در
کتابخانه
بازدید : 1640189تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مؤیّد این آیه و آن آیه هر دو، آیاتی است در سوره ص. اتفاقا سوره ص هم مكی است یعنی در مكه نازل شده، در همان وقتی نازل شده كه این آقایان می گویند پیغمبر چون در شكنجه بود هنوز باورش نمی آمد كه بیش از این كاری از او ساخته باشد. می فرماید: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُتَكَلِّفِینَ. `إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِینَ . نیست این قرآن مگر مایه بیداری برای همه جهانیانوَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ [1]. بعد از مدتی خبرش را می شنوید [2]. این همانإِنَّها لَإِحْدَی اَلْكُبَرِاست به بیان دیگر.
در سوره وَ الصّافّات هم كه باز از سور مكّیه است، این مطلب را البته به صورت اصل كلی دارد: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا اَلْمُرْسَلِینَ . سخن ما برای بندگان مرسلمان، پیامبرانمان گذشته است (برای آنها یعنی به سود و به نفع آنها، كه مقصود به نفع دعوت آنهاست) یعنی قضا و قدرِ حتمی ماست و سنّت ما تغییر پذیر نیست كهإِنَّهُمْ لَهُمُ اَلْمَنْصُورُونَ . آنها منصورند، یعنی مدد الهی به آنها می رسد و پیروزند [3]. وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ اَلْغالِبُونَ . لشكر ما پیروزند. در زمان حال هم هر وقت جُندی، لشكری واقعا لشكر خدا باشد و لشكر خدا بشود لشكر خدا شكست نمی خورد، كشته هم بشود شكست نمی خورد یعنی هدفش پیروز است. اگر یك وقت شكست خوردند بدانید كه جُند خدا نیستند. فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّی حِینٍ . پیامبر! حالا تا مدتی به آنها پشت كن. این همان «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ » است. آنجا مخاطب كفارند كه خبرش را بعد از مدتی خواهید شنید، اینجا خطاب به پیغمبر است: فعلاً تا مدتی به آنها پشت كن (مدت همان وقتی است كه آن خبر و اثر پیدا خواهد شد) . وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ . آن وقت اینها را ببین، خودشان هم می بینند. حالا وقت تماشا نیست، وقت تماشا بعد است. أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ *. اینها پی درپی می گویند اگر راست می گویی كه عذاب الهی هست [پس آن را بیاور. ] نسبت به عذاب ما عجله می كنند؟ به خیالشان كه چنین حقیقتی وجود ندارد؟ فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ اَلْمُنْذَرِینَ . آنگاه كه عذاب به ساحت و فضا و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 250
جایگاه آنها نازل بشود این اعلام خطر شدگان بد صبحگاهی خواهند داشت. دو مرتبه می فرماید:

وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّی حِینٍ [4]. یعنی ای پیغمبر خودت این عذاب را خواهی دید، كه مقصود همان عذابی است كه خداوند متعال از طریق بدر بر اینها نازل كرد، یعنی پیروزی مسلمین و شكست آنها.
مخصوصا من اینها را تكرار می كنم برای اینكه می بینم در این كتابهایی كه اخیرا بر ضد اسلام منتشر شده چه حرفهایی در این زمینه ها می زنند، از جمله همین حرفی كه فرنگیها گفته اند؛ می گویند: پیغمبر اسلام تا در مكه بود هیچ اندیشه جهاد در مغزش خطور نكرده بود و مانند مسیح فكر می كرد (البته مسیحی كه آنها از خودشان ساخته اند) یعنی تا آن وقت منطقش فقط این بود كه اگر به طرف راست صورتت زدند طرف چپ را بگیر. بعد كه به مدینه آمد چهره مسیح خودش را عوض كرد و چهره قیصر به خودش گرفت. در آنجا مسئله جهاد را مطرح كرد.
در این كه در مكه پیغمبر مأمور به جهاد نبوده شكی نیست. دوره مكه دوره آمادگی بود، دوره اتمام حجت از نظر كافران بود، دوره تربیت یك عده مسلمان حسابی بود، دوره تعلیم و تربیت بود و دوره آزمایش بود از نظر دیگر. خیلی احكام بود [كه هنوز به صورت قطعی نازل نشده بود. ] خود قرآن در آیه ای از سوره دهر- كه قبلاً خواندیم- می فرماید: إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْكَ اَلْقُرْآنَ تَنْزِیلاً. `فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ [5]. ما قرآن را تنزیل كردیم، یعنی دستوراتی كه می دهیم تدریجا می دهیم [و این امر] بر اساس یك حكمتی است. منع شدید شرابخواری هم- یعنی تحریم كلی آن - در مدینه بود. آیات قرآن اساسا نجوما نازل شده و بهترین و بلكه حكیمانه ترین كارها همین بوده است. این را عرض می كنم برای اینكه اگر یك وقتی [با این شبهه ] مصادف شدید توجه داشته باشید.
آیه دیگری ما در سوره قمر داریم. اتفاقا سوره قمر هم مكی است یعنی این سوره هم از سوره هایی است كه در مكه نازل شده نه در مدینه. وقتی انسان همه این آیات را در كنار یكدیگر می گذارد عجیب یكدیگر را تفسیر می كنند. سوره وَالصّافات را دیدید، سوره ص را دیدید، در سوره قمر می فرماید: اِقْتَرَبَتِ اَلسّاعَةُ وَ اِنْشَقَّ اَلْقَمَرُ. `وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ. `وَ كَذَّبُوا وَ اِتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ(كه این سه آیه پیش درآمد است) . وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ اَلْأَنْباءِ ما فِیهِ مُزْدَجَرٌ [6]یعنی خبرها و حكایتها و داستانها از امم گذشته برای اینها آنقدر گفته ایم كه مایه تنبّه و بیداری اینها باشد. بعد قرآن اول از قوم نوح ذكر می كند: كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ [7]بعد از چند آیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 251
كه ذكر می كند اینها چنین و چنان شدند، قوم عاد را ذكر می كند. بعد از چند آیه كه درباره قوم عاد ذكر می كند و می فرماید: كَذَّبَتْ عادٌ فَكَیْفَ كانَ عَذابِی وَ نُذُرِ [8]قوم ثمود را یادآوری می كند: كَذَّبَتْ ثَمودُ بِالنُّذُرِ [9]. چندین آیه از قوم ثمود است، بعد به قوم لوط می رسد: كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ [10]. بعد آل فرعون را كه قوم موسی بودند مطرح می كند: وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ اَلنُّذُرُ. `كَذَّبُوا بِآیاتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ. آنها را هم ما چگونه گرفتیم و عاقبتشان چه شد. بعد از آن می فرماید:

أَ كُفّارُكُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ آیا این كافران شما از آنها بهترند كه سرنوشت آنها را نداشته باشند و ما آنها را رها كنیم؟ اقوام دیگر را معذّب كرده ایم اینها را رها كنیم؟ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِی اَلزُّبُرِ. یا نه، می گویید درست است كه ما هم مثل آنها هستیم ولی به ما یك ضمانت نامه ای داده شده كه ما مستثنی هستیم؟ أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ. یا به اجتماع و اتفاق خودشان می نازند و می گویند آنها اتفاق نداشتند، ما همه یكی و متفق هستیم پس پیروزیم؟ سَیُهْزَمُ اَلْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ اَلدُّبُرَ [11]. در آینده ای این جماعت دچار هزیمت می شوند (هزیمت، شكست در جنگ را می گویند) ، بعد پشت می كنند و فرار می كنند. هزیمت و فراركردن مگر در غیر جنگ است؟ در آینده نزدیك همین جمعی كهأَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ [شكست می خورند؛ ] یعنی اتفاق، اجتماع و وحدتشان محفوظ می ماند اما همین جمع در آینده نزدیكی شكست می خورند. كلمه «هزیمت» و كلمه «وَ یُوَلُّونَ اَلدُّبُرَ» را آورده كه مربوط به جنگ است.
پس درست است كه در مكه دستور جنگ نرسیده اما نه اینكه اندیشه جنگ هم نبوده. همیشه به مؤمنین و كفار وعده می داد كه در آینده ای این اجازه داده خواهد شد.

[1] - . ص/86- 88.
[2] - . سؤال: در سوره تكویر هم هست: إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِینَ. `لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ.
استاد: درست است، آن هم همین طور است. ولی در این آیات مخصوصا كلمه «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ » خبرش را بعد از مدتی خواهید شنید، یعنی هنوز شما نمی توانید بفهمید دلالت بر این مطلب دارد.
[3] - . خوشبینی به آینده بشریت، تنها اعتقاد شیعه كه به مسئله مهدی موعود به آن شكل معتقد است نیست، اصلاً نصّ قرآن است كه آینده جهان آینده پیامبران است، یعنی راه پیامبران پیروز است.
[4] - . صافّات/171- 178.
[5] - . دهر/23 و 24.
[6] - . قمر/1- 4.
[7] - . قمر/9.
[8] - . قمر/18.
[9] - . قمر/23.
[10] - . قمر/33.
[11] - . قمر/41- 45.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است