وَ اَللَّیْلِ إِذا یَغْشاها. انسان خیال می كند كه روز چون نور است خوب است و شب چون ظلمت است
بد است، مثل آن فكر ثنوی زرتشتی كه هر چه نور جسمانی است خوب است و هر چه ظلمت
است بد است. البته بدون شك نور بهتر از ظلمت است، ولی اگر از نظر انسان در نظر بگیریم انسان،
هم به نور احتیاج دارد و هم به ظلمت، هم به روز احتیاج دارد و هم به شب، و لهذا قرآن، هم روز
را از نعمتها ذكر می كند و هم شب را. هنگام شب است كه دیگر خورشید و نور نمی تابد و اعصاب
كمتر تحریك می شود و آرام می گیرد. وقتی كه اعصاب آرام می گیرد، برای استراحت كردن بهتر
است. چرا انسان در اتاق اگر چراغها را خاموش كند بهتر و زودتر آرام می گیرد؟ برای اینكه نور كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 568
می تابد، در حد خودش یك نوع تحریك اعصاب ایجاد می كند. نور برای روز كه موقع حركت و
كار است [خوب است، ] ولی چون انسان به تعبیر قرآن احتیاج به سَكَن دارد (
وَ جَعَلَ اَللَّیْلَ سَكَناً) [1]
یعنی احتیاج به آرامش و لَخت افتادن و آرام گرفتن دارد به گونه ای كه هیچ محركی از بیرون
نباشد، شب هم برای او در كنار روز نعمت است.
سوگند به شب آنگاه كه می پوشاند خورشید را. پس باز هم شب است كه روی خورشید را
می پوشاند؛ چون شب از زمین پیدا می شود و آنگاه شب می شود كه زمین رویش را از خورشید
برگرداند.