در
کتابخانه
بازدید : 1639753تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد كه فرمود نام پروردگارت را یاد كن، می فرماید: رَبُّ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ . پروردگار تو، همان كه پروردگار مشرق و مغرب است. كلمه «مشرق و مغرب» می دانیم كه تقریبا مساوی است با آنچه كه ما در فارسی می گوییم «از كران تا كران» . قرآن در بسیاری جاها تعبیر به مشارق و مغارب می كند، بعضی جاها مشرق و مغرب. معلوم است مشارق و مغارب می گوید به اعتبار افراد و آحاد مشرقها و مغربها، مشرق و مغرب كه می فرماید به معنی جنس مشرق و مغرب است. «مشرق و مغرب» یك تعبیر است، یعنی همه جا. تعبیر «پروردگار مشرق و مغرب» بعد از تعبیر «نام پروردگار خودت را یاد كن» ضمنا یادآوری یا بگوییم دفع توهّم آن كسانی است كه به ارباب قائلند [و گویی در مقابل تعبیر] «پروردگار تو» [می گویند: ] بسیار خوب، ما هم رب خودمان، تو هم رب خودت. [قرآن می فرماید: ] نه، رب تو یعنی همان رب مشرق و مغرب، یعنی همان كه ربِ ّ از كران تا كران هست، ربّ همه، ربّ العالمین. لا اله الا هو. الهی، معبودی، قابل پرستشی جز او وجود ندارد؛ پرستش منحصر به ذات مقدس اوست. فَاتَّخِذْهُ وَكِیلاً. پس او را برای خودت وكیل اتخاذ كن.
وكیل از ماده «وَكَلَ یَكِلُ» است كه الآن هم ما در اصطلاح حقوقی كلمه وكالت و وكیل را به كار می بریم. وقتی انسان كارش را به دیگری واگذار می كند و او را متعهد می كند كه كار او را انجام بدهد می گویند كه او را برای خود وكیل گرفت. فَاتَّخِذْهُ وَكِیلاًیعنی تو خودت را و سرنوشت خودت را به او بسپار، خودت را به خدا بسپار، كارت را به خدا واگذار كن و بسپار. همان معنی حقیقی توكل است كه چون مكرر درباره توكل بحث كرده ایم دیگر تكرار نمی كنیم.
سؤال: درباره مشرق و مغرب و مشارق و مغارب، این طور استنباط شده كه از آنجا كه دایره، مكان هندسی نقاطی است كه نسبت به یك نقطه به نام مركز به یك فاصله اند، وقتی می گوییم مشارق و مغارب. . .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 61
استاد: هر نقطه ای ممكن است مشرق یا مغرب باشد.
ادامه سؤال: چون قبلاً می گفتند زمین مستوی و صاف است، اینجا این را می رساند كه وقتی مشارق و مغاربی وجود داشته باشد باید آن جسم كروی باشد تا چندین مشرق و چندین مغرب داشته باشد؛ یعنی می گویند این صراحتا در مورد كرویت زمین بیان شده.
استاد: این را قبلاً در باب مشارق و مغارب گفته ایم كه به آن معنا كه شما می گویید كه منحصر به این جهت باشد این طور نیست كه مشارق و مغارب فقط مربوط به زمین ما باشد آنهم به اعتبار روزانه. آنچه شما می فرمایید این است كه در یك شبانه روز در زمین، ما مشرقها و مغربها داریم، یعنی ما الآن كه در این نقطه از زمین هستیم امروز مشرق ما- یعنی آن قسمتی از افق كه برای ما خورشید از آنجا طلوع می كند- یك نقطه معین است ولی اگر ما چند درجه به طرف مغرب برویم، مثلاً برای مردم قزوین، نقطه مشرق نقطه دیگری است؛ نه فقط برای مردم قزوین بلكه به دقت برای مردم شرق تهران یك جا مشرق است و برای مردم غرب تهران جای دیگر مشرق است. این حرف درستی است، ولی نمی شود منحصر به این جهت كرد چون علاوه بر مسئله شبانه روز مسئله ایام سال هم هست یعنی غیر از اینكه در یك شبانه روز، مشرق و مغرب تهران با مشرق و مغرب قزوین فرق می كند یا مشرق و مغرب شرق تهران با مشرق و مغرب غرب تهران فرق می كند، خود تهران هم همه ایام سال یك مشرق ندارد برای اینكه خورشید نسبت به همان چیزی كه بر آن طلوع می كند در فصلهای مختلف فرق می كند، یعنی هرچه ما به طرف زمستان برویم خورشید جنوبی تر می شود و هرچه به طرف تابستان بیاییم شمالی تر می شود. پس برای خود تهران و همین نقطه هم، یك مشرق و مغرب وجود ندارد. و بعلاوه ما الآن مشرق و مغرب زمین را می گوییم؛ صدها كره دیگر در عالم وجود دارد. همین سیاراتی كه در دور خورشید هستند آنها هم برای خودشان مشرقها و مغربها دارند. بنابراین آنچه شما می فرمایید حرف درستی است ولی ما نمی توانیم مفهوم مشارق و مغارب را به آن محدود كنیم. به هرحال وقتی می گوییم مشرق و مغرب، مقصود جنس مشرق و مغرب است و این یك كنایه ای است از «همه جا» .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است