در
کتابخانه
بازدید : 1640186تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كلمه دیگری كه در اینجا داریم كلمه «اسم» است. اسم یعنی نام. مكرر گفته شده است كه ما دو جور اسم داریم. یك نوع اسم كه معمولا در اسمهای شخصی و اَعلام است، فقط نامگذاری است برای تشخیص، یعنی به معنی اسم هیچ توجهی نیست. این نامگذاریها فقط علامت است برای اینكه وقتی می خواهند [چیزی را] به یكدیگر بفهمانند، با آن علامت بفهمانند. وقتی می گویند «تهران» با این اسم، با این علامت [1]، با این لفظ فورا این شهر به یادمان می آید. وقتی می گویند «اصفهان» آن شهر دیگر به یادمان می آید. اینكه تهران را چرا تهران می گویند و ریشه اش چیست، [مورد توجه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 497
نیست. ] لابد یك ریشه ای دارد. ریشه اش هر چه بوده ولی امروز دیگر كسی به آن معنا توجه ندارد. بعضی گفته اند «ران» به معنی دره است، اینجا یك دهی بوده، می گفتند تهران یعنی تهِ ران، یعنی تهِ آن دره، كم كم اینجا بزرگ شده. من نمی دانم این راست است یا دروغ. یا اگر اسم انسانی را احمد یا محمود یا حسن می گذارند، فقط برای علامت بودن است و الاّ گاهی اسمها اصلا ضد مسمّی در می آید. مثل همان مَثَل معروف: غلامهای سیاه كه از قدیم می آوردند، خیلی از آنها اسمشان كافور بود. كافور سفید است و آن غلام، سیاه (برعكس نهند نام زنگی كافور) .
در اسم گذاری بحثی نیست ولی اسمهای خداوند هیچ كدام از این قبیل نیست، اسمهای خداوند هر كدام به اعتبار معنی آن به خدا گفته می شود. حتی لفظ «اللّه» هم كه عَلَم است با عَلَمهای دیگر فرق می كند. مثلا ما به خدا كه می گوییم «رحمن» به اعتبار معنی رحمانیتش می گوییم نه اینكه فقط اسمش را گذاشته ایم «رحمن» . همین طور رحیم، علیم، قدیر، حیّ، سمیع، بصیر، اَلْمَلِك، القدّوس، المهیمن، العزیز، الجبار، المتكبّر، این همه اسمی كه داریم- كه نود و نه اسم از اسماء خدا در خود قرآن آمده است و تازه قرآن نخواسته محدود كند؛ در روایات و ادعیه در حدود هزار اسم برای خدا ذكر شده- هر اسمی یك شأنی از شئون الهی را بیان می كند.
پس «اسم» درباره خدا، كه می گوییم اسم خدا، یكی به معنی لفظی است كه به كار می بریم، و دیگر به معنی آن صفت خدا، صفت خدایی خدا، رحمانیت خدا، رحیمیت خدا. بعد ببینیم این «اسم» كه در اینجا آمده مقصود اسم لفظی است یا مقصود از «اسم» خود صفت است؟ .

[1] - . در زبان عربی اینها را «اَعلام» می گویند، جمع عَلَم یعنی علامت.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است