در
کتابخانه
بازدید : 1639540تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره عبس</span>تفسیر سوره عبس
Expand تفسیر سوره تكویرتفسیر سوره تكویر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انفطار</span>تفسیر سوره انفطار
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مطفّفین</span>تفسیر سوره مطفّفین
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انشقاق</span>تفسیر سوره انشقاق
Expand تفسیر سوره بروج تفسیر سوره بروج
Expand تفسیر سوره طارق تفسیر سوره طارق
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در آیاتی كه ازقُتِلَ اَلْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ شروع می شود، مراد از «انسان» انسان به طور عام است، نه این كه اشاره به یك انسان خاص باشد [1]یا این كه فرد فرد انسان بدون استثنا مراد باشد. در حقیقتْ مقصود، نوع انسان است و در این آیات مطالبی گفته شده كه مربوط به نوع انسان است. مثل این كه بگوییم: انسان چنین است، یعنی نوعا انسانها اینچنین هستند.
قُتِلَ اَلْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ كشته باد انسان، چقدر كافر است! نعمتی كه خدا به او می دهد، قدر آن را نمی شناسد. [این ] شامل همه نعمتهاست، هم نعمتهای معنوی رسالت و قرآن و وحی و غیره كه در آیات قبل ذكر فرمود و هم نعمتهای دیگر كه از اینجا شروع به ذكرشان می كند. می فرماید: مِنْ أَیِّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ ُ انسان به خودش فكر كند و ببیند خدا او را از چه چیزی آفریده است؟ جواب می دهد:

مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ خدا او را از نطفه آفرید، از یك آب كثیف عَفِن. امیرالمؤمنین جمله ای دارند كه مفهومش این است كه انسان اگر انسانیت خودش [2]و معنویت خودش را گم كند و خودش را فقط همین تن بشناسد، دیگر چه ارزشی برای او باقی می ماند؟ ! فرمود: ما لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ: اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ اخِرُهُ جیفَةٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا یَدْفَعُ حَتْفَهُ [3].
فَقَدَّرَهُ بعد او را اندازه گیری كرد؛ یعنی جهازات بدنش و جهازات روحی و معنوی اش را اندازه گیری كرد. ثُمَّ اَلسَّبِیلَ یَسَّرَهُ بعد كه به این دنیا آمد، برای او راهی را میسّر و آسان كرد؛ یعنی برای او راهی قرار داد و آن راه را میسّر و آسان كرد و او را در آن راه راهنمایی كرد تا حركت كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 373
ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ بعد او را میرانید و سپس او را در قبر مدفون ساخت (یا دستور داد كه او را در قبر دفن كنند؛ این قسمت از آیه را به دو صورت معنی كرده اند) . ثُمَّ اِذا شاءَ اَنْشَرَهُ وقتی هم كه بخواهد، دوباره او را نشر می كند. «نشر» در مقابل «طَیّ» است. به بستن و درهم پیچیدن یك چیز «طیّ» می گویند. یك كتاب را وقتی ببندیم به این كار «طیّ» می گویند، یا یك كاغذ را اگر لوله كنید «طیّ» است و اگر باز كنید «نشر» است. كأ نّه خدا انسان را در هم می پیچد (فَاَقْبَرَهُ) و هر وقت كه بخواهد او را باز می كند. مقصود از «نشر» همان حشر عالم قیامت است.
كَلاّ لَمّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ . خیلی آیه عجیبی است: سخن مگو! هنوز انسان آنچه را كه به او امر شده ادا نكرده است. انسان (به طور كلی، از ابتدای خلقت تا امروز) هنوز رسالت خودش را انجام نداده است؛ هنوز به وظیفه و مسئولیت خودش عمل نكرده است. كأ نّه خدا برای نوع انسان رسالتی قائل است كه این رسالت را باید انجام دهد و هنوز انجام نداده است. پس انسان چه بكند برای این كه آماده شود كه این وظیفه و رسالت و مسئولیت خودش را انجام بدهد؟ فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ انسان یك مقدار در غذای خودش فكر و دقت كند.
آیات قبل راجع به ابتدای خلقت انسان بود و این آیه راجع به آنچه كه از آن تغذیه می كند.

می فرماید: انسان باید درباره غذای خودش فكر كند؛ این هم درس است، خوب درباره این درسها تأمل كند. مثلا بارانی می آید و زمین را می شكافد و فرو می رود. بعد دانه ها و گیاهها از این زمین بیرون می آید، درختها و میوه ها بیرون می آید، علفها برای حیوانها بیرون می آید. اینها چیست؟ چرا انسان فكر نمی كند؟ ! آیا چون همیشه و مداوم این چیزها را می بیند خیال می كند كه اینها سلسله اموری است كه حسابی در كارشان نیست؟ ! انسان نباید مانند حیوانی باشد كه فقط چیزی را كه جلویش هست می خورد ولی درباره آنچه كه می خورد فكر نمی كند. باید فكر كند و ببیند این یك لقمه كه الآن به او رسیده چه سررشته درازی دارد و چه مراحلی را طی كرده تا به او رسیده. این، در مورد ظاهر آیه.

[1] - . یعنی انسان عهدی و معیّن مقصود نیست.
[2] - . یعنی روحش و آنچه كه به آن مربوط است.
[3] - . نهج البلاغه، حكمت 454. [پسر آدم را چه با فخر و نازیدن، كه اولِ او منی و آخرِ او مردار بدبوست، نه خود را روزی می دهد و نه مرگ خویش را دفع می نماید. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است