در
کتابخانه
بازدید : 1639450تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand تفسیر سوره نازعات (1) تفسیر سوره نازعات (1)
Collapse تفسیر سوره نازعات (2) تفسیر سوره نازعات (2)
Expand تفسیر سوره نازعات (3) تفسیر سوره نازعات (3)
Expand تفسیر سوره نازعات (4) تفسیر سوره نازعات (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مفسرین در توضیح این مطلب بیاناتی كرده اند كه من به حرف آنها كاری ندارم چون حرف خیلی درستی نیست. اتفاقا در اینجا یك نكته بسیار جالب از آیات خود قرآن استفاده می شود و آن این است: رب و عبد در اصطلاح قرآن اختصاص ندارد به آن رابطه ای كه ما معمولاً پرستش می گوییم، كارهای به شكل عبادت، این كه كارهایی را كه اختصاصا برای خدا باید انجام داد برای غیر خدا انجام دهند، بلكه در حدیث هم هست كه شرك دو نوع است: شرك عبادت و شرك طاعت. شرك عبادت همین است كه آن كارها و آن مراسم عبادتی كه باید برای خدا انجام بگیرد برای غیر خدا انجام بگیرد. ولی شرك طاعت معنایش این است كه انسان مطیع محض یك قوه جبار باشد؛ یعنی یك قوه جابره، یك انسان جابر كه فرمانروایی خودش را به زور بر مردم تحمیل می كند در اصطلاح قرآن «ربّ» است. اطاعت كردنِ بدون دلیل این گونه اشخاص، از نظر قرآن رب گرفتن است و لهذا در قرآن در مورد رُهبان مسیحی می فرماید: اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ ِ [1]. این یهودیها و مسیحیها علمای خودشان [2]را در مقابل خدا ارباب و ربها برای خود قرار دادند، در صورتی كه مسلّم مراسم عبادت در پیشگاه آنها اجرا نمی كردند، قرآن هم این را هرگز نمی خواهد بگوید، بلكه اطاعت اینها را در مقابل اطاعت خدا یك امر لازم الاجرایی می دانستند یعنی كار نداشتند به اینكه آیا این راهب یا حِبر دستور خدا را به او ابلاغ می كند یا نه، خود این شخص برای او شده بود یك بت، هر چه كه او دستور می داد بدون چون و چرا عمل می كرد.
از امام صادق سؤال كردند كه تقصیر مردم عوام چیست، چرا خدا مردم عوام را به پیروی از احبار و رهبان ملامت می كند، در آن آیه: وَ مِنْهُمْ اُمِّیّونَ لا یَعْلَمونَ الْكِتابَ اِلاّ اَمانِیَّ [3]؟ فرمود [4]:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 327
عوام هم یك گناه بزرگ دارند [5]. عوام یعنی كسی كه مكتب نرفته، درس نخوانده و به اصطلاح ما سیاه و سفید نخوانده. ولی عوام آیا كتاب فطرت خودش را هم نخوانده؟ یك چیزهایی است كه عوام و خواص ندارد، تمام مردم به ضرورت عقول و به فطرت اضطراری خودشان آن را درك می كنند. اگر كسی آمد از ناحیه خدا دستوری داد و خودش عمل نكرد، عقل و فطرت انسان می گوید به حرف او نباید گوش داد. تعبیر امام این است: وَ قَدِ اضْطُرّوا بِمَعارِفِ قُلوبِهِمْ [6]یعنی مردم به حكم معرفتهای فطری قلبی اضطرارا این مطلب را می فهمند؛ نه اینكه بگویند ما كه مكتب و مدرسه نرفته ایم، ما كه كلاس ندیده ایم، ما كه سرمان در كتاب و قرآن نبوده، ما چه می دانیم؟ امام می گوید: خدا به تو فطرت داده. اگر كسی به نام عالم دینی دستوری به تو داد و می بینی خودش بر ضد آن عمل می كند چنانچه باز به دستور او عمل كنی مشرك هستی و خدا تو را عقاب می كند.

این گونه اطاعت را قرآن می گوید اتخاذ رب است، در مقابل خدا خدا گرفتن است، همین طور كه اطاعت محض نفس خدا گرفتن نفس است: أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اِتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اَللّهُ عَلی عِلْمٍ [7].
قرآن در جای دیگر تعبیری از موسی علیه السلام در مكالمه با فرعون نقل كرده است. وقتی كه فرعون موسی را می شناسد كه این همان بچه ای است كه در خانه خودشان تربیت شده و در ده سال پیش آن قبطی را كشته است، به او می گوید: أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِكَ سِنِینَ.

`وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ اَلَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ اَلْكافِرِینَ [8]
. آیا تو همان آدمی نیستی [9]كه بچه تازه مولودی بودی [10]، تازه به دنیا آمده بودی، در خانه ما بزرگ شدی، ما تو را تربیت كردیم، تو را بزرگ كردیم، سالها در خانه ما زندگی كردی، (به زبان ما) گوشت و پوست و استخوان تو از نان ما پرورش پیدا كرده، تو كافر نعمتی كردی و آن كار بسیار بد را كردی و آن قبطی را كشتی؟ موسی چه جواب می دهد؟ موسی می گوید: وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ [11]. حالا داری به سر من منت هم می گذاری؛ به خیال خودت خیلی هنر كرده ای، در مقابل جنایتِ به این بزرگی كه تمام بنی اسرائیل را عبد خودت قرار داده ای. آنجا عبد به چه معناست؟ بنی اسرائیل به طور مسلّم فرعون را پرستش نمی كردند ولی اطاعت جبارانه فرعون بر آنها تحمیل شده بود.
اینها نوعی از شرك است كه از نظر اجتماعی شرك است و گاهی از نظر اخلاقی شرك نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 328
مثلاً در مواردی كه جبر و اجبار است و هیچ چاره ای نیست، در مواقع استثنایی، این كار از نظر اخلاقی شرك نیست ولی از نظر اجتماعی شرك است.
این نكته ای كه الآن عرض كردم- چون حق هر كسی باید خوب ادا بشود- از مرحوم آیت اللّه نائینی (رضوان اللّه علیه) است در كتاب بسیار نفیسی كه ایشان در حدود هفتاد سال پیش نوشت به نام تنزیه الملة [12]، یك كتاب اجتماعی بزرگ، ولی جوّ آن وقت جوّی بود كه آماده این گونه فكرها نبود، قهرا این كتاب هم فراموش شد. در آنجا ایشان این نكته را با شواهد خیلی زیاد می آورند و همین مطلب را بیان كرده اند. دو شاهد دیگر از آن شواهد را عرض می كنم. یكی آن آیه معروف است:
وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ كَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ اَلَّذِی اِرْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً [13].
خدا وعده داده [است به آنان از شما كه ایمان آورده و شایسته عمل كرده اند كه البته آنان را خلیفه های زمین خواهد گردانید و تحقیقا دینی را كه برای آنها پسندیده است مستقر خواهد ساخت و مسلّما به آنها پس از یك دوره بیم و ناامنی امنیت خواهد بخشید (دشمنان را نابود خواهد ساخت) كه دیگر تنها مرا پرستش كنند و چیزی را شریك من (طاعت اجباری) قرار ندهند. [14]]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 329

[1] . توبه/31.
[2] . «احبار» علمای یهود هستند و «رُهبان» زاهدها و تاركان دنیای مسیحی.
[3] . بقره/78.
[4] . من این طور توضیح می دهم.
[5] - . اتفاقا در همین حدیث است كه امام به فطرت تمسك كرده.
[6] - . تفسیر صافی، ص 36، ذیل آیه 78 بقره.
[7] - . جاثیه/23.
[8] - . شعراء/18 و 19.
[9] - . این از همان استفهامهای تقریری است. خودش می داند كه این همان آدم است. سؤال واقعی نیست.
[10] - . می خواهد منت سرش بگذارد.
[11] - . شعراء/22.
[12] - . [نام كامل این كتاب تنبیه الامة و تنزیه الملة است. ]
[13] - . نور/55.
[14] - . [آخر نوار این جلسه اندكی ناقص است. قسمت داخل كروشه از كتاب جامعه و تاریخ، اثر دیگر استاد شهید، آورده شده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است