در
کتابخانه
بازدید : 1640526تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
Collapse تفسیر سوره علق تفسیر سوره علق
Collapse مقدمه مقدمه
Expand تفسیر سوره علق (1) تفسیر سوره علق (1)
Expand تفسیر سوره علق (2) تفسیر سوره علق (2)
Expand تفسیر سوره قدرتفسیر سوره قدر
Expand تفسیر سوره بیّنه تفسیر سوره بیّنه
Expand تفسیر سوره زلزال تفسیر سوره زلزال
Expand تفسیر سوره عادیات تفسیر سوره عادیات
Expand تفسیر سوره قارعةتفسیر سوره قارعة
Expand تفسیر سوره تكاثرتفسیر سوره تكاثر
Expand تفسیر سوره عصرتفسیر سوره عصر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطابق عقیده شیعه بعثت پیغمبر اكرم در بیست و هفتم ماه رجب بوده. در این روز بود كه به این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 648
شكل وحی بر پیغمبر اكرم نازل شد. البته نزول وحی و قرآن بر پیغمبر اكرم یك امر دفعی نبود [1]، بلكه مراحل و مراتب و مقدماتی داشته كه از همان اول كودكی پیغمبر اكرم شروع می شود. و هرچه پیغمبر اكرم بزرگتر می شد و به سن چهل سالگی نزدیكتر می شد، به افق وحی، آنهم آخرین وحی و عالیترین درجه وحی نزدیكتر می شد. خود پیغمبر اكرم می فرمایند: اوایل، آنچه به من القا می شد از طریق خواب و رؤیا بود ولی رؤیایی كه یأتی مثل فلق الصبح [2]؛ یعنی خوابهایی كه مثل فجر و طلوع صبح روشن بود و تعبیر داشت نه مثل خوابهایی كه ما می بینیم كه اكثرش اضغاثُ احلام و خاطرات پراكنده ای است كه برایمان تجسم پیدا می كند و آن خوابهایی هم كه [چنین نیست و] تعبیر می شود باز آنقدر قدرت ندارد كه شخص حقایق را به همان صورتی كه هست ببیند، بلكه به صورت تعبیری می بیند؛ یعنی چیزی می بینیم چیز دیگری تعبیر می شود. مثلا خواب اسب می بینیم، آن را تعبیر می كنند به پیروزی، یا خواب شیر می بینیم، تعبیر می شود به علم. خوابهای پیغمبر اكرم مثل خواب حضرت ابراهیم بود كه در عالم خواب آنچه را كه در آینده واقع می شود می دید و بعد هم در آینده عین آن بدون كم و زیاد واقع می شد.
همچنین گاهی قبل از اینكه وحی بر آن حضرت نازل شود صداهای غیبی می شنید؛ می دید گویا صدایش می زنند، یا احساس می كرد و می شنید كه موجودات با او حرف می زنند.
تا اینكه برای اولین بار وحی (كلام خدا، قرآن) بر آن حضرت نازل شد و جبرائیل برای اولین بار بر وجود مقدس او ظاهر شد. خود حضرت می گوید: او را دیدم كه در مقابل من ایستاد و به من فرمان داد و گفت: «اقرأ» یعنی بخوان!
البته این مطلب را توضیح بدهم كه كلمه «بخوان» ترجمه رسایی از كلمه «اِقْرَأْ» نیست. ما در فارسی اگر كسی آواز هم بخواند می گوییم «خواند» . هر گفتنی را «قرائت» نمی گویند. «قرائت» خواندن یك متن را می گویند. مثلا یك وقت هست كه ما حرف كسی را نقل می كنیم، این را «قرائت» نمی گویند. یا مثلا كسی شعری گفته، ما شعر او را می خوانیم، این را هم «قرائت» نمی گویند. «قرائت» در جایی است كه متنی در كار باشد، یعنی امری كه مكتوب است یا صلاحیت كتابت را دارد در كار باشد.
وقتی كه جبرائیل به پیغمبر اكرم گفت: «اقرأ» (قرائت كن، بخوان! ) او اُمّی بود. حال آیا در مقابل پیغمبر اكرم مكتوب و نوشته ای نمودار شد؟ نوشته ظاهری مثل همین خطوطی كه ما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 649
می نویسیم، یا یك كتاب غیبی مثل آنچه در قرآن نام می برد: «كِتابٌ مَرْقُومٌ. `یَشْهَدُهُ اَلْمُقَرَّبُونَ» [3]؟ به هر حال به نوعی از انواع، «نوشته» بوده.
به او گفت: اقرأ (بخوان! ) . گفت: ما انا بقارئ؛ یعنی من نمی توانم بخوانم، من خواندن یاد نگرفته ام؛ چون پیغمبر اكرم اُمّی بود، یعنی مكتب نرفته و درس نخوانده بود. وقتی به او گفتند: «اقرأ» كه در واقع معنایش این است كه «یك متن را بخوان! » گفت: ما انا بقارئ. خود پیغمبر اكرم ناقل است؛ فرمود: بار دیگر به من گفت: اقرأ. باز گفتم: ما انا بقارئ. در بار سوم من را گرفت و فشرد آنچنان فشردنی كه نزدیك بود جانم از قالب بیرون بیاید و گفت: اقرأ. تا گفت اقرأ، در قلب و باطن خودم احساس كردم خطوطی نوری در قلبم نوشته شده [4]و می توانم بخوانم. شروع كردم به خواندن. آنوقت از صفحه قلب خودم خواندم آنچه را كه او می خواست من بخوانم:
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِی خَلَقَ. `خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ. `اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ اَلْأَكْرَمُ. `اَلَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. `عَلَّمَ اَلْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ.

[1] - . مثل افسانه «اَمْسَیْتُ كُرْدِیّا وَ اَصْبَحْتُ عَرَبِیّا» كه می گویند شخص كُردی خودش را انداخت داخل استخر مدرسه، وقتی بیرون آمد همه چیز را می دانست.
[2] - . بحار الانوار ج /18ص 194 و 227.
[3] - . مطفّفین/20 و 21.
[4] - . حال این كه چطور نوشته شده بوده، ما نمی توانیم بفهمیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است