در جواب می گوییم: آن آزادی كه از حقوق بشر است، آزادی تفكر است؛ یعنی انسان باید در فكر
كردن و اندیشیدن آزاد باشد و اساسا پایه دین و ایمان انسان محكم نمی شود مگر آن كه اصول
عقاید خود را از روی استدلال و برهان و اندیشیدنِ صحیح به دست آورده باشد. خود قرآن در این
باره می فرماید:
اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ اَلَّذِینَ هَداهُمُ اَللّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا
اَلْأَلْبابِ [1]. «آنهایی كه به سخنان گوش می كنند و خوبها را از میان آن انتخاب می كنند و پیروی
می كنند و بدها را دور می ریزند، اینها هستند كه به هدایت الهی مهتدی اند و اینها صاحبان لُبّ و
عقل و معنی هستند. » این خیلی خوب است كه كسی دارای غربال روحی و فكری باشد تا هرچه
را كه وارد روحش می شود غربال كند، بدش را دور بریزد و خوبش را نگه دارد. برای چنین كسی
جایز است كه هر كتابی را كه می خواهد، بخواند و هر سخنی را كه می خواهد، بشنود. اما اكثریت
مردم این گونه نیستند
[2]یعنی غربال تفكر ندارند و مثل بچه كوچك هرچه را كه بشنوند، همه را
یكجا می بلعند
[3]. اكثریت مردم بدون این كه قدرت تجزیه و تحلیل داشته باشند مجذوب یك
سلسله افكار و اندیشه ها می شوند؛ یعنی طبیعت جذب می كند بدون این كه بتواند غربال كند. معلوم
است كه اگر در جامعه ای به طور عموم، هر فكر و اندیشه و سخنی آزاد باشد و در اختیار مردمی
قرار بگیرد كه هیچ قدرت غربال كردنی ندارند، مردم این جامعه حتی یك فكر صحیح نخواهند
داشت. این بر عهده رهبران جامعه است كه با كمال حسن نیّت، افكار و اندیشه ها و سخنها را اول
غربال كنند [و بعد در اختیار عموم قرار دهند
[4]. ] پس غربال كردن افكار و اندیشه ها با اصل آزادی
تفكر منافات ندارد؛ اصلا تفكر یعنی قدرت غربال كردن و تمیز دادن درست از نادرست و وقتی
انسانی قدرت تمیز و تشخیص درست از نادرست را نداشته باشد اصلا تفكر ندارد، كار او جذب
است نه تفكر.
[2] - . كاری به افراد اقلیت استثنایی نداریم.
[3] - . وقتی به یك آدم بزرگ یك ماهی به صورت غذا بدهید، كاملا آن را باز می كند و تیغها و استخوانهای نرمی را كه در گلو گیر می كند، جدا می كند و گوشتش را می خورد. اما اگر همان ماهی را به بچه ای كه تازه غذاخور شده است بدهید، هنوز سه لقمه اش را نخورده كه فریادش بلند می شود. بعد می بینید كه استخوان ماهی در گلویش گیر كرده و باید با عمل جراحی آن را خارج كنند.
[4] - . مثل پدر یا مادری كه استخوانها و تیغهای ماهی را جدا می كند و بعد گوشتش را در اختیار بچه می گذارد.