می فرماید: دو بیان در اینجا هست. بیان اول این است:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 723
مقدمه اول: هر موجودی غیر از ذات واجب الوجود، به دلیل اینكه
ممكن الوجود است، یستحق من ذاته العدم. ممكن از ناحیه ذات خودش استحقاق
عدم دارد و از ناحیه علتش استحقاق وجود دارد. هر چیزی كه واجب الوجود
نباشد، ذاته بذاته استحقاق عدم دارد، یعنی من ذاته نمی تواند موجود باشد و باید
معدوم باشد، ولی بعلّته یستحق الوجود. پس اینجا دو استحقاق موجود است:
استحقاق عدم و استحقاق وجود.
مقدمه دوم: اگر شی ء از ناحیه ذاتش یك استحقاق داشته باشد و از ناحیه غیر
استحقاق دیگری، كدام یك از این دو بر دیگری تقدم دارد؟ معلوم است كه
استحقاقی كه شی ء از ناحیه ذات خودش دارد تقدم دارد بر استحقاقی كه شی ء از
ناحیه علتش دارد؛ چون هیچ چیزی بر خود ذات مقدم نیست. پس عدم ممكن بر
وجودش تقدم دارد و مرتبه وجودش متأخر است از مرتبه عدمش. پس هر موجود
ممكن الوجودی وجودش مسبوق است به عدمش. اما این سبق، سبق زمانی نیست،
بلكه سبق ذاتی و رتبی است.
بوعلی هم كه گفته «الممكن من ذاته أن یكون لیس و من علته أن یكون أیس
[1]»
همین مطلب را می گوید. الممكن له من ذاته أن یكون لیس و له من غیره (أی من
علته) أن یكون أیس، و ما من ذاته مقدم علی ما من غیره، فلیسه مقدم علی أیسه،
فوجوده مؤخر من عدمه. این بود تقریری كه اینجا كرده اند.