در
کتابخانه
بازدید : 1639268تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
Expand تفسیر سوره علق تفسیر سوره علق
Expand تفسیر سوره قدرتفسیر سوره قدر
Collapse تفسیر سوره بیّنه تفسیر سوره بیّنه
Expand تفسیر سوره زلزال تفسیر سوره زلزال
Expand تفسیر سوره عادیات تفسیر سوره عادیات
Expand تفسیر سوره قارعةتفسیر سوره قارعة
Expand تفسیر سوره تكاثرتفسیر سوره تكاثر
Expand تفسیر سوره عصرتفسیر سوره عصر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كلمه «عقیده» كه ما آن را به كار می بریم، از ماده «عَقْد» و «انعقاد» است. خیلی فرق است میان چیزی كه انسان آن را از راه تفكر دریافته است و چیزی كه صرفا به آن اعتقاد پیدا كرده بدون آنكه یك مبنای عقلانی داشته باشد و این اعتقاد بیشتر ریشه عاطفی پیدا كرده. اگر یك فكر و اندیشه در ذهن انسان پیدا شود و بعد با عواطف یا عادتهای انسان (یا چیزهایی نظیر عواطف و عادتها) گره بخورد، این فكر و اندیشه حالت انعقاد و بستگی و انجماد پیدا می كند. مثل بعضی چیزها كه ابتدا به صورت یك ماده شُلی است، ولی مدتی كه می ماند سفت می شود، از سنگ هم محكمتر [1].
این خودش مسئله ای است. آیا بشر چنین استعدادی را دارد كه اگر دلیل روشن (بیّنه) برای او اقامه شود دست از عقاید بی دلیل خودش بردارد و دنبال آن بیّنه برود؟ بله، اصلا خدا انسان را این طور ساخته. خدا به انسان فطرت حق جو و حق طلب داده است. انسان به حكم فطرت حق جو و حق طلبش اگر با یك دلیل روشن و واضح و قانع كننده عقل مواجه بشود، با اینكه جدا شدن از عقیده سابق، سخت و مشكل است، ولی در عین حال به حكم دلیل روشن از آن دست برمی دارد.

انسان چقدر فكرها و عقاید ابتدایی در دوران كودكی درباره مسائلی پیدا می كند، ولی بعد كه معلوماتش زیادتر و مطالعاتش بیشتر شد و بیّنه برایش اقامه شد، خودش را تطبیق می دهد به آنچه كه بیّنه و دلیل اقتضا می كند.
این است كه قرآن برای بیّنه، اصالت و نیرو قائل است. این خودش مطلبی است.
نقطه مقابل این حرف این است كه اصلا منطق و بیّنه و دلیل عقل پسند، هیچ نیرو و قدرتی ندارد و هیچ حكومتی بر وجود انسان ندارد. معمولا انسانها به هر عقیده ای كه گرایش پیدا می كنند آن عقیده هر ریشه ای ممكن است داشته باشد غیر از دلیل و بیّنه و عقل؛ یعنی بر خلاف اینكه مردم این همه دم از عقل و دلیل می زنند و می گویند «ما تا دلیل واضح و روشنی پیدا نكنیم، به مطلبی گرایش پیدا نمی كنیم» عملا همیشه برعكس است.
حال، كسانی كه نقش دلیل و بیّنه را قبول ندارند راههای مختلفی طی می كنند؛ بعضی تكیه شان بیشتر روی عادات است و می گویند آنچه حاكم بر وجود انسان است عادت است نه عقل. عقاید از عادات پیدا می شود. عقل نه عقیده را می آورد (بلكه عادت می آورد) و نه می تواند عقیده ای را كه به وسیله عادت پیدا شده از بین ببرد و اگر بنا باشد چنین عقیده ای از بین برود باید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 704
عامل دیگری پیدا شود. به هر حال عقل در وجود انسان حاكمیتی ندارد.
بعضی دیگر برای عقل حاكمیتی قائل نیستند ولی عقاید انسان را ناشی از منافعش می دانند.

اینها می گویند: به طور ناخودآگاه (نه آگاهانه) انسان همیشه آنچنان اعتقاد پیدا می كند كه منافعش اقتضا كند. جمله معروفی را ماتریالیستها گفته اند: «بگو چه می خورد تا من بگویم چه فكر می كند» .

یعنی فكر تابع شكم است. مقصود از «چه می خورد» این نیست كه آیا نان و پنیر و سبزی می خورد یا پلو و مرغ، بلكه مقصود این است كه بگو در مجموع فقیرانه زندگی می كند یا زندگی اش زندگی اغنیاست، تا من بگویم درباره جهان چطور فكر و قضاوت می كند و جهان را چگونه می بیند.
اینها هم برای عقل نقشی قائل نیستند. اگر به اینها بگوییم «انسان به هر حال عقل دارد» می گویند عقل را رها كن، منافع را بگو، منافع به هر طرف باشد انسان آن طور فكر می كند.

[1] - . مانند گچ، كه اول كه آن را در آب می ریزند شل است و بعد از مدتی سفت می شود و حالت تحجّر پیدا می كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است