اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ اَلْكَرِیمِ. `اَلَّذِی خَلَقَكَ فَسَوّاكَ فَعَدَلَكَ. `فِی أَیِّ
صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ [1].
در آیه اول خدای متعال به انسان خطاب می كند: ای انسان! چرا در مورد پروردگار كریمت مغرور
می شوی؟ ! چه چیزی تو را در مورد او مغرور كرد؟ ! این غرورِ تو غرور بیجاست، پروردگاری و
كرم او ایجاب می كند كه غرور نداشته باشی و امر او را فرمان ببری؛ برای اینكه او تاكنون هر چه با
تو كرده است بر موازین لطف و كرم بوده است و از او جز كرم نیاید، پس اگر دستوری به تو می دهد
و امری می كند، این هم اقتضای كرم اوست و می خواهد راه را به تو بنمایاند.
در آیات بعد، به سابقه كرم پروردگار درباره انسان اشاره می كند و می فرماید: اَلَّذی خَلَقَكَ
پروردگار كریم تو همان است كه تو را آفرید و از عدم به وجود آورد، كه تو در ذات خود نیستیِ
محض بودی. فَسَوّیك علاوه بر اینكه تو را هست كرده است، تو را تسویه نیز كرده است. كلمه
«تسویه» در قرآن به تعبیرهای مختلفی آمده است. در سوره سَبِّحِ اسْمَ می فرماید:
اَلَّذِی خَلَقَ
فَسَوّی [2]. عرب وقتی می گوید «سَوِیَ» یعنی «اِسْتَقامَ» یعنی استقامت پیدا كرد و هر گونه اعوجاج و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 423
كجی از او رفع شد
[3].
خدای متعال به انسان خطاب می كند: ای انسان! (مخاطب، همه انسانها هستند نه یك فرد
معین) پروردگار در خلقت تو استقامت به كار برد و هیچ اعوجاجی در خلقت تو وجود ندارد. تو
نیاز به اعضا و جوارح داری، احتیاج به شنوایی و بینایی و بویایی داری، احتیاج به عضوی داری
كه با آن اشیاء را بگیری و بدهی و احتیاج به عضو دیگری داری كه با آن نقل مكان كنی، خداوند
هر یك از اینها را در جای مناسب خودش قرار داد. آیا می توان حتی در مجسمه ای، مثلا محل
چشم را عوض كرد و بعد گفت: اگر چشم انسان اینجا بود بهتر بود؟ ! یا برای چشم بهترین جا
انتخاب شده است، برای دست و پا بهترین و مناسب ترین جا انتخاب شده است و همچنین برای
مغز و اعصاب و برای قلب. این است معنای این كه در خلقت انسان اعوجاج و كجی در كار نیست
و هر چیزی در جای خود قرار گرفته است.
فَعَدَلَكَ . علاوه بر تسویه، در خلقت انسان تعادل و توازن به كار رفته است. مثلا اگر دست را
با پا و یا چشم را با دهان مقایسه كنیم می بینیم كه هر كدام برای هدفی كه منظور بوده است به
شكل متعادل و متوازنی آفریده شده است.
[3] - . مثلا یك معمار ممكن است ساختمانی را طوری بسازد كه در جاهایی از آن كجی و معوجی وجود داشته باشد
و ممكن است آن را طوری بسازد كه به هیچ جایش نتوان عیب گرفت.