علاوه بر این مرحوم آخوند از توجیه خودش هم دست بر می دارد و می گوید:
«مطلبی كه در این توجیه بیان شده درست نیست» و راست هم می گوید؛ یعنی بر
فرض اینكه حرف بهمنیار همین باشد كه مرحوم آخوند گفته، باز هم حرف او قابل
نقض است. طبق این توجیه، بهمنیار می گوید: زمان در خارج متصل واحد است و
در خارج جزء ندارد و جزء را ذهن برای آن اعتبار كرده. پس تقدم و تأخر در خارج
وجود ندارد؛ چون تقدم و تأخر صفت اجزاء است و اجزاء بما هی اجزاء، در ذهن
وجود دارد نه در خارج. (اینجا باید خوب دقت بفرمایید! ) مرحوم آخوند
می فرماید: این حرف درست نیست. درست است كه زمان در خارج متصل واحد
است و متجزی و متكثر نیست، ولی آیا اینكه ذهن زمان را قطعه قطعه می كند و به
دیروز و امروز و فردا تقسیم می كند، یك عمل انیاب اغوالی است؟ یا نه، این یك
انتزاع است؛ یعنی نحوه وجود شی ء در خارج به گونه ای است كه از آن، جزء انتزاع
می شود، و این خودش نوعی جزء داشتن در خارج است. ما این مطلب را قبول
كردیم كه زمان در خارج متصل واحد است و وحدت اتصالی مساوی است با
وحدت شخصی، یعنی هر متصل واحدی شخص واحد است نه اشخاص كثیره. پس
ما قبول كردیم كه زمان در خارج به صورت اشیاء كثیره نیست، بلكه شی ء واحد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 786
است. ولی این واحد، نوعی واحد است كه صلاحیت انتزاع اجزاء را دارد. مجردات
هم واحدند، اما آیا ذهن می تواند از مجرد جزء انتزاع كند؟ نه. [زمان، ] واحدی است
كه صلاحیت انتزاع جزء را دارد، در مقابلِ واحدهایی كه صلاحیت انتزاع جزء را
ندارند. پس می توانیم بگوییم «جزء بما هو جزء در خارج وجود دارد» ولی به این
معنا كه منشأ انتزاعش در خارج وجود دارد و شی ء در خارج متصف به جزء داشتن
می شود.
این مثل زوجیت است برای اربعه. آیا زوجیت در خارج وجود دارد یا وجود
ندارد؟ می گوییم هم وجود دارد و هم وجود ندارد؛ یعنی به نحوی وجود دارد و به
نحوی وجود ندارد. زوجیت وجود ندارد چون آنچه در خارج وجود دارد اربعه
است و شما نمی توانید غیر از خود اربعه چیز دیگر و عینیت خارجی دیگری به نام
زوجیت پیدا كنید. اما در عین حال زوجیت وجود دارد به این معنا كه همین اربعه،
در خارج متصف به زوجیت است؛ یعنی اربعه نحوه وجودی دارد كه وقتی این نحوه
وجود به عالم ذهن می رود، ذهن برای او عنوان زوجیت را انتزاع می كند و همین
ذاتی كه در خارج مصداق اربعه است مصداق زوجیت هم هست. اما ذهن شما از
ثلاثه نمی تواند زوجیت انتزاع كند.
پس این حرف كه «تقدم در اجزاء زمان، حقیقی نیست به دلیل اینكه اجزاء
زمان كثرت حقیقی ندارند» غلط است. درست است كه اجزاء زمان كثرت حقیقی
ندارند و زمان متصل واحد است، ولی این متصل واحد منشأ انتزاع این كثرت و
منشأ انتزاع این تقدم و تأخر است.