صدرالمتألهین می گوید: هیچ كدام از این دو نظر صحیح نیست؛ البته ایشان در
مقایسه میان حرف شیخ و حرف شیخ اشراق، حرف شیخ را قبول می كند، ولی
می گوید: تشكیك حقیقی در مراتب وجود است
[1]و اصلا به مفاهیم و ماهیات
مربوط نیست، نه ماهیات عرضی و نه ماهیات ذاتی. تشكیك حقیقی در نهایت امر
به وجود برمی گردد و در ماهیات هم احیانا به تبع وجود تشكیك پیدا می شود، آنهم
نه ماهیات ذاتی، بلكه همانهایی كه شیخ كلی عرضی دانسته، كه اینها هم در واقع
ماهیت نیستند، چون مشتق اند و مشتقات مصداق واقعی ندارند. پس در ماهیات و
مفاهیم عرضیه، به تبع وجود تشكیك پیدا می شود.
پس گرچه منطقیین این طور كه ما تحلیل كردیم تحلیل نكرده اند، ولی رسیدیم
به اینجا كه در كلی مشكّكی كه منطقی می گوید، باید مبدأ اشتقاقی وجود داشته باشد
و لااقل دو امر دیگر وجود داشته باشد كه این دو امر مصداق ذاتی آن نیستند ولی
انتساب به آن دارند و در انتسابشان به آن متفاوت اند.
[1] - . ایشان این مطلب را از اصاله الوجود نتیجه گرفته است.