در
کتابخانه
بازدید : 1639737تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand تفسیر سوره نازعات (1) تفسیر سوره نازعات (1)
Collapse تفسیر سوره نازعات (2) تفسیر سوره نازعات (2)
Expand تفسیر سوره نازعات (3) تفسیر سوره نازعات (3)
Expand تفسیر سوره نازعات (4) تفسیر سوره نازعات (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از اینجا و نیز به دلایل آیات قرآن، ما می توانیم به اصل مطلب پی ببریم كه موسی كه اول بار دعوت شد: اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی ، مقصود این نبود كه از همان اول وارد مبارزه بشود، بلكه مقصود این بود كه اول برو دعوت كن، درست و جدی هم دعوت كن، البته او یك مانع بزرگ دارد، طاغی است، بلكه به تعبیر قرآن طاغوت است، مظهر طغیان است، او یك طاغی و یك یاغی به خداست. این طغیان و طاغوتی مآبی اش به او اجازه نمی دهد دعوت تو را بپذیرد، یعنی خیلی كم اتفاق می افتد كه انسان در حال طغیان [دعوت حق را بپذیرد. ] فرق نمی كند، یك پولدار هم در اثر پولداری خودش طاغی می شود: إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَیَطْغی . `أَنْ رَآهُ اِسْتَغْنی [1]. انسان همین قدر كه طاغی شد و طغیان كرد به علت پُست، جاه و مقام یا پول، به هر علتی، این خودش مانعی ایجاد كرده. ولی در عین حال [می فرماید] همین طاغی را هم با داشتن چنین مانعی برو دعوت كن، اگر خودش بخواهد می تواند این مانع را عقب بزند، او هم یك انسان باشد.
اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی . برو به سوی فرعون كه طاغی شده. حالا چكار كن؟ از این آیه خوب معلوم می شود: فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلی أَنْ تَزَكّی . به فرعون بگو آیا میلی هست تو را كه پاكیزه شوی؟ گفته اند یعنی هل لك رغبة الی ان تزكی آیا تو رغبتی داری به این كه تو هم از این آلودگیهای طغیان و كثافتهایی كه گرفتار هستی پاك بشوی؟ باز «آیا رغبتی داری» برای ایجاد رغبت گفته می شود، مانند اینكه می گوییم: آیا میل دارید این حرف را به شما بگویم؟ در اول سخن عرض كردم، انسان وقتی بخواهد میل و اشتهای طرف را بیشتر تحریك كند مثلاً به او می گوید: آیا میل دارید كه من این كار را بكنم؟ این برای ایجاد رغبت و تحریك رغبات است. فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلی أَنْ تَزَكّی . آیا تو را میلی هست به اینكه تو هم پاك بشوی؟ یعنی آلوده ای، كثیفی، گرفتار هستی؛ میل به تزكّی، تطهّر و پاكی در فطرت هر انسانی است، بیا من آمده ام پاكت كنم، من نیامده ام از تو چیزی كم كنم، آمده ام چیزی به تو بدهم، آمده ام به تو پاكی بدهم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 324
وَ أَهْدِیَكَ إِلی رَبِّكَ فَتَخْشی . آیا دلت می خواهد تو را به رب خودت هدایت كنم؟ خیلی تعبیر لطیف عجیبی است! چون قبل داشتیم: إِذْ ناداهُ رَبُّهُ رب موسی موسی را ندا كرد، انسان فكر می كند اینجا هم باید می فرمود: و اهدیك الی ربی فتخشی تو را هدایت كنم به پروردگار خودم. با اینكه پروردگار موسی و پروردگار فرعون دو تا نیست و یكی است ولی تعبیر خیلی فرق می كند از جنبه استعطاف و اینكه حس عطوفت او را جلب كند: من آمده ام كه تو را به همان پروردگار خودت، به پرورش دهنده خودت، به خدای خودت دعوت كنم؛ تو را راهنمایی كنم به سوی پروردگار خودت كه وقتی به او راهنمایی شدی و او را شناختی، لازمه شناختن او خشیت است. إِنَّما یَخْشَی اَللّهَ مِنْ عِبادِهِ اَلْعُلَماءُ [2]. هر مقدار مردم بیشتر عالم باللّه و عارف باللّه بشوند، خدا را بیشتر می ترسند. آن كه از خدا هیچ نمی ترسد خدا را نمی شناسد. آن كه خدا را یك ذره می شناسد یك ذره از خدا می ترسد، چون خشیت الهی عظمت و هیبت الهی است. آن كه خدا را از همه بیشتر می شناسد، از همه بیشتر خشیت الهی را دارد. پیغمبر فرمود: اعرفكم بربه اخوفكم من ربه. هر كه از شما خدا شناس تر است، از خدا هم ترسان تر است. آیا علی بیشتر از خدا می ترسید یا ما و شما؟ ما كه از خدا نمی ترسیم، ولی علی چرا اینقدر می ترسد؟ چون علی خدا را می شناسد. ما به آن دلیل كه خدا را نمی شناسیم نمی ترسیم. وَ أَهْدِیَكَ إِلی رَبِّكَ فَتَخْشی . تو را راهنمایی كنم به پروردگار خودت كه وقتی راهنمایی كردم و عارف او شدی از او می ترسی و دیگر آنگاه كه در مقابل هیبت و عظمت او قرار بگیری خودت را یك بنده می دانی و در زیّ عبودیت ظاهر می شوی، دیگر طغیان نمی كنی چون هر طغیانی یك عمل ضد عبودیت و خدا نشناسی است. این همه سركشیها و ستمگریها به علت خدا نشناسی توست. من می خواهم خدا را بشناسی، خشیت الهی در دل تو پیدا شود، آنگاه دیگر طغیانها مثل برفی كه در مقابل آفتاب تموز قرار بگیرد همه آب می شود و از بین می رود.
در اینجا چون نظر به قسمت خاصی یعنی همان مسئله طغیان و طاغیگری فرعون است قرآن قسمتهای دیگری كه بعد فرعون به موسی چه گفت، بعد موسی چه گفت و چندین بار سؤال رد و بدل شد تا رسید به آنجا كه موسی اظهار معجزه كرد، اینهایی كه در وسط بوده، بیان نكرده.
فَأَراهُ اَلْآیَةَ اَلْكُبْری . پس موسی آن بزرگترین آیتها یعنی بزرگترین معجزه ها را به او ارائه داد كه همان معجزه عصا باشد. با همه اینها كه دعوتی به این ملاطفت و نرمی [انجام شده و] پیغمبر خدا آمده با این ملاطفت به او می گوید: هَلْ لَكَ إِلی أَنْ تَزَكّی. `وَ أَهْدِیَكَ إِلی رَبِّكَ فَتَخْشی ، بعد هم از موسی معجزه می خواهند، معجزه ای اینچنین ظاهر می كند، بعد می گویند: این معجزه سحر است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 325
سَحَره می آیند، بعد سحره اعتراف می كنند كه این چیزی كه موسی دارد غیر از چیزی است كه ما داریم، مال ما فقط یك تظاهری است در چشمها، عصای موسی آمد تمام این حبال و عِصیّ و ریسمانها و چوبها را بلعید، اثری از آنها ظاهر نشد و خود سحره آمدند ایمان آوردند، اما اینجا همان مانع فرعون یعنی طغیانگری باعث شد كه او اعتراف نكند با اینكه قطعا فطرت الهی و وجدان الهی او حكم می كرد كه موسی راست می گوید.
با همه اینهافَكَذَّبَ وَ عَصی . بر طغیان خودش افزود، گفت: همه اینها دروغ است، من قبول ندارم؛ باز هم عصیان و سركشی. نه تنها تكذیب كرد و عصیان نمود، بلكه در مقام اطفاء نور الهی برآمد. شروع كرد به دست و پا كردن. دید قضیه خیلی ریشه دار است و موسی عن قریبٍ در مردم نفوذ می كند. به فكر تجهیز قوا افتاد كه به هر وسیله شده است موسی را منكوب كند: ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعی .

بعد پشت كرد در حالی كه به شدت می كوشید. مقصود از «پشت كرد» این نیست كه عملاً راه افتاد، بلكه یعنی اعراض كرد، توجهش به مسئله دیگر [جلب ] شد كه چگونه با موسی معارضه و مبارزه كند. فَحَشَرَ فَنادی . پس جمع كرد. قدر مسلّم معنی «جمع كرد» این است كه مردم را جمع كرد، و معنی دیگر اینكه تمام قوا و نیروهایش را جمع كرد، تجهیز كرد و خلاصه همه نیروها را بسیج كرد. شاهد قرآن روی این قسمتهای خاص است: فَنادی فریاد كرد. چون موقعیت خودش را متزلزل می دید اول برای تثبیت موقعیت خودش فریاد كرد: أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلی . منم بزرگترین ربّ شما. چون موسی از رب خودش و رب فرعون و اینكه باید همه بنده خدا باشیم و بنده غیر خدا نباشیم سخن گفته است، فرعون در مقام مبارزه با این اساسی ترین و جوهری ترین فكر موسی برمی آید و می خواهد ضدش را كه دارای آن بوده، تثبیت كند. می گوید: این فكر در دماغ كسی خطور نكند، رب اعلی خودم هستم، اعلای از من ربی نیست.
اینجا یك نكته اجتماعی بسیار اساسی وجود دارد كه تا آنجا كه من دیده ام مفسرین توجهی به این نكته نكرده اند و آن نكته این است: مشكلی برای مفسرین به وجود آمده است كه در آیات قرآن راجع به مسئله فرعون و فرعونیها به ظاهر تناقضی دیده می شود: آیا مردم مصر اجبارا فرعون را پرستش می كردند، فرعون پرست بودند یعنی بت آنها بتهای معمولی نبود و فقط فرعون را پرستش می كردند همان پرستشهایی كه در مورد هر معبودی انجام می دهند؟ مراسم پرستش را برای فرعون بجا می آوردند كه این آیه می فرماید او گفت: أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلی ؟ از این آیه چنین استفاده می شود، و حال آنكه در سوره [اعراف [3]] تصریح می كند به اینكه [اطرافیان فرعون به او می گویند: چرا موسی و قومش را آزاد می گذاری تا در زمین فساد كنند و تو و اله های تو را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 326
واگذارند. [4]] فرعون خودش به آن صورت معبود نبوده كه مردم عبادتهایی كه در بتخانه ها انجام می دادند، مثلاً نمازهایی كه در بتخانه ها در مقابل بتها می خواندند، خم و راست هایی كه می شدند، قربانی كه می كردند، این كارها را برای فرعون كرده باشند. پس چگونه است؟ از یك طرف نشان می دهد كه خود فرعون هم الهی، معبودی، بتی داشته است، و از طرف دیگر خودش می گوید: أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلی . این سؤالی است كه به وجود آمده.

[1] . علق/6 و 7.
[2] . فاطر/28.
[3] . آیه 127.
[4] . [در اینجا نوار چندین ثانیه افتادگی دارد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است