در
کتابخانه
بازدید : 1640081تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Expand تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Expand تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Collapse تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Expand تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال برویم دنبال توصیفاتی كه قرآن از پاداشهای جسمانی برای اهل بهشت و ابرار كرده است. آیه قبلش این بود كهفَوَقاهُمُ اَللّهُ شَرَّ ذلِكَ اَلْیَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً. خدای متعال آنان را از بدیها و گزندهای قیامت نگهداری كرده است. البته خدا هیچ كس را به قسر و زور نگهداری نمی كند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 221
همچنان كه به قسر و زور هم به جهنم نمی برد؛ یعنی اینها عملی انجام داده اند، تقوایی نشان داده اند، تقوای دنیای آنها وقایه آنها در عالم آخرت شد. خدای متعال آنها را از گزندهای آن روز نگهداری كرد. وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً. و خدای متعال به آنها القاء كرد نوعی خرّمی و شادمانی را كه برای انسان دنیایی قابل توصیف نیست. درجه شدت خرّمیها و شادمانیهای آنجا آنقدر زیاد است كه اگر نه همه آن درجه از آن سرور را بلكه بعضی از آن را به یك انسان در دنیا بدهند، برای بدنش قابل تحمل نیست، مثلاً یكدفعه سكته می كند و اساسا منفجر می شود. وَجَزیهُمْ بِما صَبَروا جَنَّةً وَ حَریرا و پاداش داد به آنها به موجب صبرشان، خودداری و ایثارشان؛ چون قبلاً سخن از نهایت صبر و خودداری بود كه سه شبانه روز چیزی را كه خود احتیاج دارند به محتاجی مانند خود بدهند، غیر را بر خود مقدم بدارند و تا این حد صابر، خویشتندار و بر خود و نفس خود مسلط باشند. پاداش این صبرها جنتی و بهشتی است و حریری است یعنی فرشها و پوشیدنیهایی است از نوع ابریشم كه باز خدا می داند [چگونه است. ] اینها تعبیرات دنیایی است كه نمی تواند نوع اخروی را آنچنان كه هست نشان بدهد.
سؤال: آیا الآن هم جایز است كسی این گونه ایثار كند؟
استاد: الآن و همیشه جایز است اگر كسی مثل خودش را پیدا كند.
سؤال: پس آیهوَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِكَ. . . [چگونه توجیه می شود؟ ]
استاد: این آیه بحث طولانی دارد. از قدیم مطرح است كه آیا آیه «لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ اَلْبَسْطِ» [1]با این [امر یعنی ایثار] منافات دارد یا نه؟ منافات ندارد. هر دو بخش آن آیه در مورد انفاق است؛ یعنی ای پیغمبر! تو كه انفاق می كنی، مالی پیش تو هست و می خواهی انفاق كنی، وقتی كه كسی می آید، همه را به این یك نفر نده كه وقتی دومی می آید دستت بسته باشد. آیه «وَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِكَ » نمی خواهد بگوید كه برای خودت نگه دار. حتی در شأن نزولش هم آمده است كه پیغمبر اكرم مقداری از وجوه خدمتشان بود، شخصی آمد و از ایشان خواست و ایشان هر چه بود به او دادند، دیگری كه آمد چیزی نداشتند كه بدهند. آیه می خواهد بگوید وقتی كه شما چیزی را دارید و می خواهید به فقرا بدهید، این دیگر كار صحیحی نیست كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 222
هر كسی كه اول آمد هر چه هست به او بدهید، بعد دومی كه بیاید دستتان بسته باشد. اینها با هم منافات ندارند. «نگه داشتن» در آن آیه ناظر به مسئله خرج كردن برای خود نیست. حكم ایثار هیچ وقت منسوخ نیست. البته شرایط فرق می كند، از این جهت كه انسانی كه می خواهد ایثار كند روح خودش روح ایثارگر است، یك وقت روح همسر و فرزندش هم ایثارگر هست و یك وقت نیست. اگر شما روح خودتان ایثارگر است ولی زن و بچه تان ایثارگر نیستند بلكه به زور می خواهید از جلو آنها بردارید و ببرید ایثار كنید این كارتان كار غلطی است. ولی علی كه ایثار كرد، قرص نان زهرا را علی برنداشت ایثار كند، زهرا خودش ایثار كرد، یعنی زهرا روحی هماهنگ با علی داشت. حسن و حسین خودشان این كار را كردند یعنی اگر نمی كردند برای آنها رنج بود. یك وقت هست كه فردی در خودش توانایی ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود، و بر خود سخت گرفتن هست ولی در عائله اش چنین توانایی نیست. در این گونه موارد اگر انسان بخواهد آنچه را كه خودش توانایی دارد بر زن و بچه اش تحمیل كند در این صورت عده ای را از بیرون اصلاح كرده، زن و بچه خودش را فاسد كرده است. اگر در روایات آمده است كه اگر می خواهی انفاق كنی اول بر عائله خودت انفاق كن، این با آن گونه ایثار منافات ندارد. تو وظیفه داری كه اول به عائله ات بدهی. یك وقت عائله ات خودشان مثل شما این قدر گذشت دارند، چه بهتر! ولی اگر شما بخواهید به زور به آنها تحمیل كنید نتیجه اش این است كه آنها را فاسد كرده اید.

من خودم چنین افرادی را از علمایی كه مردمان بسیار زاهد و متقی بودند سراغ دارم. اینها یك مطلب را حساب نكرده بودند و آن این است كه آن روحی كه او دارد و آن توانایی روحی او را زن و بچه اش ندارند. به زور زهد خودش را به زن و بچه اش تحمیل كرد. بچه ها یك یك از خانه فرار كردند و رفتند و فاسد شدند. این كه عرض می كنم كه موارد فرق می كند، این گونه است. انسان وظیفه دارد كه عائله خودش را هم تربیت كند، اول خودش را تربیت كند، از خودش شروع كند، بعد هم عائله اش را، به طوری كه این كارها شكل اختیار و شكل یك عمل عاشقانه را داشته باشد نه شكل یك عمل به زور تحمیل شده را. كاری كه به زور تحمیل شود نه تنها اجری ندارد بلكه منشأ فاسد كردن دیگران هم هست. و لذا در روایات به این موضوع زیاد تكیه شده است.
مُتَّكِئِینَ فِیها عَلَی اَلْأَرائِكِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً. بر اریكه ها، تختها، سریرها، صندلیها تكیه زده اند، در آنجا نه خورشیدی می بینند و نه زمهریری. مقصود این است كه نه ناراحتی از گرما پیدا می كنند نه ناراحتی از سرما، گرمایی موذی و سرمایی موذی نمی بینند.
وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِیلاً. و فی ءها و سایه های آنجا، درختهایی كه بر سر آنها از نزدیك سایه افكنده اند در اختیار آنهاست. چیدنیهای آن درختان رامند برای آنها رام شدنی؛ یعنی حكومت اراده است. مطلبی است در روایات و در مجموع آیات از جمله آیه لَهُمْ ما یَشاؤُنَ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 223
فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ [2]هر چه بخواهند از آنِ آنهاست و در نزد ما بیش از آنچه بخواهند برای آنها هست. «لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها» با توجه به روایاتی كه در این بین رسیده و خود آیه هم دلالت می كند، در آنجا فرق می كند با این كه بگویند در دنیا فلان شخص مقتدر یا پولدار هر چه را بخواهد برایش فراهم است. مثلاً در دنیا اگر بگویند كه رئیس جمهور آمریكا هرچه بخواهد برایش فراهم است یعنی هرچه بخواهد وسیله اش برایش فراهم است، پولش برایش فراهم است، هواپیما برایش فراهم است. اگر چیزی را بخواهد كه در آن سر دنیا هم باشد می روند آن جا برایش تهیه می كنند و می آورند. این یك جور است؛ یك وقت هست كه خدا می گوید: «هر چه بخواهند برای آنها فراهم است» یعنی همه چیز بستگی دارد به اراده آنها، حتی وسیله نمی خواهد. حدیث عجیبی هست كه با یك تعبیر فوق العاده ای آمده. البته اینها صورت رمز را دارد: نامه ای در بهشت از خدای متعال به بنده مؤمن می رسد به این عنوان: من الحی الذی لایموت الی الحی الذی لایموت از زنده جاویدان به سوی زنده جاویدان، از خدا به انسان: بنده من! من آنچه را كه بخواهم بگویم بشو، می شود، تو پرتوی از اراده من داری، آنچه را كه بخواهی اراده كن، می شود. اینها همه كنایه از این است.
وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِیرَا. `قَوارِیرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِیراً. طواف داده می شود، گردانده می شود بر آنها با ظروفی از نقره و با جامهایی شیشه گون، نقره ای شیشه ای (یعنی چیزی كه از یك نظر به نقره شبیه است و از یك نظر به شیشه) كه اندازه های آنها را خود اندازه گیری كرده اند. وَ یُسْقَوْنَ فِیها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِیلاً. `عَیْناً فِیها تُسَمّی سَلْسَبِیلاً. از نوعی جام سیراب می شوند كه آمیختگی دارد از عطر زنجبیل و آن چشمه ای است كه نام آن چشمه سلسبیل است. وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ بر آنها طواف می كنند- یعنی در خدمتشان هستند- خدمتكارها و ساقیهایی كه از نوع جوانانی هستند مخلّد و جاویدان، یعنی آن طراوت و زیبایی را برای همیشه دارند. [ناظر است به ] لذتی كه چشمشان از جمال زیبا می برد. إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراًاگر آنها را ببینی گویی دُرهایی پراكنده دیده ای. وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْكاً كَبِیراً. یعنی با بیان قابل توصیف نیست، این قدر هست كه اگر آنجا را ببینی نعیم و مُلك بسیار بزرگ می بینی. خدایی كه همه دنیا را می گوید: قُلْ مَتاعُ اَلدُّنْیا قَلِیلٌ [3]، مُلك یك عبد را یعنی آنچه در اختیار یك بنده در آن عالم است بزرگ توصیف می كند. عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً. فرا گرفته است آنها را جامه هایی از ابریشم نازكِ سبز و جامه های ابریشمین ستبر [4]، یعنی جامه های نازكتر و جامه های ضخیم تر. سِوارها،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 224
دست برنجنها از نقره؛ كه بعضی گفته اند فضّه در اینجا به معنای نقره دنیا نیست، یك نوع خاصی است كه شبیه به نقره است. در آخر همه اینها: وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً.

[1] - . اسراء/29.
[2] - . ق/35.
[3] - . نساء/77.
[4] - . استبرق معرّب ستبر و ستبرج است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است