در
کتابخانه
بازدید : 1640530تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Collapse تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مثال دیگر فخر رازی است. البته من نمی خواهم جسارت كنم و فخر رازی را در ردیف این طور اشخاص بیاورم، ولی مرد حقیقت هم نیست. آدمی است كه واقعا به یك معنا شرح صدر دارد؛ یعنی وقتی به مطلبی می رسد، هر مطلبی می خواهد باشد، كلامی یا فلسفی یا تفسیری، می بینید شروع می كند این مطلب را از هم باز كردن. این كار قدرت می خواهد. مثلا وقتی در تفسیرش یك آیه ذكر می كند، می بینید در این آیه بیست وجه پشت سر یكدیگر ذكر می كند كه به عقل جن نمی رسد.
فخر رازی علم را لیتی كند
پیش مرغان ریزد و تی تی كند
واقعا همین طور است. ولی وقتی آخر كار می خواهد [نظریه ای را] انتخاب كند مثل اینكه خدا او را می زند. یك نظریاتی در آخر امر انتخاب می كند كه اصلا برای انسان مضحك است. اینجا انسان می فهمد او یك نوع شرح صدر دارد، ولی این شرح صدر با هدایت خدا توأم نیست، فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ [1]نیست. یك آدم عامی ممكن است همان اول مطلب، حقیقت را درك كند بدون اینكه این همه به اطراف جولان بدهد، ولی او به چهل راه می زند و آخرش هم به بیراهه می رود. خودش احساس می كرد و گاهی می گفت: این كه من دارم علم نیست بلكه اندیشه و تخیل است، من قدرت تخیلم خیلی زیاد است، ولی خودم احساس می كنم كه به حقیقت نرسیده ام. شعرهای خوبی هم در این زمینه دارد. می گوید:
ترسم بروم عالم جان نادیده
بیرون روم از جهان، جهان نادیده
در عالم جان چون روم از عالم تن
در عالم تن عالم جان نادیده
نقل می كنند كه رفت پیش نجم الدین كبری كه از عرفای بزرگ بود. به او گفت: اینهایی كه من دارم حقیقت نیست، می خواهم تو یك نوری به من بدهی. نجم الدین گفت: یك شرط دارد. باید این بتهایی كه در سینه داری همه را بیرون بریزم و همه را فراموش كنی. اول گفت: «حاضرم» ولی وقتی نجم الدین خواست این كار را بكند، گفت: طاقت ندارم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 628
قرآن می فرماید: وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اَللّهِ [2].
پس به هر حال اینجا مقصود شرح صدر است و شرح صدر غیر از سعه صدر است. شرح صدر این است كه خدا این روحِ به هم بسته انسان را باز می كند و نور خودش را در آن می ریزد.

آن شرح صدر برای اسلام، چنین چیزی است. و این شرح صدر الهی است كه [موجب می شود] خدا بزرگترین حكمتها را بر زبان یك نفر اُمّی جاری كند: من أخلص لله أربعین صباحا جرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه [3].
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ آیا ما به تو شرح صدر ندادیم؟ ! آیا به تو سینه منشرح شده ندادیم كه علم و حكمت و حقیقت از آن بجوشد؟ !

[1] - . زمر/22.
[2] - . نحل/106.
[3] - . اصول كافی، ج /2ص 16؛ عیون اخبار الرضا، ص 258.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است