در
کتابخانه
بازدید : 1640488تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله تبلیغ و هدایت مردم بر خلاف آنچه كه ما تصور می كنیم كه یك كار چندان مشكل و دشواری نیست فوق العاده كار دشواری است اگر تبلیغ و هدایت به معنی واقعی باشد، یعنی اصلاح واقعی مردم. طبیبی را در نظر بگیرید كه خودش را فقط مسئول یك نسخه دادن می داند. در مطب خودش نشسته، مریضی می آید، می گوید حال من این جور است. مثلا نبضش را می بیند، قلبش را می بیند، یك آزمایش خونی به او می دهد و امثال اینها، بعد هم نسخه ای به او می دهد. وقتی آن مریض این نسخه را گرفت و از آنجا بیرون رفت دكتر فراموش می كند كه چنین مریضی دارد یا ندارد. او مراجعه می كند یك حالی از خودش می گوید، او هم بر اساس حالی كه گفته یك نسخه ای می دهد، یك ویزیتی هم می گیرد و تمام می شود.
اما یك وقت هست كه یك طبیبی خودش را مسئول بهبود یك مریض می داند، مثل اطبای خصوصی افراد كه دیگر این جور نیست كه مریض بگوید حال من این جور است و او هم نسخه ای بدهد و بعد هم فراموش كند، بلكه او خودش را مسئول نجات و سلامت این مریض می داند. این است كه فكرش ده برابر بیشتر كار می كند؛ تا آن منتهای جُهد خودش را برای نجات دادن او به كار می برد و بسا هست كه ساعت به ساعت از احوال او خبر می گیرد.
مسئله هدایت مردم اگر این كاری كه معمولا ما می كنیم اسمش هدایت باشد كار آسانی است.

می گویند آقا تشریف بیاورید فلان جا ده شب منبر بروید. خب، آدم می رود آنجا، یك صندلی گذاشته اند، چند تا پله هم دارد، یك عده مردم هم می آیند، یك مطالبی هم قبلا برای خودش حفظ كرده، حالا ممكن است مطالب درستی هم باشد، یك كلیاتی را برای مردم می گوید، مجلس به پایان می رسد، از آن جا می آید و كار تمام می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 509
ولی یك وقت هست یك كسی مثل آن طبیب خصوصی خانوادگی احساس مسئولیت هدایت و راهنمایی مردم را می كند، یعنی قدم به قدم همراه مردم است. از تمام جزئیات احوال مردم آگاه است، متوجه عكس العمل های حرفهای خودش هست: این جمله كه من می گویم ببینم در او چه اثر و نتیجه ای بخشید. اینجاست كه مسئله، مسئله طب نفوس می شود و طب نفوس دهها بار دشوارتر است از طب ابدان.
از این جهت است كه ما می بینیم پیغمبران بعد از آنكه به پیغمبری رسیده اند، مسئله هدایت مردم كه مطرح می شود، چه از طرف خود آنها چه از طرف خدا، این گونه بازگو می شود كه مسئولیتْ خیلی سنگین است. حال دو مورد را به عنوان مثال عرض می كنم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است