مرحوم آخوند در جواب می گویند: این ارتفاع نقیضین نیست. نقیضُ كلِّ شیٍ رفعُه.
پس نقیض مقیَّد، رفع این مقید است، نه رفعی كه خودِ این رفع، مقید باشد. به عبارت
دیگر: نقیض مقید، رفع مقید است، نه الرفعُ المقید. میان اثباتُ المقید و الرفع المقید
تناقض نیست، بلكه تضاد است و چون تضاد است اجتماعشان محال است ولی
ارتفاعشان محال نیست. بله، میان الوجود المقید و رفع ذلك الوجود المقید تناقض
است. مثلا نقیض «قیام زید در روز جمعه» عدم این قیام است؛ یعنی عدم قیام زید
كه در روز جمعه است، كه همه قیود به قیام می خورد. اما میان «قیامٌ زیدٍ یومَ الجمعة»
و «عدم القیام الذی هذا العدم فی یوم الجمعة» تناقض نیست، بلكه تضاد است. اگر
«زیدٌ قائمٌ یومَ الجمعة» را به نحو سلب تحصیلی سلب كنیم، می شود نقیضش و در
اینجا ارتفاع و اجتماع، هر دو محال است. اما اگر در سلب «زید قائم یوم الجمعه»
قید را به عدم برگردانید و بگویید «زیدٌ لیس بقائمٍ فی یوم الجمعة» این دو،
اجتماعشان محال است ولی ارتفاعشان ممكن است؛ چون «زیدٌ لیس بقائمٍ فی یوم
الجمعة» در حكم معدوله است و خود عدم در اینجا حكم محمول را پیدا می كند.
وقتی چنین شد باید زیدی باشد تا چنین عدمی برایش ثابت گردد و اگر زیدی
نباشد نه «زیدٌ قائم یومَ الجمعة» صادق است و نه «زیدٌ متصفٌ بأنّه لیس بقائم» .
حال نقیض «لیست الماهیة موجودة فی مرتبة ذاتها» چیست؟ نقیض آن
«الماهیة موجودةٌ فی مرتبة ذاتها» است و به عبارت دیگر: نقیض آن «لیست الماهیة
لیست موجودة فی مرتبة ذاتها» است. اما اگر بگویید «لیست الماهیة موجودة فی
مرتبة ذاتها» و بعد بگویید «لیست الماهیة معدومة فی مرتبة ذاتها» ، از طرفی وجود
مقید را سلب كرده اید و از طرف دیگر عدم مقید را، و این دو با یكدیگر تناقض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 810
ندارند و ارتفاعشان محال نیست.
پس سخن مرحوم آخوند این شد كه حدوث ذاتی به معنی مسبوقیت وجود
ماهیت به این لیسیت بسیط است. وجود ماهیت مسبوق است بأنّها لیست موجودة
فی مرتبة ذاتها. البته مرحوم آخوند به این مطلب اشاره نكرده است كه وجود ماهیت
همچنین مسبوق است بأنّها لیست معدومة فی مرتبة ذاتها، كه البته این ضرری به
بحث نمی زند و همین مقدار كه وجودْ مسبوق به لیسیّت در مرتبه ذات باشد كافی
است.
این بود اصل تقریری كه مرحوم آخوند در اینجا كرده اند.