در
کتابخانه
بازدید : 1640494تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تصدیق و تكذیب گاهی در مسائل شخصی و جزئی است. «جزئی» یعنی نه چیزی در سطح معارف. فرض كنید كه من یك قضیه تاریخی را ادعا و بیان می كنم، می گویم در فلان وقعه تاریخی، مثلاً در آن وقت كه نادرشاه به هندوستان لشكر كشید، فلان قضیه واقع شد. شما ممكن است این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 268
گفته من را تصدیق كنید و ممكن است تكذیب كنید. این، نه تصدیقش ارزش مهمی دارد و نه تكذیبش. فرض كنید كه حرف من مؤیَّد به یك سلسله قرائن و دلایل هم هست. با اینكه شواهد و دلایلی هست مع ذلك شما لج می كنید و زیر بار حرف من نمی روید، می گویید خیر، اصلاً من قبول ندارم، این گونه نیست. البته در اینكه این تكذیب كار بدی است شبهه ای نیست، نه اینكه می خواهم بگویم مهم نیست، بلكه انسان همیشه باید در مقابل هر حقیقت- چه كوچك چه بزرگ- حالت تسلیم داشته باشد. اگر انسان در مقابل حقایق كوچك حالت تسلیم نداشته باشد یعنی بعد از آنكه حقیقتی بر او كشف شد قبول نكند، در مسائل بزرگ هم حالت تسلیم نخواهد داشت. از این جهت كه شما چیزی را باید تصدیق كنید و نكرده اید كار بدی هست ولی موضوع آنقدر مهم نیست. حالا یا آن حادثه در لشكركشی نادرشاه واقع شده است و یا واقع نشده است. مسئله، مسئله مهمی نیست. در مسائلی كه مهم نیست قهرا تصدیقِ بجا هم اثر زیاد ندارد و تكذیب بیجا هم اثر زیادی ندارد. در این گونه مسائل نباید انسان تصدیق بیجا یا تكذیب بیجا بكند ولی اگر كرد اثر زیادی ندارد. گیرم كه حرف من منطقی است و شما قبول نكردید و تكذیب كردید. دیگر من نمی توانم بیایم برای شما اعلام جرم و تقاضای اعدام كنم كه آقای قاضی! من یك حرفی زدم، با اینكه حرف من درست بوده این شخص حرف من را قبول نكرده، عمدا هم قبول نكرده، می داند حرف من درست است و در عین حال قبول نمی كند. اینجا نمی گویند این آدم مستحق مجازات اعدام است برای اینكه حقیقتی را در عین اینكه می داند درست است تكذیب می كند.
اما بعضی مسائل است كه در اصطلاح فرهنگ اسلامی جزء معارف و مسائل شناختی [1]است، یعنی مسائلی كه به انسان دید مخصوص نسبت به جهان می دهد؛ یعنی اگر این را قبول داشته باشی، جهان را با یك عینك و یك دید می بینی و اگر انكار كنی عینك دیگری به چشم زده ای و جهان در نظر تو به شكل دیگری درمی آید و قیافه دیگری پیدا می كند. ممكن است آن مسئله یك كلمه یا یك جمله بیشتر نباشد یعنی بشود آن را در یك جمله بیان كرد اما انسان اگر آن گونه فكر كند جهان و عالم و هستی را با یك چهره و در یك قیافه می بیند و اگر آن را تكذیب كند عالم و جهان را به یك چهره و قیافه دیگر می بیند.
پس خیلی فرق می كند كه موضوع تكذیب و تصدیق جزء مسائلی باشد كه به اصطلاح ما از معارف بشری شمرده بشود یا جزء مسائلی باشد كه از معارف بشری نیست، از مسائل جزئی است، محدود است، انسان قبول داشته باشد مسئله خیلی مهمی نیست قبول هم نداشته باشد مسئله خیلی مهمی نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 269
مثال ساده تری عرض می كنم. فرض كنید شخصی طبیب قلب است. شما می آیید می گویید این شخص بهترین طبیب قلب ایران است. ممكن است حرف شما درست باشد. من قبول نمی كنم، می گویم خیر، بهترین طبیب قلب ایران او نیست شخص دیگری است. حرف من در اینجا یك اشتباه است و احیانا دچار خسارتی می شوم، برای اینكه اگر خودم این بیماری را پیدا كنم به جای اینكه به بهترین طبیب مراجعه كنم به طبیب درجه دوم مراجعه می كنم. اما در عین حال این مسئله به جهان بینی من ارتباط ندارد، جزء معارف نیست.

[1] - . كلمه «معرفت» امروز به «شناخت» ترجمه شده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است