در
کتابخانه
بازدید : 1639192تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله دو گانگی روح و بدن از ضروریات دین اسلام است. اگر این اعتقاد منحصر می بود به آیه «یَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی» ممكن بود بعضی بگویند مقصود از این روح، روح انسان نیست چیز دیگر است. ولی منحصر به این آیه نیست، آیات دیگری با زبان دیگری بدون آنكه كلمه «روح» آمده باشد مطلب را به شكلی بیان كرده است كه جز با جدایی روح از بدن و دوگانگی روح و بدن قابل توجیه نیست. مثلاً آن آیه كه می فرماید: وَ لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. `فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ. . . [1]گمان مبر كسانی كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند، زندگانند و مرزوق در نزد پروردگار؛ یعنی زنده اند و از عنایت پروردگار روزی می خورند. خوشحالند به فضلهایی كه بعد از مردن از ناحیه خدا به آنها می رسد و در یك حالت انتظار به سر می برند كه دوستانشان كه هنوز به آنها نرسیده اند كِی به آنها ملحق می شوند. آیا از این صریحتر انسان می تواند چیزی پیدا كند؟
یا آیاتی به این مضمون و نزدیك به این مضمون هست: اَلَّذِینَ تَوَفّاهُمُ اَلْمَلائِكَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی اَلْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اَللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها [2]. یعنی كسانی كه ملائكه الهی آنها رای توفی می كنند (توفی از ماده فوت نیست، از ماده و فا و استیفاست.

توفی یعنی تحویل كامل گرفتن) ، كسانی كه ملائكه الهی می آیند آنها رای به تمام و كمال تحویل می گیرند (كه همان معنی مردن است) . بعد كه اینها رای تحویل گرفتند و از این دنیا رفته اند ملائكه با اینها سخن می گویند؛ می گویند: شما در دنیا در چه و ضعی به سر می بردید؟ استنطاقشان می كنند، بازپرسی می كنند. اینها برای اینكه عذری برای خودشان بتراشند می گویند: ما مردم بیچاره ای بودیم؛ یعنی اگر می بینید ما عمل صالحی نداریم و كار بدی داریم علتش بیچارگی ما بود، دست ما به جایی نمی رسید، مستضعف بودیم و یك مردمانی بودیم كه دستمان به خیر و حقیقت نمی رسید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 171
می دانید كه ما در كجاها زندگی می كردیم؟ آنجایی كه ما زندگی می كردیم شرایط هیچ مساعد نبود (قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی اَلْأَرْضِ) . قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اَللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها. ملائكه می گویند این هم عذر شد كه ما در محیطی زندگی می كردیم كه شرایط مساعد نبود؟ ! آیا زمین خدا فراخ نبود و شما را بسته بودند به همان نقطه ای كه بودید كه در آنجا دستتان نمی رسید؟ زمین خدا فراخ بود، چرا هجرت نكردید به سرزمینی كه شرایط مساعد باشد؟
و باز آیات دیگری در همین زمینه ها داریم، زیاد است، از جمله خود آیه برزخ كه با كلمه «برزخ» آمده است: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ [3].
یا در آخر سورهقَدْ أَفْلَحَ راجع به افرادی كه قبض روحشان انجام می شود می فرماید كه آن فرد در آن حال می گوید: رَبِّ اِرْجِعُونِ. `لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ پروردگارا من را باز گردان. بعد از بُرده شدن می گوید بازگردان. اگر مردن «نیست شدن» باشد و بعد قیامت صرفاً تركیب جدید بخواهد باشد و در فاصله مرگ تا قیامت نیستی باشد پس چه معنی دارد كه قرآن می گوید: همین قدر كه قبض روح شدندقالَ رَبِّ اِرْجِعُونِ. `لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ كَلاّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها [4] می گوید: پروردگارا من را بازگردان، باشد كه اگر باز گردانی و حیات دنیایی دوباره ای به من بدهی، اگر من برگردم آنوقت اعمال صالحه ای كه انجام ندادم انجام بدهم. جمله «رَبِّ اِرْجِعُونِ » یعنی چه؟ اگر او از اینجا به جایی برده نشده باشد كه معنی ندارد این جمله را بگوید. بعلاوه اصلاً صحبت كردن یعنی چه؟ می گوید بعد از مردن تقاضا می كند و جواب به او داده می شود.
پیغمبر اكرم فرمود: كَما تَنامونَ تَموتونَ وَ كَما تَسْتَیْقِظونَ تُبْعَثونَهمین طوری كه می خوابید می میرید و همان گونه كه بیدار می شوید زنده می شوید. بعد فرمود: وَ اِنَّما تَنْتَقِلونَ مِنْ دارٍ الی دارٍ مردن انتقال از خانه ای به خانه ای، از عالمی به عالمی، از نشئه ای به نشئه ای است.
یكی از آن آیاتی كه كمال صراحت را در این مسئله دارد همین آیاتی است كه امروز خواندیم و داریم در باره اش بحث می كنیم: كَلاّ إِذا بَلَغَتِ اَلتَّراقِیَ از آن موضوع، دیگر سخن مگو، بیا وارد موضوع دیگر باش. این بیچاره ای كه دنیای نقد او را از خود بیخود كرده و غرق در غفلت و غرور نموده و آخرت و عاقبت كار خود را بكلی به فراموشی سپرده است و برای آینده ای كه دارد اصلاً فكر نمی كند كه چه خبر هست، آن حالت او را در نظر بگیر: آنوقت كه رسیده است به چنبرهای گردن. چه رسیده؟ پس معلوم می شود كه یك چیزی هست كه دارد تدریجاً علائقش بریده می شود، ارتباط تدبیری اش (به اصطلاح) از قسمتهایی از بدن بریده شده است. وقتی ما می گوییم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 172
جان بیرون رفت، نه معنایش بیرون آمدن است مثل اینكه جسمی از جسم دیگر بیرون بیاید. وقتی كه تدریجاً رابطه تدبیری اش بریده می شود، آن همان بیرون آمدن اوست. و از همه بدن در آنِ واحد رابطه بریده نمی شود. مثلاً اگر بدن به یك علت خاصی فلج بشود، یك نوع رابطه تدبیری بریده می شود نه اینكه روح از آنجا خارج شده؛ بوده و مثل جسمی كه از جایی خارج بشود خارج شده است؛ این معنی ندارد.
وَ قیلَ مَنْ راقٍ در آن وقتی كه كسانی كه دور و بر [شخص محتضر] هستند مأیوسانه می گویند: كیست كه دیگر بتواند این را نجات و شفا بدهد؟

[1] - . آل عمران/169 و 170.
[2] - . نساء/97.
[3] - . مؤمنون/100.
[4] - . مؤمنون/99 و 100.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است