در
کتابخانه
بازدید : 1638966تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Collapse تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Expand تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Expand تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Expand تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما نقطه مقابل: اِنَّ الاَْبْرارَ. اینجا معلوم است كه ابرار را به اعتبار همان شاكرها [ذكر می كند. ] شاكرها اینجا تحت عنوان ابرار بیان شده اند. در قرآن نام «ابرار» زیاد آمده است. ابرار جمع «بَرّ» است. بَرّ یكی از اسماء خداست كه هم به خدا اطلاق می شود (إِنَّهُ هُوَ اَلْبَرُّ اَلرَّحِیمُ ) [1]و هم به انسان:

انسان بَرّ كه جمعش ابرار می شود. در مفردات راغب اصفهانی كه كتابش در معنی كردن لغتهای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 195
قرآن سند و حجت است و از كتابهای بسیار معتبر دنیای اسلام در فن خودش است، ریشه این لغت را اینچنین به دست می دهد: بَرّ یك معنایش صحراست، در مقابل بحر. سعدی می گوید:
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
كه برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار
به صحرا به اعتبار وسعتش بَرّ می گویند. به انسانها به اعتبار توسّع یا وسعت [روح بَرّ می گویند. ] نیكان مثل یك صحرا بزرگ و وسیع اند، یك روح بزرگ و وسیع. أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ. `وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ [2]. سخن از شرح صدر است. در واقع كأنه می فرماید: این وجودهای خیلی وسیع و بزرگ، كسانی كه دارای یك سعه وجودی هستند. فضایل اخلاقی همه نماینده بزرگی روح است و رذایل اخلاقی همه نماینده حقارت روحی و كوچكی روح.
اِنَّ الاَْبْرارَ این ابرار، این بَرّها، این نیكمردان، این نیك انسانهایَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً. هیچ صحبت قیامت در این آیات نیامده كه در قیامت است یا در دنیا. ظاهر آیه این است كه در عین اینكه قیامت را می گوید دنیا را می گوید، یعنی می گوید در دنیا چنین اند كه آخرتشان ظهور همین دنیاست، حالا از قرینه عرض می كنم. این نیكان می آشامند (نمی گوید در قیامت) مِنْ كَأْسٍ از جامی كه كانَ مِزاجُها كافورا. مزاج یعنی چاشنی، آنچه كه در چیزی مخلوط كرده اند، مثل اینكه در یك شربت گلاب بریزند. از جامی می نوشند كه در آن مزاجی و در واقع مزیجی، خلیطی، چاشنی ای از كافور هست. كافور چیست؟ خود آیه تفسیر می كند. این كافور عَیْنا یك چشمه است نه كافور مصطلح. اگر به آن چشمه هم كافور می گویند به اعتبار این است كه خود كافور ضرب المثل دو چیز است، یكی برودت كه در امور معنوی می گویند: «بَرد یقین در قلب پیدا شد» و دیگر بو، و اینكه آن را با میّت دفن می كنند برای این است كه با بوی میّت معارضه كرده باشند.

جام اینها مخلوطی دارد از كافور. كافور چیست؟ خود آیه معنی می كند: عَیْنا این كافور یك چشمه است، یعنی نام یك چشمه است؛ عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اَللّهِ ِ چشمه ای است كه بندگان خدا از آن چشمه یا به وسیله آن چشمه می نوشند. عِبادُ اللّه یعنی كسانی كه خدا را عبودیت كرده اند. یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً. این خیلی عجیب است: چشمه ای كه اینها این چشمه را تفجیر می كنند یعنی می شكافند و باز می كنند. یك وقت چشمه ای است جاری، آدم از آن چشمه آب برمی دارد. ولی چنین نیست؛ چشمه ای هست كه خود اینها این چشمه را باز می كنند باز كردنی. چشمه ای وجود دارد كه آن چشمه را خود این بندگان خدا- یعنی از طریق و راه عبودیت- می شكافند، باز می كنند باز كردنی.

اینكه می گوید «باز می كنند» تشبیه به این جهت است كه در قناتها بالخصوص و در چشمه ها وقتی كه می خواهند آب را جاری كنند ابتدا یك مقداری كه می روند هنوز به آب نرسیده اند (این مقدار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 196
مختلف است چون زمینها مختلف است) . وقتی كه به آب می رسند ابتدا آثار آب یك مقداری پیدا می شود. یك وقت می بینی می رسند به جایی كه یك كلنگ كه می زنند آب یكدفعه منفجر می شود - چون با فشار در زیر زمین هست- كه اگر مقنّی زیرك نباشد و قبلاً خودش را آماده نكرده باشد ممكن است خفه بشود چون یك وقت می بینید آب مثلاً پنج متر بالا آمد و او باید به سرعت خودش را بالا بیاورد.
بئر ابی نیزر چاهی بوده است كه خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن چاه را كار كرد و منفجر كرد و جایی بود كه به خود ایشان تعلق داشت در آن دوره ای كه در مدینه بودند. ابی نیزر می گوید: علی به آنجا آمد و اول فرمود غذایی اینجا داری كه به ما بدهی یا نداری؟ گفتم: بله. چه داری؟ گفتم:

كدو، از همین كدوهایی كه اینجا كاشته ایم. از آن كدو ما یك غذایی پختیم و ایشان از آن غذا خوردند و بعد خودشان رفتند داخل این قنات. بعد می گوید: مقدار زیادی با آن قدرت فوق العاده مرتب كار كرد و خاكها را بیرون داد. یكدفعه بیرون آمد در حالی كه غرق در عرق شده بود. بار دیگر رفت و آن روز چند بار داخل این قنات رفت. می گوید: ناگهان آب از درون آن چاه جَستن كرد مثل گردن شتر و علی به سرعت خودش را از آنجا بالا كشید. تا جاری شد، گفت: كاغذ و قلم بیاورید. كاغذ و قلم آوردند. همان جا آنا وقف كرد. غرضم این است كه این كار چنین است كه می زنند و می زنند تا یكمرتبه منفجر می شود. این انفجار همین است كه یك جایی را بكاوند و بكاوند تا به آن مخزن برسند، وقتی كه به مخزن رسیدند یكمرتبه آن مخزن محتوای خود را بیرون می دهد.

[1] - . طور/28.
[2] - . انشراح/1 و 2.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است