در
کتابخانه
بازدید : 1639656تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نفس انسان در قرآن با سه صفت معرفی شده است كه هر یك از این صفات نشان دهنده یك درجه و یك مرتبه از نفس انسان است. یكی نفس امّاره كه از زبان حضرت یوسف نقل می فرماید: وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ [1]. در اینجا نفس امّاره- كه «امّاره» صیغه مبالغه است- یعنی نفس فرمان دهنده و به شدت فرمان دهنده و در كمال استبداد فرمان دهنده. مقصود همان حالتی از نفس انسان است كه در آن حالت هواها بر انسان حاكم و غالب است و انسان صد درصد محكوم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 144
خواهشهای نفسانی خودش است. نفس امّاره به سوء یعنی نفسی كه به انسان فرمان به بدی می دهد و انسان هم تابع نفس فرمان دهنده به بدی و شرارت است. اگر همین یك آیه می بود، انسان فكر می كرد كه نفس انسان یك خاصیت بیشتر ندارد و آن این است كه همیشه فرمان به بدی می دهد.
ولی در جای دیگر كه همین آیه باشد شكل دیگری دارد: نفس لوّامه، نفس ملامتگر. نفس ملامتگر یعنی قوّه ای كه در درون انسان است و خود انسان را در كار بد مورد ملامت قرار می دهد، یعنی اگر كار بد بكند ملامت می كند كه چرا ما این كار را كردیم؟ و اگر كار خوب را نكرده یا كم كرده است، باز خودش را ملامت می كند: چرا فلان كار خوب را من نكردم یا فلان كار خوب را من كم كردم. درست نقطه مقابل نفس امّاره. او فرمان به بدی می دهد؛ این برعكس، مثل یك قاضی عادل می آید انسان را و در واقع آن نفس امّاره را مورد ملامت و سرزنش قرار می دهد، می گوید چرا این كار را كردی، نمی بایست می كردی؛ چرا آن كار خوب را كم كردی.
یكی دیگر صفت مطمئنّه است كه آن درجه بالاتر است: یا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ. `اِرْجِعِی إِلی رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً. `فَادْخُلِی فِی عِبادِی. `وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی [2]. ای نفس آرامش یافته، ای نفس به حقیقت واصل شده، ای نفس از هرگونه دغدغه و شك و شبهه و دو دلی و تردید و ترس و جبن و همه چیز رهایی یافته و به آرامش و طمأنینه كامل رسیده!
حال این چگونه است؟ آیا واقعاً در انسان سه نفس، سه جان، سه روح وجود دارد: یك روح فرمان به بدی می دهد، یك روح ملامتگر است، یك روح دیگر مطمئنّه است؟ یا نه، انسان دارای یك روح و یك جان بیشتر نیست ولی انسان در مراحل و مراتب خودش مختلف است. بعضی نفوس در مرحله حیوانیت اند، یك قدم از حیوانیت بالاتر نرفته اند. این گونه نفوس جز وسوسه های شیطانی چیزی در درونشان نیست. تمام القائاتی كه ] در این نفوس [می شود شُرور و بدیهاست. در واقع این گونه نفوس را باید نفوس ساقط شده و سقوط كرده تلقی كرد. در اینها از انسانیت، دیگر چیزی باقی نمانده و چیزی وجود ندارد. حیوانی هستند به صورت انسان. دائماً در فكر شكم، در فكر تن: از هر راهی و هر جور شده است پول در بیاوریم، كجا را بخوریم، كجا را ببلعیم، چگونه بخوابیم و. . . اصلاً غیر از این چیزی سرش نمی شود.
اما انسان در یك درجه بالاتر، روح انسانی و روح ایمانی در او زنده است. او این گونه نیست، بلكه یك آدمی است دو شخصیتی، كأ نّه دارای دو شخصیت است، هم نفس امّاره بر او حاكم است هم نفس انسانی و روح ایمانی. این است كه اگر كار بدی به حكم نفس امّاره انجام بدهد او می آید در مقابل ایستادگی می كند. اولاً تا آنجا كه بتواند نمی گذارد، و ثانیا اگر كاری كرد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 145
لااقل این قدر هست كه به حسابش می رسد، می آید و می گوید: ای دل غافل! این چه كاری بود من كردم؟ ! همین چیزی كه ما به آن «وجدان» می گوییم.
البته هركسی دارای نفس لوّامه است، منتها بعضی افرادْ حاكم بر آنها نفس امّاره است و به نفس لوّامه چندان مجالی داده نمی شود مگر وقتی كه كار از كار بگذرد.

[1] - . یوسف/53.
[2] - . فجر/27- 30.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است