در
کتابخانه
بازدید : 1638892تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا مقصود از روح چیست؟ بعضی گفته اند مقصود از روح، روح الامین یا روح القُدُس است كه در قرآن كنایه از جبرئیل است، یعنی جبرئیل و سایر ملائكه. ولی این را جواب داده اند كه وقتی خود جبرئیل یكی از ملائكه است، او را استثنا كردن چندان لطفی ندارد. برخی گفته اند اگرچه روح به صورت مفرد گفته شده است ولی مقصود جمع است، یعنی ارواح انسانها و لااقل ارواح انبیا و ائمه. یَوْمَ یَقُومُ اَلرُّوحُ وَ اَلْمَلائِكَةُ صَفًّاآن روزی كه ارواح بزرگ، ارواح كلیه و ملائكه به صف می ایستند. لا یَتَكَلَّمُونَ َ یك كلمه به زبان نمی آورندإِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمنُ مگر كسانی كه خدا به آنها اجازه بدهد، كه بعد عرض می كنیم.
ولی آن طور كه بعضی از مفسرین از مجموع آیات قرآن تحقیق كرده اند، از قرآن كریم استنباط می شود كه یك حقیقتی وجود دارد حتی مافوق ملائكه كه آن حقیقت به اذن پروردگار مبدأ هر نوع حیاتی است. حتی ملائكه حیات خودشان را از او دارند. انسان كه خدا در قرآن می فرماید: وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی [1]*این روح خودش را از او دارد. انواع روح (اصلاً روح یعنی مبدأ حیات) ، آنچه مبدأ حیات و انواع حیات در عالم است از ناحیه او به اذن پروردگار افاضه می شود كه از خود قرآن استنباط می شود كه همه نباتات دارای یك نوع روح یعنی دارای نوعی حیات هستند، حیوانها دارای نوعی روح و حیات هستند بالاتر از نباتات، انسانها به طور كلی دارای روحی هستند بالاتر و شریفتر از روحی كه در حیوانات هست. باز در انسانها مؤمن و غیر مؤمن فرق می كند، مؤمن دارای یك روح علاوه است كه از او به روح الایمان تعبیر می شود: وَ اَیَّدَهُمْ بِروحٍ مِنْهُ [2]. از خود قرآن استنباط می شود. اولیاء اللّه و پیغمبران باز یك روح اضافه دارند یعنی حیات بیشتری دارند (روح یعنی نوعی حیات) ، از نوعی حیات برتر و بالاتر برخوردارند كه از او به روح القدس تعبیر می شود، یعنی هر انسانی به آن حیاتِ نوعیِ انسان زنده است ولی آن كسی كه با ایمان است یك حیاتی دارد كه غیر مؤمن آن حیات را ندارد. قرآن صریحا غیرمؤمن را میّت می نامد، نه به این معنی كه او آن روح انسانی كه همه افراد نوع انسان دارند ندارد، قلبش هم كار نمی كند و روح حیوانی هم ندارد؛ بلكه مرده از روح ایمان است، كما اینكه همه مؤمنین نسبت به روح القدس، نسبت به روحی كه فاقد آن روح اند مرده هستند. آن روح القدس در هر انسانی كه پیدا بشود به او نوعی حیات و نوعی قدرت می دهد كه آن حیات و قدرت در انسانهای دیگر نیست. به قول شاعر:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 299
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بكنند آنچه مسیحا می كرد
یعنی اگر مسیح آن كارهای معجزآسا را می كرد مثلاً مرده را زنده می كرد، چون از یك روحی بهره مند بود كه نامش روح القدس بود، روح القدس را هر بنده ای داشته باشد [آن كارها را انجام می دهد. ]

[1] - . حجر/29.
[2] - . مجادله/22.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است