در
کتابخانه
بازدید : 1639589تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره عبس</span>تفسیر سوره عبس
Collapse تفسیر سوره تكویرتفسیر سوره تكویر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انفطار</span>تفسیر سوره انفطار
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مطفّفین</span>تفسیر سوره مطفّفین
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انشقاق</span>تفسیر سوره انشقاق
Expand تفسیر سوره بروج تفسیر سوره بروج
Expand تفسیر سوره طارق تفسیر سوره طارق
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قبل از این كه به بیان بقیه آیات بپردازم خوب است این نكته را عرض كنم كه سیزده سالی كه پیغمبر اكرم در مكه بودند و ابتدای اسلام بود، قهرا سیزده سالِ ساختن امت اسلامی و افراد آن بود.

و لهذا در آن سیزده سال، احكام كمتر بیان می شد چون ابتدای كار بود و هنوز فكر و عقیده و ایمان مردم خوب درست نشده بود. برای همین است كه اگر در مجموع آیات بسنجیم، آیات مكی بیشتر از آیات مدنی مسائل اصول عقاید از قبیل توحید و معاد را مطرح كرده است.
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ. `اَلْجَوارِ اَلْكُنَّسِ. `وَ اَللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ. `وَ اَلصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ. `إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ. `ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی اَلْعَرْشِ مَكِینٍ. `مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ .
قبلا عرض كرده ایم كه معنی تحت اللفظی «لا اُقْسِمُ» این است كه «قسم نمی خورم» ولی در واقع، گفتن این كلمه نوعی قسم خوردن است. امروز به این صورت عرض می كنم كه به نظر می رسد [1]كه معمولا این گونه «لا اُقْسِمُ» ها در جایی گفته می شود كه مخاطب، مخالفینی هستند كه اگر معاند نبودند بدون قسم هم این حرفها را قبول می كردند. پس وقتی می گوید «لا اُقْسِمُ» كأ نّه معنا چنین می شود: «من برای شما به چه چیزی قسم بخورم؟ ! » وقتی كه مخاطب، آدمی است كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 392
به چیزی اعتقاد و باور ندارد، كأ نّه انسان به او می گوید: «تو اگر آدم درست و با ایمانی بودی من به خدا قسم می خوردم، اما با تو به چه چیزی قسم بخورم؟ ! »
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ. `اَلْجَوارِ اَلْكُنَّسِ . من قسم نمی خورم به این رجوع كنندگان و جریان پیداكنندگان و پنهان شوندگان (یعنی به ستارگان) . بارها گفته ایم كه قرآن، مخلوقات را بالخصوص، همیشه مورد قسم قرار می دهد. اینجا هم كه می گوید «قسم نمی خورم» یعنی اینها قابل قسم خوردن هستند ولی شما قابل این نیستید كه من با شما به این واقعیات و حقایق و مخلوقات خدا قسم بخورم. وَ اَللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ . و سوگند به شب، آنگاه كه پشت كرده و می رود، یعنی نیمه دوم شب و سحرگاه. مكرر دیده ایم كه قرآن برای سپیده دم و سحرگاه در اوقات شبانه روز، اهمیت خاصی قائل است و بارها به سحرگاه یعنی آخر شب [قسم خورده است. ] در سوره «یا أَیُّهَا اَلْمُدَّثِّرُ» می فرماید: «و اللیل اذا ادبر [2]» . سوگند به شب، آنگاه كه پشت كرده است. نیمه دوم شب آن وقتی است كه اهل حال و آنهایی كه اهل راز و نیاز با معبود خود هستند، در آن وقت حركت می كنند و با خدای خویش راز ونیاز می كنند. بعد می فرماید: وَ اَلصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ . سوگند به سپیده دم، آنگاه كه نفس می كشد. قرآن دمیدن صبح را به تنفس تشبیه كرده، مثل این كه افق لبش را باز كرده كه نفس بكشد.
در ادامه می فرماید: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ . یعنی این كه من گفتمعَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ با آن مقدمات و قَسَمهایی كه ذكر كردم، همه اینها خیال نكنید كه سخن من است، بلكه اینها گفته فرستاده ای است بزرگوار كه از ناحیه خدا آمده است و من از ناحیه او بازگو می كنم، و این فرستاده همان روح الامین (جبرئیل امین) است.
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ . همانا كه این قرآن (یا این قسمت از قرآن) گفته فرستاده ای است بزرگوار. ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی اَلْعَرْشِ مَكِینٍ . این فرستاده پروردگار، صاحبِ نیرو و قدرت است، مَلَك است و مَلَك بزرگی است. عرض كرده ایم كه «مَلَك» از مادّه «مَلَكَ یَمْلِكُ» است كه مفهوم قدرت دارد. به «ملائكه» از آن جهت «ملائكه» گفته می شود كه خدای تعالی آنها را مظهر اراده و قدرت خودش قرار داده. البته آنها در این جهت مختلف هستند؛ بعضی از آنها اگر به اذن خدا اراده كنند، عالم را كن فیكون می كنند. مَكینٍ یعنی این فرستاده پروردگار دارای جایگاه و مقام است. در سوره صافّات می فرماید: وَ ما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ [3]. هر فرشته ای، مقامی یعنی مرتبه ای از وجود دارد، آنهایی كه مقام بالاتری دارند مرتبه عالیتری از وجود دارند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 393
مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ. این ملَك ملكی است كه مُطاع است، یعنی مطیعهایی دارد و ملائك زیادی تحت فرمان او هستند. در آیات دیگر خواندیم كه جبرئیل امین كه وحی به وسیله او به پیغمبر می رسد (مثل ملكی كه قبض ارواح به دست اوست و ملكی كه احیاء به وسیله او انجام می شود و ملكی كه رزق به وسیله اوست) به اذن پروردگار جنودی دارد، یعنی هزارها و میلیونها و شاید میلیاردها نیرو در اختیار اوست. لذا می توان گفت كه وحی را جبرئیل می آورده به اعتبار این كه او اصل در این قضیه است، و می توان گفت كه ملائك می آورده اند چون جبرئیل به تنهایی نمی آمده و گاهی كه بر پیغمبر اكرم ظاهر می شد، با دنیایی از فرشتگان ظاهر می شد. اَمینٍ او امین پروردگار است. یعنی خیال نكنید این رسول بزرگوار كه فرستاده خداست ممكن است كلمه ای كم یا زیاد بكند، این حرفها در آنجا معنی ندارد [4].
وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ . چه خیال می كنید؟ ! چه پیش خودتان می بافید كه گاهی می گویید:

«البته پیغمبر، مرد امین و درستی است و ما او را می شناسیم ولی او اختلال دارد و مجنون است» ؟ ! این كه اینها پیغمبر را رمی به جنون می كردند بیشتر از این جهت بود كه معتقد بودند علت جنون، جن زدگی است [5]و گاهی مجنونها به علت این كه جن در آنها حلول كرده كارهای خارق العاده انجام می دهند.
وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ اَلْمُبِینِ . و او آن رسول كریم را در یك كرانه خیلی روشن در آن اولین بار مشاهده كرد. وَ ما هُوَ عَلَی اَلْغَیْبِ بِضَنِینٍ . و او بر غیب، بخیل نیست. (این «او» ممكن است به حضرت رسول برگردد و ممكن است به جبرئیل برگردد. در هر دو صورت، معنی درست است.

ولی اغلب مفسرین ضمیر «او» را به حضرت رسول برگردانده اند. ) مقصود این است كه آنچه كه از غیب بر او ارائه شده است، او واسطه ای است برای این كه به مردم ابلاغ كند، پیش خودش نگه نمی دارد و بخل نمی ورزد.
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجِیمٍ . [این قرآن گفتار شیطان نیست. ] چون آنها به این مقدار اعتراف داشتند كه آیات قرآن از قدرت بشری ساخته نیست، لذا می گفتند: پس القاء شیطان است. فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ . كجا می روید؟ ! كجا می برند شما را؟ ! چه فكر می كنید؟ ! چه خیال می كنید؟ ! إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 394
لِلْعالَمِینَ . قرآن جز این كه مایه بیداری و تنبّه برای همه جهانیان باشد چیزی نیست. این آیه، استدلالی است برای: وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ و همچنین استدلالی است برای: وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجیمٍ. این استدلال به این صورت است كه شما می گویید: «شاید در او جن حلول كرده و دیوانه شده است و در اثر دیوانگی و جنون و حلول جن چنین حرفهایی می زند و شاید این سخنان، سخنان شیطانِ رانده شده از درگاه خداست. » جواب این حرف شما خیلی واضح است: آیا سخن شیطانی سبب تنبّه و بیداری عالَم می شود؟ ! سخن شیطانی نوعی اثر دارد و سخن رحمانی نوع دیگر.

[1] - . چنان كه بعضی از مفسرین هم گفته اند.
[2] - . مدّثّر/33.
[3] - . صافّات/164.
[4] - . در مكه ما این مطلب را شنیدیم، اخیرا هم یكی از رفقا نقل می كرد كه در مصر چنین باوری دارند و من هرچه برای یكی از آنها قسم خوردم كه این طور نیست، می گفت: همه مردم چنین می گویند. نمی دانم چه كسی این حرف را در مغز اهل تسنن فرو كرده كه شیعه بعد از سلام نماز كه ما معمولا سه مرتبه اللّه اكبر می گوییم سه مرتبه می گوید: «خانَ الامین» یعنی جبرئیل امین خیانت كرد. می گویند: اعتقاد شیعه این است كه خدا به جبرئیل گفته بود وحی و نبوت و رسالت را برای علی ببر، ولی او خیانت كرد و برای حضرت محمد برد، خدا هم چون هر دو تا را دوست داشت، در رودربایستی گیر كرد!
[5] - . به همین خاطر به [فرد مختل ] می گفتند مجنون.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است