حرفی كه این شخص گفته، از جهاتی درست نیست. اولا به این دلیل درست نیست
كه مسبوقیت را كه یك مفهوم و نسبت انتزاعی است، یك كیفیت دانسته. كیفیات، به
اصطلاح منطقی محمول بالضمیمه اند؛ یعنی وجود عینی دارند و ماهیتِ موجود در
خارج اند، مثل بیاض (به عقیده قدما) و حرارت. كیفیت، عرضی است كه غیر قابل
قسمت است، یعنی از قبیل كمیت نیست، و نیز نسبت نیست، یعنی از مقولات اضافی
نیست. ولی به هر حال خود كیفیت، در خارج ما بحذاء دارد و از آنهایی است كه
طبق اصطلاحی كه حاجی در منظومه بیان كرده اند و احیانا بعضی دیگر هم گفته اند،
ظرف عروضشان خارج است و ظرف اتصاف معروض به آنها هم خارج است.
خلاصه كیفیت، یك امر عینی است، مثل قیام برای زید؛ قیام برای زید یك امر عینی
است، یعنی در خارج عارض بر زید شده. زید در خارج ممكن است قائم نباشد
بلكه قاعد باشد. بعد زیدِ قاعد، در خارج قیام می كند و این قیام حالتی است كه
نداشت و در خارج برایش پیدا شد. این است كه می گوییم: ظرف عروضْ خارج
است. وقتی كه ظرف عروض خارج شد، به طریق اولی ظرف اتصاف هم خارج
است؛ یعنی زید در خارج متصف به صفت قیام است، نه در ذهن.