در
کتابخانه
بازدید : 1639518تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Collapse تفسیر سوره نازعات (1) تفسیر سوره نازعات (1)
Expand تفسیر سوره نازعات (2) تفسیر سوره نازعات (2)
Expand تفسیر سوره نازعات (3) تفسیر سوره نازعات (3)
Expand تفسیر سوره نازعات (4) تفسیر سوره نازعات (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این یك بیماری است كه در عصر ما رایج شده است. در قدیم هم بوده است. در قدیم به شكلهای دیگری بوده. در هر زمانی به شكلی پیدا می شود. زمانی اسماعیلیها، زمانی متصوفه بالخصوص، و در هر دوره ای عده ای گرایشی به طرفی پیدا می كنند، بعد به گرایش خودشان قناعت نمی كنند، قرآن را برای آن گرایش ابزار قرار می دهند. این همان معنای تفسیر به رأی است كه به آن شدت ممنوع است. اسماعیلیها گروهی منشعب از شیعه و شش امامی هستند، اما یك گروه منشعب از شیعه كه خود شیعه اینها را اصلاً نامسلمان و كافر می داند. ما گروه انشعابی دیگر هم از شیعه داریم ولی آنها را نامسلمان نمی دانیم. مثلاً زیدیها كه الآن در یمن هستند گروه شیعه ای هستند كه از شیعه دوازده امامی منشعب اند و از امامهای ما تا چهار امام یعنی تا امام زین العابدین را بیشتر قبول ندارند و می گویند امام بعد زید بن علیّ بن الحسین برادر حضرت باقر است. زید خودش هم به اعتقاد ما شیعه مرد بزرگواری بوده یعنی ائمه او را تأیید كردند و مرد مجاهدی بوده و در راه خدا شهید شد. بعد هم پسرش یحیی بن زید به دست بنی امیه شهید شد. یك شهادت خیلی جانگدازی دارد. بعد از شهادت حضرت سید الشهداء شهادت زید و بعد هم شهادت یحیی بن زید بود و هر دوی اینها مخصوصا خود زید از طرف ائمه اطهار تأیید شده اند. زید خودش مدعی امامت در مقابل برادرشان حضرت امام محمد باقر نبوده ولی بعد یك عده از افراد افراطی- چون در مذهب زیدی آنچه كه اصل است قیام است- گفتند زید خودش اساسا امام بوده و بعد [این فكر] به صورت یك مذهب درآمد.
به هر حال زیدیها انشعابی هستند از مذهب شیعه و به عقیده ما شیعه ها و به عقیده اهل تسنن اینها مسلمان هستند مثل همه مسلمانهای دیگر. ولی اسماعیلیها با اینكه تا شش امام را قبول دارند یعنی امام باقر و امام صادق را هم قبول دارند و از امام صادق جدا می شوند اما اینها آنقدر عقاید انحرافی دارند كه از اصول اولیه اسلام منحرف شده اند [1]. بزرگترین انحراف اینها این بود كه به توجیه و تأویل دست می زدند و همه چیز را تأویل می كردند. برای دین ظاهر درست كردند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 307
باطن، آنهم چه باطنی! شك ندارد كه دین ظاهر و باطن دارد، اما باطنی كه اینها درست كردند یك باطنی بود كه خودشان برای خودشان ساخته بودند. مثلاً به آنها می گفتیم در قرآن نماز آمده، می گفتند نماز ظاهرش این است ولی باطنش این است، تو باطنش را بگیر ظاهرش را رها كن.

روزه ظاهری دارد و باطنی، باطنش را بگیر و ظاهرش را رها كن. هر دستور از دستورهای دین را گفتند ظاهری دارد و باطنی، ظاهرش را رها كن باطنش را بگیر. نتیجه اش این است كه اینها امام حیّ و حاضری پیدا كرده اند كه در اروپاست و در جلو چشم همه مردم دنیا دائما عیاشی می كند.

یكی از عیاش ترین مردم دنیا این آقاخان ها هستند. تا پدر بزرگ اینها بود كه هیكل درشت و سنگینی هم داشت سالی یك بار او را وزن می كردند و از الماس و طلا به او می دادند. یكی از پولدارترین پولدارهای دنیا اوست چون دیگر همه چیز شد باطن.
متصوفه هم به گونه دیگری به توجیه و تأویل آیات پرداختند، كه این، كار بسیار غلطی بود.

در عصر ما كه از ایران هم شروع نشده، شاید از هند و مصر شروع شد، یك عده متجدد مسلك پیدا شدند و آمدند تفسیر برای قرآن بنویسند. اینها شروع كردند به توجیه كردن و تأویل كردن آیات قرآن مطابق میل خودشان. ولی گرایش اینها گرایش حسی و به اصطلاح قرآن گرایش شهادتی بود. هر چه كه جنبه غیبی و معنوی و روحی دارد اینها را به امور حسی و محسوس تأویل كردند. حتی تمام معجزاتی كه در قرآن بیان شده است، از هر پیغمبری هر معجزه ای بیان شده است آن را به یك شكل عادی و حسی و شهادتی تأویل كردند. مثلاً اگر درباره حضرت عیسی در قرآن آمده است كه مرده را زنده می كرد، كور مادر زاد را بینا می كرد، پیسی های غیر قابل علاج را معالجه می كرد به معجزه الهی، گفتند: مقصود از اینكه مرده را زنده می كرد این است كه این مردم گمراه را به راه می آورد، دلشان را زنده می كرد. كورهای مادر زاد را بینا می كرد، مقصود این است كه حضرت عیسی مردمی را كه از اول عمرشان در گمراهی به سر می برده اند هدایت می كرد، یعنی یك كار عادی. تمام معجزات موسی را از جمله اینكه عصای موسی اژدها شد و موسی ید بیضا داشت، به یك سلسله امور عادی [تأویل می كنند] یعنی تمام غیبها را به شهادت تأویل می كنند.

اگر در قرآن مثلاً ملائكه هست، می گویند مقصود از ملائكه همین نیروهای مادی عالم است. مثلاً قوه جاذبه عمومی خودش ملك است، ملك یعنی همین جور چیزها؛ در صورتی كه اینها بازی گرفتن وحی الهی است. قرآن آمده ما را بالا ببرد، ما قرآن را در حد خودمان پایین می آوریم. در این حد كه دیگر قرآن و پیغمبر نمی خواست. اگر بنا بود در حدودی كه بشر با مساعی علمی و فكری و حسی خودش مسائل را درك می كند [وحی نازل شود] این كه حد خود بشر است.

مسئولیت درك مسائلی مانند قوه جاذبه عمومی و قوه مغناطیس با خود بشر است كه با فكر خودش اینها را درك كند و درك هم می كند. پیغمبران آمده اند عوالمی را به انسان ارائه بدهند كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 308
این عوالم وجود دارد و انسان از این عوالم نزول كرده است و از این عوالم هم بالا می رود، یك امر بیگانه با انسان هم نیست. انسان باید چشم دلی و چشم بصیرتی در این دنیا باز كند و به حقایقی ایمان بیاورد كه حقایق ایمانی، حقایق نبوی و معارف الهی است.
بنابراین كار صحیحی نیست كه ما هر جا در قرآن راجع به ملائكه بحث كرده است ملائكه را به شكلی به امور مادی توجیه كنیم. قرآن كه این همه در این زمینه ها تكرار می كند، برای این است كه می خواهد این مسائل را در فكر ما وارد كند.

[1] - . این آقاخانی ها شعبه ای از اسماعیلیها هستند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است