ولی چهره های دیگری نقطه مقابل اینهاست:
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌو چهره هایی در این روز ناعم و
نعمت زاست، نعمت و اِنعام و رحمت از این چهره ها می بارد. آن چهره ها هر مقدار سرشكسته و
ناراضی و پشیمان بودند، این چهره ها برعكس، راضی و خشنودند،
لِسَعْیِها راضِیَةٌولی به چه علت
راضی است؟ این رضایت از كجا پیدا شده؟ آیا قرعه به نامش اصابت كرده؟ نه، آنجا قرعه كشی
نیست. آیا همین جور بی حساب، یك مرغ روی سرشان پرواز كرده، گفته اند روی سر هر كس
نشست [او غرق در نعمت می شود و] تصادفا روی سر این نشست؟ نه، این حرفها نیست، بلكه
لِسَعْیِهابه دلیل مساعی، به دلیل اعمال، به دلیل كوششهایی كه در دنیا كرده است (
وَ أَنْ لَیْسَ
لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی [1]) اینجا راضی و خشنود است، بر عكسِ آن گروه اول كه
عامِلَةٌ ناصِبَةٌبود.
درباره اینها تعبیر «سعی» كرده، درباره آنها تعبیر «عمل» . ولی آنجا می گوید: عمل ناصب، عملهای
خستگی آور و رنج آور. او هم عمل كرده ولی از عملش جز رنج نصیبش نشده، این عمل كرده ولی
از عمل خودش رضا و خشنودی نصیبش شده است. به اعمال خودش كه نگاه می كند راضی و
خشنود است كه ما وقت خودمان را تلف نكردیم، عمر خودمان را بیهوده صرف نكردیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 523