در باب تقدم و تأخر مطلب را چنین عنوان كرده اند: از جمله احوال موجود بما هو
موجود، تقدم و تأخر است. می دانید كه همیشه از اول فلسفه اولی بحث می كنند كه
موضوع فلسفه اولی «موجود بما هو موجود» است و [فلسفه اولی ] از عوارض
موجود بما هو موجود بحث می كند؛ یعنی هر حكمی كه از آنِ موجود بما هو موجود
باشد، مربوط می شود به فلسفه اولی. موجود گاهی از آن جهت كه موجود است،
بدون آنكه جنبه دیگری دخالت داشته باشد، متصف به صفتی است، و گاهی از آن
جهت كه تعینی خاص دارد متصف به صفتی است. اگر یك تعین خاص، حكمی به
موجود بدهد مسأله از فلسفه اولی خارج می شود و مربوط می شود به یكی از علوم
طبیعی و ریاضی و امثال اینها.
می گویند: «از جمله احكام و عوارض موجود بما هو موجود، تقدم و تأخر
است» . در ابتدا انسان خیال می كند تقدم و تأخر هم یك پدیده طبیعی است، در
صورتی كه این طور نیست. تقدم و تأخر، میان اشیاء وجود دارد بدون اینكه
پدیده ای در مقابل اشیاء شمرده شود، بلكه یك حكم و رابطه است كه در همه اشیاء
به نحوی وجود دارد؛ انواع تقدم و تأخر، در میان موجودات وجود دارد.