در
کتابخانه
بازدید : 1640198تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اباعبداللّه مثل امشب را به سامان دادن كارهای خودش پرداخت. عالَمی بود این شب عاشورا: اِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ اَنَّكَ تَقومُ اَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ [1]. در این شب اباعبداللّه كارهایی انجام داد. یكی از كارهایی كه انجام داد این بود كه فرمود خیمه ها را به سرعت بكَنید، جابجا كنید، طنابهای خیمه ها را به یكدیگر نزدیك كنید به طوری كه میخهای هر طناب در داخل خیمه دیگر كوبیده شود تا بین خیمه ها فاصله ای نباشد كه كسی بتواند از وسط خیمه ها بگذرد. بعد هم دستور داد خیمه ها را به شكل نیم دایره در آن شب بپا كنند برای وضع خاصی، و باز دستور داد در پشت خیمه ها یك خندق مانندی با بیل و كلنگ كندند، صحرا هم نیزار بود، از نی و هیزم و سوختنیها زیاد جمع كردند، فرمود امشب تا صبح اینجا را پركنید. منظور این بود كه فردا صبح این نی ها را آتش بزنند كه دشمن از پشت سر نتواند حمله كند. این تدبیری بود كه اباعبداللّه برای اهل بیت و خاندانش ترتیب داد كه لااقل تا اینها زنده هستند كسی از پشت سر نتواند بیاید متعرض حریم اباعبداللّه بشود.

دیگر اینكه دستور داد همه شمشیرها را صیقل بزنند و اسلحه را آماده كنند، و همه اینها را در آن شب آماده كردند.
مردی بود به نام جَون (هَوی هم گفته اند) . او یك آزادشده ابی ذر غِفاری و از شیعیان خالص و مخلص اباعبداللّه بود. اهل این كار بود، یعنی اسلحه ساز بود. این مرد كارش در آن شب این بود كه اسلحه دیگران را آماده می كرد. خود حضرت می آمدند از كارش خبر می گرفتند، نظارت می كردند. یكی از كارها كه شاهكار اباعبداللّه است [این است كه ] در همان شب همه یاران را جمع كرد. (مرد خدا را ببینید! ) برای اینها خطابه خواند چه خطابه ای! اول حمد خدا را خواند، ثنای الهی كرد چه ثنایی! مثل كسی كه در دنیا برای او هیچ گونه مصیبتی پیش نیامده است. فرمود: همه شكلهای احوال برای ما شكرآور است: اُثْنی عَلَی اللّهِ اَحْسَنَ الثَّناءِ وَ اَحْمَدُهُ عَلَی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاء. من در دنیا خوشیها دیده ام و سختیها دیده ام، یعنی یك روز بوده است كه من در دامن پیغمبر بوده ام، روی زانوی پیغمبر می نشستم، یك روز بود كه پیغمبر نماز می خواند و من كودك بودم و روی دوش پیغمبر می رفتم، روی سینه پیغمبر بودم، امروز هم برای رضای خدا در این شرایط هستم. من
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 85
همان طور كه برای آن روز خدای خودم را سپاس می گویم برای امروز هم سپاس می گویم. این هم برای من نعمت است. بعد، از اصحاب و یاران خودش تشكر كرد، فرمود: من اصحابی باوفاتر و نیكتر از یاران خودم سراغ ندارم، اهل بیتی باوفاتر، صله رحم بجا آورتر، فاضلتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم، خدا به همه شما جزای نیك بدهد.
بعد از آنكه یك اظهار رضایت كاملی كرد فرمود: من مطلبی دارم و آن این است: این قوم فقط و فقط به من كار دارند. آن كسی كه اینها از وجود او می ترسند و از سایه او هم می ترسند منم.

خون من را می خواهند بریزند، كسی به شما كاری ندارد. اگر فكر می كنید مسئله بیعتی كه با من كرده اید گردنگیر شماست من بیعتم را برداشتم، بنابراین دشمن به شما كار ندارد، من هم كه دوست شما هستم می گویم از نظر بیعت اجبار و الزامی ندارید. اینها را سر یك دوراهی قرار داد كه هیچ اجباری برای ماندن نداشته باشند، یعنی خودشان باشند كه راهشان را انتخاب كرده باشند. بعد فرمود: اهل بیت و بچه های من هم در این صحرا و بیابان جایی را نمی شناسند و راهی را بلد نیستند، هریك از شما دست یكی از اهل بیت من را بگیرد و از این صحرا بیرون ببرد.
این جمله های اباعبداللّه مثل آب جوشی كه در رگهای بدن اینها رفته باشد حالت عجیبی به اینها داد، هیجانِ احساسات بود، همه یكمرتبه صدا را بلند كردند: خدا چنین روزی را نیاورد كه ما بعد از شما هوای این دنیا را تنفس كنیم. بَدَأَهُمْ بِذلِكَ اَخوهُ اَبُوالْفَضْلِ الْعَبّاسُ. اوّل كسی كه به سخن درآمد برادر رشیدش ابوالفضل العباس بود. و لا حول و لا قوة الاّ باللّه العلیّ العظیم و صلّی اللّه علی محمد و آله الطاهرین.
باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
پروردگارا دلهای ما را به نور ایمان منوّر بگردان، نیتهای ما را خالص بفرما، پرتوی از انواری كه بر دلهای بندگان خالص و مخلصت، متهجّدینت تابانیده ای بر دل ما هم بتابان.
خدایا دست ما را از دامان ولای علی و آل علی كوتاه مفرما، ما را پیرو واقعی آنها قرار بده.
پروردگارا قلب مقدس امام زمان را از همه ما راضی بفرما.
پروردگارا اموات ما را مشمول عنایت و مغفرت خودت قرار بده.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 86
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 87

[1] - . مزّمّل/20.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است