در
کتابخانه
بازدید : 1639541تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Expand تفسیر سوره مدّثّر (1) تفسیر سوره مدّثّر (1)
Expand تفسیر سوره مدّثّر (2) تفسیر سوره مدّثّر (2)
Collapse تفسیر سوره مدّثّر (3) تفسیر سوره مدّثّر (3)
Expand تفسیر سوره مدّثّر (4) تفسیر سوره مدّثّر (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از آیه قرآن معلوم می شود كه این حقیقت كه نگهبانان جهنم نوزده تا هستند، در بعضی كتب آسمانی پیشین هم آمده بوده است. علمای اهل كتاب معمولاً آنچه را كه در كتب آسمانی شان هست مخفی می كردند. عوامشان كه خبری از این قضایا نداشتند. مردم قریش از این موضوعات بی خبر بودند، اهل كتاب هم عوامشان بی خبر بودند. قرآن می فرماید كه اولاً ما قرار نداده ایم این نگهبانان را مگر فرشتگان؛ یعنی اینها از سنخ فرشتگانند نه از سنخ انسان كه كسی بتواند حساب كم و زیادش را بكند، و بگوید اگر عددشان كم باشد ما بر آنها غلبه می كنیم، زیاد باشد آنها بر ما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 123
غلبه می كنند.
و اما از جهت اینكه چرا خود عدد، نوزده تا شد و هجده تا یا بیست تا نشد؟ می فرماید: وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا: و ما قرار ندادیم (یعنی اطلاع آن را در قرآن قرار ندادیم، یعنی آن را در قرآن ذكر نكردیم) ؛ و ما آن را بیان نكردیم و در قرآن عدد را ثبت نكردیم مگر اینكه برای كافران سبب یك نوع فتنه است. (فتنه یعنی هر چیزی كه انسان را در یك نوع آزمایش قرار بدهد. ) سبب یقین اهل كتاب می شود. این امر برای اهل كتاب یك قرینه است بر صدق این پیغمبر، یعنی اینها وقتی كه با خودشان می اندیشند، می گویند یك پیغمبر امّی از مردم مكه و بی خبر از آنچه كه در كتب آسمانی هست و از آن راه چنین اطلاعی ندارد، در كتاب او عین آن عدد آمده است؛ برای آنها یقین حاصل می شود كه این كتاب از همان مبدئی آمده كه آن كتابها آمده است.

لِیَسْتَیْقِنَ الَّذینَ اُوتُوا الْكِتابَ وَ یَزْدادَ الَّذینَ امَنوا ایماناً به دلیل اینكه برای اهل كتاب موجب یقین و برای اهل ایمان موجب ازدیاد ایمانشان می شود. وقتی كه این مطلب در میان اهل كتاب می پیچد كه او این را از كجا كشف كرد و دانست، پس حتماً با همان مبادی ارتباط دارد كه آن كتابهای دیگر از آنجا نازل شده است، سبب ازدیاد ایمان اهل ایمان می شود. وَ لا یَرْتابَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْكِتابَ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ . نه اهل كتاب و نه اهل ایمان، دیگر نمی توانند ریبی در این جهت به خود راه بدهند.
وَ لِیَقُولَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ اَلْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اَللّهُ بِهذا مَثَلاً.
مفسرین، اینجا یك جمله ادبی گفته اند كه باید آن را عرض كنم. كلمه «لـ- ِ» كه به معنی «برای» است، می گویند گاهی برای غایت استعمال می شود و گاهی برای عاقبت. فرق غایت و عاقبت این است كه یك چیزی كه ساخته می شود، یك وقت از اول كه این را می سازند برای فلان نتیجه می سازند یعنی آن نتیجه را برای آن در نظر گرفته اند و این شی ء را می سازند. آن را غایت این شی ء می گویند. عاقبت آن است كه این شی ء در نهایت امر به آن منتهی می شود ولی از اول این را برای آن نساخته اند. مثال: این خانه را برای چه ساخته اند؟ می گوییم: برای آنكه در آن بنشینند. در اینجا لام غایت (برای) به كار می رود. یك وقت از كسی كه در مقام موعظه است [می پرسند] این خانه ها را برای چه می سازند؟ می گوید برای خراب شدن، یعنی عاقبتش خراب شدن است.
در حدیث است: لَهُ مَلَكٌ یُنادی كُلَّ یَوْمٍ: لِدوا لِلْمَوْتِ وَابْنوا لِلْخَرابِفرشته ای هر روز ندا می كند كه برای مردن بزایید و برای خراب شدن بسازید. فرشته می خواهد عاقبت را بگوید كه بدانید زاییدن برای مردن نیست، ساختن هم برای خراب شدن نیست ولی عاقبت زاییدن مردن و عاقبت ساختن خراب شدن است. این را «لام عاقبت» می گویند كه زیاد استعمال می شود.
اینجا ما سه مطلب داشتیم: این عدد را در قرآن بیان نكردیم مگر برای اینكه موجب یقین اهل كتاب بشود (این غایت است) و برای اینكه بر ایمان مؤمنین افزوده بشود (این هم غایت است) و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 124
لِیَقُولَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و برای اینكه بیمار دلان بگویند كه حالا مقصود چیست؟ عدد نوزده دیگر برای چه؟ چه منظوری هست؟ این همان عاقبت است؛ یعنی این، منظور اصلی نیست ولی منتهی به چنین جایی می شود. این چیزی است كه در پایان خودش چنین حرفی را هم به دنبال خود دارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است