در
کتابخانه
بازدید : 1639716تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قرآن به دلیل اینكه این سؤال جواب ندارد (به معنایی كه عرض می كنم) زمان و تاریخ را تعیین نمی كند ولی خصوصیاتی را كه در آنجا واقع می شود بیان می كند. زیرا اولاً مسئله قیامت به یك اعتبار كه علم الساعة است (اگر در باره آن ما بتوانیم «كِی» بگوییم) مطلبی است كه در قرآن مكرر آمده است كه علمی است كه خدا آن علم را پنهان كرده است حتی از انبیاء و اولیاء، یعنی جز ذات حق كسی آن را نمی داند؛ یعنی جزو اسرار عالم هستی است كه حتی به پیغمبران گفته می شود كه علم الساعة را بگویید در نزد خداست.
بعلاوه این گونه سؤالها یك سؤالهایی است كه جواب ندارد، به معنی اینكه شما جواب صحیحش را هم كه بدهید برای طرف قابل اثبات نیست. به عنوان مثال، در بعضی از كتب تاریخ نوشته اند كه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در منبر فرمود: سَلونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدونیقبل از آنكه مرا نیابید هرچه می خواهید از من بپرسید، هرچه بپرسید جواب می دهم. شخصی از پای منبر بلند شد و گفت: اگر تو همه چیز را می دانی بگو عدد این موهای ریش من (یا موهای سر و ریش من) چقدر است؟ فرض كنید كه موهای ریش او (یا موهای سر و ریش او) پانزده هزار و چهار صد و نود و شش تا باشد. حالا اگر كسی این عدد را گفت مگر این قابل اثبات است و می شود بیاییم یك نفر را بخوابانیم بعد یكی یكی موی سر و ریش او را بشماریم، ببینیم جور در می آید یا جور در نمی آید.
امیرالمؤمنین جواب دیگری واضح و روشنتر داد، فرمود: این كه سؤالی نیست كه كسی بخواهد بكند. یك جواب واضح من به تو می دهم و آن اینكه تو یك توله (یعنی یك بچه كوچك) در خانه ات داری كه عن قریبٍ قاتل فرزند من خواهد بود. به جای یك امری كه برای طرف قابل اثبات نیست یعنی اگر انسان بخواهد آن حقیقت را بگوید او می گوید از كجا كه این قدر باشد، چیز دیگری در جوابش فرمود كه همه مردم بدون اینكه احتیاجی به آن گونه جریانها داشته باشند بعدها به طور روشن قضیه را درك می كنند.
حال فرض كنیم كه دانستن علم ساعت از اسرار هم نباشد و فرض كنیم كه تاریخِ زمانی و تقویمی دارد یعنی بشود آن را با تقویم دنیایی تعیین كرد. مثلاً بگویند كه [زمان قیامت ] ده میلیون و چهار صد و نود و هشت هزار و هشتصد و شصت و پنج سال و بیست روز و هفت ساعت و ده دقیقه و سه ثانیه دیگر است. از كجا برای این طرف می شود ثابت كرد كه واقعاً چنین تاریخی داشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 156
باشد؟ كسی بگوید تاریخ آن را بگو، تاریخ واقعی اش را هم بگویند؛ می گوید به چه دلیل؟ این برای او قابل اثبات نیست.
ثالثاً: اینكه مسئله قیامت قابل تعیین و تقدیر با زمان دنیا باشد از یك فكر كودكانه بر می خیزد؛ یعنی به معنیِ زمانیِ دنیایی اصلاً تاریخ ندارد، یك حقیقت مافوق تاریخ است. او روی نادانی خودش خیال می كند كه قیامت یك واقعه و یك حادثه ای است نظیر و جزء حادثه های دنیایی و همین طوری كه حادثه های دنیایی را با تقویم می شود اندازه گیری كرد آن را هم با تقویم می شود اندازه گیری كرد. پس اصلاً خود سؤال پوچ است.
رابعاً- كه این خود مسئله دیگری است- انسان چیزی را باید بپرسد و بداند و دنبال آگاهی و علمی باید برود كه در عمل برای او مفید باشد؛ كه می دانید این یك مسئله ای است كه در اسلام خیلی مطرح است و امروز روی آن خیلی تكیه می كنند: چیزی را بیاموز كه در عمل برای تو مفید است. چیزی كه در عمل برای انسان مفید نباشد از یك طرف لغو است ولی از یك جنبه دیگر اگر نگاه كنیم مضرّ است یعنی به همان اندازه كه ذهن انسان را به خود مشغول می كند انسان را از حقیقت و واقعیت باز می دارد؛ كه این خودش یك مسئله ای است كه در اسلام زیاد مطرح است و اتفاقاً در میان مردم عكس قضیه مطرح است.
در احادیثی كه از پیغمبر اكرم و ائمه روایت شده است زیاد روی این مطلب تكیه شده است كه: خُذْ عِلْمَ ما یَعْنیكَ وَ لاتأْخُذْ عِلْمَ ما لا یَعْنیكَ. یعنی همیشه دنبال اطلاع و آگاهی از چیزی برو كه به حالت مفید باشد، آنچه كه دانستن و ندانستنش برای تو علی السویه است و آن دانستن اثری برای تو ندارد رهایش كن، دنبال آن نرو، حیفِ وقت و نیرو و استعداد است كه صرف این جور چیزها بشود. مثلاً گاهی سؤال می كنند كه اسم مادر حضرت موسی چه بوده است؟ بسیار خوب، حالا اسم مادر حضرت موسی هر چه بوده، آیا دانستن و ندانستن آن تأثیری در سعادت ما دارد كه اگر بدانیم اسمش چیست یك اثری دارد و اگر ندانیم نه؟ خیر، هیچ تأثیری ندارد. و مثل هزارها اطلاعات بیهوده و پوچ كه افراد دنبال كسب آنها می روند در صورتی كه یك ذره به حالشان مفید نیست.
انسان باید در مسئله كسب اطلاع، نهایت صرفه جویی را به كار ببرد. قرآن حتی مخصوصاً اِبا می كند از اینكه به سؤالات از مسائلی كه خود آن سؤال به حال شخص فایده ندارد جواب بدهد؛ برای اینكه او عادت می كند كه دنبال این جور سؤالات برود و لهذا شما می بینید در قرآن هر جا قصه، حكایت، تاریخ نقل می كند، از این جزئیات و خصوصیاتی كه دانستن و ندانستن آنها به حال انسان فایده ای ندارد احتراز دارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 157
در باب قیامت، آنچه برای ما مفید است چیست؟ این است كه: وَ أَنَّ اَلسّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها [1] قیامت، آینده است بدون شك. اما اینكه تاریخ و زمانش كِی خواهد بود، دانستن و ندانستنش به حال ما فایده ندارد. لهذا قرآن به جای اینكه یك سؤال بی معنی و پوچ را جواب بدهد، جوابی می دهد كه جواب واقعی آن سؤال نیست. یَسْئَلُ أَیّانَ یَوْمُ اَلْقِیامَةِ. می گویید كِی؟ ما می گوییم كِی، ولی نه كِیِ تقویمی: آنجا كه چشم از دیدار خیره می شود؛ همین انسانی كه امروز سؤال می كند، وقتی كه مواجه می شود، آنچنان حالت تحیّر و اضطراب به او دست می دهد كه این چشمش پلك نمی زند. آنجا كه این ماه نور خودش را از دست می دهد. آنجا كه خورشید و ماه از مدارهای خودشان خارج می شوند و در یك جا گرد می آیند. آنگاه كه انسان دنبال پناهگاه می گردد: اَیْنَ الْ- مَفَرُّ به كجا می شود پناه برد؟ ! آنجا كه انسان می گوید: «به كجا می شود پناه برد» ولی پناهگاهی نیست؛ جز قرارگاه حق، جز در بارگاه پروردگار باراندازی وجود ندارد. تمام اسباب منقطع و بریده می شوند. این است آن چیزی كه باید بدانید. اینهاست كه باید سؤال كنید.
قرآن همان سؤال را كه جواب می دهد، آن سؤالی كه فرضا برای آنها درك جواب آن امكان داشته باشد تازه برایشان یك ذره فایده ندارد، مسائلی را طرح می كند كه دانستن آن برای آنها فایده دارد: پس بدانید چه وضع و چه احوالی در آنجا وجود دارد.
آن وقت در دنبال آن آیات می فرماید: یُنَبَّؤُا اَلْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ. می گویید قیامت چه وقت است؟ قیامت همان وقتی است كه به انسان [خبر داده می شود از آنچه پیش فرستاده و بعد فرستاده است. ] قبلاً صحبت انسان بود، عرض كردیم آن انسان انسان كلی بود به اعتبار بعضی افراد كه سؤال می كنند، اینجا هم كه انسان كلی ذكر می كند شخص معین در میان نمی آورد.
یُنَبَّؤُا اَلْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ. آنچه كه باید بدانی این است: روزی كه به انسان خبر داده می شود و انسان آگاهانیده می شود به تمام آنچه جلو فرستاده است و به تمام آنچه بعد فرستاده است.
آیات دیگری ما در قرآن داریم كه همین كلمه نَبَأ (خبر دادن) در آن به كار برده شده است: وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [2].
آنجا كهإِلی رَبِّكَ یَوْمَئِذٍ اَلْمُسْتَقَرُّ، به بارگاه الهی كه مردم فرود آمدند، خدای متعال به افراد خبر و اطلاع می دهد تمام اعمالی را كه در طول عمر مرتكب شده اند. اینجا كلمه یُنَبَّؤُا آمده. آیا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 158
این خبر دادن از قبیل خبردادنهای دنیایی است؟ یعنی می آیند برایش با زبانی بازگو می كنند؟ فرشته ای، مَلَكی می آید برایش قرائت و نقل می كند؟ آیات دیگر این مطلب را تفسیر كرده است.

[1] - . حج/7.
[2] - . توبه/105.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است