیر سوره عصر
Expand تفسیر سوره هُمَزَةتفسیر سوره هُمَزَة
Expand تفسیر سوره فیل تفسیر سوره فیل
Expand تفسیر سوره كوثرتفسیر سوره كوثر
Expand تفسیر سوره كافرون تفسیر سوره كافرون
Expand تفسیر سوره نصرتفسیر سوره نصر
Expand تفسیر سوره مسدتفسیر سوره مسد
Expand تفسیر سوره توحیدتفسیر سوره توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
منطقیین می گویند پرسشهایی كه انسان درباره اشیاء می كند، به مناسبت انواع مجهولاتی كه درباره اشیاء دارد، مختلف است و انواعی را تشكیل می دهد. در علامتهای استفهامی كه در هر زبانی از جمله زبان فارسی خود ما هست، یك وقت درباره یك شی ء سؤال می كنیم كه «چیست؟ » ، یك وقت سؤال می كنیم «آیا هست؟ » یك وقت سؤال می كنیم «كدام یك؟ » یك وقت سؤال می كنیم «چرا؟ » به معنای «به چه علت؟ » ، یك وقت می گوییم «چرا؟ » به معنای «به چه دلیل؟ » ، یك وقت می گوییم «كِی؟ » زمانش را سؤال می كنیم، یك وقت می گوییم «كجا؟ » محلش را سؤال می كنیم، یك وقت می گوییم «برای چه؟ » غایت و هدف و فلسفه اش را سؤال می كنیم و یك وقت از صفتی از صفتهایش با «آیا» سؤال می كنیم: «آیا چنین است؟ آیا دارای این علامت است؟ دارای آن صفت است؟ » .
منطقیین می گویند در میان این سؤالها سه سؤال اساس همه سؤالها را تشكیل می دهد: یكی سؤال از چیستی، دیگر سؤال از چرایی و سوم سؤال آیایی. این كه سؤالها این همه تنوع پیدا كرده و این همه الفاظ مختلف برای سؤال در زبانهای مختلف پیدا شده، كشف می كند از اینكه انسان انواع مجهولاتی درباره اشیاء و قهرا انواع نیازها برای دانستن پیدا می كند. یكی از آن نیازها كه واقعا هم یك نیاز انسانی است یعنی انسان از آن جهت كه یك موجود متعقل و متفكر است و یك موجودی كه به یك اصطلاح دیگر «فیلسوف» است (یعنی می خواهد به حقایق اشیاء پی ببرد) آن سؤال را مطرح می كند و این علامتِ كمال عقلانیت و كمال انسانیت است، این است كه سؤال می كند «چیست؟ » ؛ از چیستی سؤال می كند.
همه چیز قابل تعریف نیست؛ یعنی خیلی چیزها را می شود با چیستی سؤال كرد و جواب شنید [اما برخی را نمی شود، ] چون تعریف كردن یك نوع تحدید كردن و حدود یك شی ء را مشخص كردن است. اگر یك شی ء حدودش از مشخص كردن برای انسانها خارج باشد این سؤال جواب ندارد؛ به انسان می گویند از چیستی سؤال نكن؛ یعنی مافوق این است كه بتوانیم برای تو حدود آن را مشخص كنیم.
قرآن، اول به صورت یك كلمه ای كه به جای جمله می نشیند یكدفعه می گوید: اَلْقارِعَةُ كوبنده، آن كوبنده. اصلا این جور كه طرح می كند برای این است كه این سؤال را برانگیزد. وقتی یكمرتبه مطرح می شود: كوبنده، یا آن كوبنده، خود به خود این سؤال در اذهان مطرح می شود و خود وحی از طرف مردم مطرح می كند (خودش موضوع را مطرح می كند، خودش هم آن سؤالی را كه بالفطره در مردم برمی انگیزد، از جانب فطرتهای عقلانی بشرها مطرح می كند) : مَا اَلْقارِعَةُ*قارعه چیست؟ جواب می دهد: وَ ما أَدْراكَ مَا اَلْقارِعَةُتو چه می دانی كه قارعه چیست! یعنی برتر و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 729
بالاتر است از اینكه حدود آن را بشود برای شما مشخص كرد. یعنی اذهان بشر، افكار بشر، ظرفیت بشر كوچكتر از این است كه بتوان حدود آن را برای بشر مشخص كرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است